پيش از توضيح اين جمله بايد به اين مسئله توجه داشت كه لغت ظن در اين آيه شريفه به نظر اكثر مفسران و اهل دل به معناى يقين است، دليل بر اين مطلب اين است كه خشوع از نشانه هاى مؤمن شمرده شده:
الَّذِينَ هُمْ فِي صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ:
و مؤمن كسى است كه در آيات قرآن مجيد از او به عنوان دارنده يقين به آخرت ياد شده است:
وَ بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ
و كتاب هاى پر قيمت احتجاج، توحيد و تفسير عياشى از اميرمومنان روايت كرده اند كه آن حضرت فرموده:
«يوقنون انهم يبعثون والظن منهم يقين:»
به برانگيخته شدن در قيامت يقين دارند و ظن آنان يقين قطعى است.
و اين يقين به لقاء حق و رجوع به حضرت او در قيامت است كه سبب پديد آمدن خشوع و انكسار و فروتنى در قلب است كه به خاطر آن عبادت و بندگى و به ويژه صبر در برابر همه جريانات تلخ و شيرين و انجام نماز با شرايط بر انسان سهل و آسان مى شود.
گمان و ظن كه مرتبه اى بسيار نازل از يقين و باور است ميوه پر قوتى چون خشوع كه بتواند بار امانتى چون نماز را تحمل كند ندارد.
برخى هم گفته اند: مسئله قبر و قيامت و اوضاع هولناك آن، و دادگاه هاى دقيق و عذاب هاى دردناكش چنان عظيم و سخت و هراسناك است كه گمان به آن براى پديد آمدن خشوع قلب نسبت به حق كافى و بس است، وقتى گمان به چنين حادثه دردناك و هول انگيزى خشوع آور باشد يقين به آن سبب چه مرتبه اى از خشوع خواهد شد؟!
اين نكته بسيار مهم را نيز نبايد از نظر دور داشت كه لقاء به معناى رؤيت با چشم و ديدن با ديده سر نيست، بلكه به معناى يافتن و برخورد داشتن است انسان هنگامى كه موانع بين خود و خدا را كه عبارت از وساوس و هواجس، و رذايل اخلاقى و حالات شيطانى و معاصى و گناهان است برطرف كرد، و به بندگى خالص و بى شائبه رسيد، و به حسنات اخلاقى به خصوص خشوع در برابر حضرت او نائل شد، و دل را با تابش نور ايمان چون آئينه صاف كرد به يقين حس مى كند كه در محضر حضرت رب است و با چشم دل به مشاهده جمال از دل و ابد موفق مى شود و به خشوعش افزوده مى گردد و با خشوع افزون شده به عبادت كامل و بندگى عاشقانه و مشتاقانه دست مى يابد، و با بركنار رفتن موانع لقاء رب خود را در برابر او بى نهايت كوچك و او را بى نهايت بزرگ مشاهده مى كند، و خشوعى بى نهايت در برابر حضرت بى نهايت برايش حاصل مى شود و در آن هنگام است كه وقتى به نماز مى ايستد و الله اكبر مى گويد اكبر بودن محبوب را نسبت به كل شيئى و اصغر بودن هر چيزى را نسبت به او درك مى كند و با همه وجود به شكر و سپاس منعم برخاسته، و در رحمانيت و رحمتش غرق مى شود و خود را در قيامت مى بيند و براى همه امورش از او استعانت مى جويد، و ثابت قدمى خويش را در صراط مستقيم كه صراط انبياء و صديقين و شهيدان و صالحين است از او مى طلبد و از گمراهى و مورد خشم قرار گرفتن به پناه او مى رود و به ركوع و سجود و تشهدى خالصانه و عاشقانه كه همه و همه محصول خشوعى است كه از ملاقات به دست آورده موفق مى شود و نهايتاً خود را در محضر همه ملكوتيان و انبياء و امامان و اولياء كه از شئون ربوبيت حق اند مى يابد و با سلام به همه آنان سلامى حضورى السلام عليكم ورحمه الله وبركاته به پايان نماز كه اوج معراج است مى رسد، و درب رجوع به سوى او در قيامت كبرى و نائل شدن به ثواب و پاداش اعمالش به ويژه صبر و نمازش به روى باطن او باز مى گردد.
اين است نتايج مثبت و شيرين لقاء رب كه البته ظهور كاملش در قيامت است، و ثمره يقين به آخرت كه سبب آراسته شدن به ايمان كامل و عمل صالح و اخلاق حسنه است.
منبع : پایگاه عرفان