يهود با فاصله گرفتن از تورات نازل شده، و نبوت پيامبران بزرگى كه در ميان آنان مبعوث به رسالت شدند نسبت به خود و آينده خود و به ويژه در رابطه با قيامت به شدت دچار انحراف فكرى و اعتقادى شدند تا جائى كه اولًا خود را قوم برتر در همه جهان و همه اعصار به حساب آوردند و غير خودشان را قوم پست و نژاد بيارزش و ثانياً قيامت را كه فقط و فقط در سيطره عدالت و مالكيت و قدرت خداى حكيم است و آنجا هر كسى محشور با آثار اعمال خويش است به مانند دنيا به نظر آوردند كه مجرم ميتواند براى نجات از جرمش و براى گرزى از جريمه به صاحب قدرتى يا وكيل و وزيرى يا رابطه دارى كه با دستگاه حكومتى مرتبط است متوسل گردد، و يا از شفاعت غير منطقى كسى بهرهمند شود و اگر اين هر دو قدرت، وسيله نجاتش نشد براى رهائى از جريمه فديه و عوضى و رشوه و پولى بپردازد اى نهايتاً قوم و قبيلهاش را به يارى بطلبد و آنان با قدرتشان او را از چنگال كيفر نجات دهند.
اين انحراف فكرى و اعتقادى آثار بسيار سوئى در زندگى اين قوم رسوا بجا گذاشت از جمله راه آنان را به سوى فسق و فجور، و گناه و معصيت و ظلم و ستم و تحريف آيات حق و حتى گشتن پيامبران باز كرد و آنان با خيالى آسوده از آن روزگار يعنى روزگار موسى تا امروز كه سر از فرهنگ صهيونى در آوردهاند به انواع خيانتها و جنايتها و تخريب ارزشها، و مفاسد خانمانسوز مشغولند و خود را از جريمهها و كيفرهاى قيامت مصون ميدانند و در نهايت ميگويند اگر هم به عذابى در آن روز دچار شويم مدتش بسيار كم و اندك است.
وَ قالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّا أَيَّاماً مَعْدُودَةً:
و بر پايه انحراف فكرى و عقيدتى قائلند كه آتش دوزخ جز چند روزى به ما نمى رسد.
اينان بايد بدانند كه با گناهان بسيار بزرگى كه در آيات گذشته اعلام شد مرتكب شدند و هنوز هم در ميان آنان جريان دارد چون: پيمان شكنى، تكذيب قرآن، فروختن آيات حق به بهاى اندك، مشتبه كردن حق به باطل، كتمان نمودن حق، ترك نماز، بخل در پرداخت زكات، خود فراموشى در برابر نيكى كردن، كبر و غرور، بى اعتقادى به لقاى حق و ....
براى معذب شدنشان به عذاب ابد كافى است، و قيامت بسيار دشوار و سختى به انتظار آنان است قيامتى كه مقدمات بر پا شدنش و هويت وجودى اش براى اينگونه مردم عنود و لجوج فوق العاده هول انگيز و ترسناك و شكننده و در هم كوبنده است.
صحنه هائى از قيامت روزى است كه شأنش عظيم است، زمانش بى پايان است، سلطانش قاهر و چيره است، اوقاتش نزديك است، آسمان در آن روز از هم مى شكافد، و ستارگان پراكنده مى شوند، خوشيد به هم در پيچيد، ستارگان تيره و بى نور شوند، كوه ها را به حركت آرند و از جا بر كنند، اموال نفيس و با ارزش بى صاحب شوند، حيوانات وحشى محشور گردند، درياها را مشتعل و برافروخته نمايند، هر كس با قرين خود جفت و همسان گردد، دوزخ را برافروزند، بهشت را نزديك آرند، كوه ها از بيخ و بن كنده شوند، زمين به زلزله اى بسيار سخت و كوبنده دچار گردد، و سنگينى هايش را بيرون ريزد، مردم به صورت گروه گروه پراكنده به بهشت يا دوزخ باز گردند تا اعمالشان را كه تجسم يافته ببيند، مردم از شدت سراسيمگى چون پروانه هاى پراكنده باشند، و كوهها مانند پشم حلاجى شده شوند، مادران شير دهنده در آن روز از كودكى شيرش مى دهند بى خبر شوند. «1» روزى است كه يادش سيد انبياء محمد مصطفى، خاتم پيامبران را پير كرد وقتى به او گفتند: شما را به حال پيرى مى بينيم! فرمود:
«شيبتنى سوره هود و الواقعه و المرسلات و عم يتساءلون و اذا الشمس كورت.»
سوره هائى كه نام بردم مرا به پيرى رسانيد!!
قيامت به تناسب اعمال و اخلاق و عقايد انسان ها داراى اسامى گوناگونى است، كه براى هر اسمى از اسم هايش سرى و براى هر وصفى از اوصافش معنائى است، اگر در معانى آن اسماء و اسرار آن نام ها و حقايق آن اوصاف انديشه شود، البته از هول و ترسش انسان پير مى شود، و موى سياهش سپيد مى گردد، و آتش هوا و هوسش خاموش مى شود، و شهواتش و خواسته هايش مقيد به اوامر و نواهى حق مى گردد، و از هر حقى كه هر كسى بر عهده اش دارد پاك مى شود، و به توبه واقعى نائل مى آيد، و گذشته را آنچنان كه خدا مى خواهد جبران مى نمايد و آينده اش را غرق عبادت و بندگى مى كند و فقط و فقط به حلال خدا قناعت مى نمايد تا به سلامت و با امنيت وارد آن موقف عظيم شود.
منبع : پایگاه عرفان