فارسی
چهارشنبه 14 آذر 1403 - الاربعاء 1 جمادى الثاني 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
2
نفر 13
78% این مطلب را پسندیده اند
تاریخ انتشار : 16 آذر 1398 ساعت 11:00 بعد از ظهر

سخنرانی حضرت استاد حسین انصاریان پیرامون امام محمدباقر(ع) در دفتر مقام معظم رهبری

سخنرانی حضرت استاد حسین انصاریان پیرامون امام محمدباقر(ع) در دفتر مقام معظم رهبری

بسم الله الرحمن الرحیم

 الحمدلله رب العالمين و صلّى الله على جميع الانبياء والمرسلين و صلّ على محمد و آله الطاهرين.
 
پیش از آنکه روایت فوق العاده مهمی را از حضرت باقر العلوم(ع) به نقل عالمی که علامه حلی می فرماید؛ مانند او را در علم و عمل تا زمان خودم ندیدم [ یعنی وجود مبارک شیخ طوسی در کتاب با عظمت امالی که منبرهای ایشان برای مردم بوده است] نقل کنم مقدمه مهمی را که از قرآن مجید و اهلبیت(ع)انتخاب‌ کرده‌ام بیان ‌می‌کنم.


 نگاه قرآن و اهل بیت(ع) به دنیا و به انسان عالمانه‌‌ترین و آگاهانه‌ترین و حکیمانه‌ترین و زیبا‌ترین نگاه است . من به توفیق خداوند البته کتابهای زیادی را در رابطه با مکتب های گوناگون قدیمی و امروزی چه مکتبهای شرقی و چه مکتبهای غربی خوانده ام  و بیش از صد مکتب منتهی شده با ایسم دیده‌ام شما چنین نگاهی را که قرآن و اهل بیت(ع) به دنیا و انسان دارند در هیچ مکتب و هیچ مدرسه‌ای نمی بینید .

 

اگر ما بتوانیم در ایام محرم و صفر که نزدیک است ، این نگاه را به مردم انتقال بدهیم،  خدمت عظیمی به ایتام پیامبر و آل او ، که همین مردم شیعه هستند کرده‌ایم. با این نگاه یک تغییر اساسی در درون و برون مردم ایجاد می شود و تمام نگاههای اشتباهی که به آنها تحمیل شده تصحیح می شود این نگاه بسیار نگاه مثبتی است و نگاه به هویت واقعی دنیا و هویت واقعی انسان است تمام انبیاء خدا و ائمه طاهرین و تربیت شده‌گان واقعی مدرسه نبوت و امامت حرکات آنها ، اعمال آنها، منش آنها ، رفتار آنها و اخلاق آنها بر اساس این نگاه بوده است. و آن این است که قرآن یعنی جلوه علم و عدل و حکمت بی‌نهایت حق دنیا را تجارت خانه می‌بییند و انسان را هم یک تاجر.


تمام ارزشها را جنس می داند و خریدار این جنس را هم  یک نفر میداند که قیمت آن را دارد که بدهد و غیر او احدی در این پهن دشت هستی  قیمت این اجناس را ندارد که بدهد وآن یک نفر هم که فقط او خریدار است  چون فقط او قیمت جنسها را دارد وجود مقدس پروردگار مهربان عالم است  اینجا که تجارت خانه است انسان یک تاجر است و جنس این تجارت خانه ارزشهاست ؛ مشتری فقط خداست قیمت هم فقط در قدرت اوست که عنایت کند . و میلیادر ها نفر اگر اجناس آنها به گران ترین قیمت هم باشد او می پردازد سود پرداخت نیز ابدی است و از خزانه وجود مقدسش هم با این پرداخت ذره ای کم نمی‌شود البته من با دلیل می‌گویم الان هم فرصت بیان دلایل آن هم نیست ، یک دلیل هم ندارد . دهها دلیل از آیات از روایات از عقل وجود دارد.

 

اگر روز قیامت از آدم تا آخرین انسانی که آفریده شده فرض بکنید کیسه آنان به کل خالی باشد و خداوند متعال به وجود مبارک امیر المومنین(ع) بگوید فقط بهره ای که از آن شبی که جای پیغمبر من خوابیدی به تو دادم به این مردم بده از آدم تا آخرین نفر بدهد همه مرا کفایت خواهد کرد ، « و من الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله و الله رءوف بالعباد » (بقره :207) . من هنوز به عمر طلبگی‌ام  رضایت الله را نفهمیدم یعنی چه ؟ البته خیلی چیزها را نفهمیدم.

 

یک نفری را در مجلسی دعوت کردند منبر برود نشست پله اول منبر پنج پله داشت. یک عده ای گفتند آقا بالا بفرمایید .گفت من پله ای که انتخاب کرده ام به اندازه علمم هست اگر بخواهم به اندازه جهلم انتخاب کنم باید تا عرش بالا بروم . خیلی چیزها را من نفهمیدم .

 

لمس خیلی از امور فقط زمانی میسر است که پرده کنار برود . و انسان وارد عالم بعد بشود لیاقت درک همه باشد . چون بسیاری در قیامت هم که روز کشف حقایق است لیاقت درک آن را ندارند «کلا انهم عن ربهم یومئذ عن ربهم لمحوبون»(سوره مطففین:15) حتی قیامت توان درک رب را ندارند آنجا که جای کشف است آن زمانی است که پروردگار می فرماید : « فکشفنا عنک غطاءک فبصرک الیوم حدید »(سوره ق:22) همان زمان را می گوید « عن ربهم یومئذ لمحجوبون» یعنی یک عده در قیامت هم در کمال نفهمی قرار دارند . آن شب امیر المومنین(ع) تمام وجودش جنس بود ، مشتری آن پروردگار بود چون خودش پروردگار را انتخاب کرد، چون می دانست که قیمت این داد‌‌و‌ستد دست اوست حتی دست پیغمبر هم نیست « فقد وقع اجره علی الله » (نساء :100)  اصلا پادش بر عهده من هست هیچ چیز دست کسی نیست همه مملوک هستند « و من الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله » مال قلب امیر المومنین(ع) است .

 

یعنی دل فقط طالب مرضات الله بود اگر خدا به او بگوید علی جان از آدم تا آخرین نفر کیسه آنها بکلی خالی است. فرض کنیم من نمی‌خواهم کسی جهنم برود. بهشت رفتن هم با ارزشها میسر هست . کیسه های اینها را پر کن با همان یک شب کیسه های اینها را پر می کند و خودش هم چیزی کم نمی‌آورد .این دنیا است و این انسان است و این جنس است  و این  مشتری و آنها که این گونه دنیا را نگاه می کنند این گونه خودشان را نگاه می کنند ، این گونه مشتری را نگاه می کنند ، اصلا دنبال غیر خدا نمی‌روند. هیچ بلند نمی‌شود پا به زمین بکوبد و بگوید آمده ام مرجع تقلید بشوم ، این هوا است نه خدا . آمده ام  یک گوینده کم نظیر بشوم این هوا است نه خدا . بیخود نبود اساتید قدیم ما اول جامع المقدمات یاد می دادند که عملت را به خدا واگذار کن این را از قرآن گرفته بودند « و افوض امری الی الله »( غافر: 44) من برای عنوان نیامده‌ام ، برای مرجعیت نیامده‌ام ، برای شهرت نیامده‌ام ، من ‌خودم را در دست تو واگذار کردم درس را برای شما می‌خوانم هرجا که اراده حکیمانه تو هست من را هدایت کن به من چه اصلا من در این عالم چه کاره‌ام .

 

اگر با این نگاه آدم ، خودش و دنیا و مشتری و خریدار را نگاه کند به خود حضرت حق قسم دری برای ورود ریا به قلب آدم  باز نمی‌شود. برای کی ریا کنم مگر قیمت جنسها دست کسی است که من حالا بیایم به یک شکلی صدام را نازک کنم ، به یک شکلی نمازم را بخوانم  ، به یک شکلی درس بخوانم با توقع به اینکه چه کسی برای من کاری انجام یا بعنوان این کار در ذهنش جا بیفتم. « قل الله ثم ذرهم فی خوضهم یلعبون »(انعام :91)  . والله واجب است قبل از لمعه و رسال و مکاسب و کفایه اینها را یاد ما بدهند والا درسهای ما و خواندهای ما با آلوده‌گیها چنان مخلوط می شود  که جدا کردن آن گاهی امکان ندارد چون آلودگیهای ما با علم اتحاد پیدا می کند و می‌شود العلم حجاب الاکبر.


یعنی شخصی پای منبری من  بهشت می رود و این علم حجاب شده ، من در قیامت در جلوی مشتری تربیت شده من که به بهشت می رود من را می برد جهنم و در روایات قدسی هم آمده است اگر قیامت یک نفر بیشتر برای بهشت رفتن برای من نماند و اولین و آخرین آنها بروند جهنم لاابالی برای من سخت نیست خودشان خواستند بروند جهنم بروند به من چه . اینها را باید اول یاد من بدهند. متاسفانه من که یاد نگرفتم . اینها را باید اول یاد ما بدهند اگر یاد گرفته بودم‌ منبع آلودگی نبودم من چطور می توانم روی منبر پیامبر خدا بگویم دارای قلب صافی هستم؟! حرص ندارم؟! حسد ندارم؟! غرور ندارم؟! خود نمایی ندارم؟! این آلودگیها از لوازم جهل به حقایق است « یاایها الذین آمنوا »  چقدر قرآن زیباست .


ای کاش اولین و بهترین ساعات حوزه ها به قرآن اختصاص داده می‌شد و قرآن در حاشیه نبود که یک وقت را آدم تعیین بکند که در وقت بیکاری طلاب است. آن وقت آدم تفسیر قرآن بگوید این چه توهینی به کتاب خدا است؟! چقدر زیباست قرآن حکمت محض است ، علم محض ،  رحمت محض و شفای محض است. اصلا ما به مردم از طریق قرآن باید نگاه بدهیم که با قرآن به خودشان ،‌ به دنیا ، به زن و بچه‌اش ، به پولشان ، به کشاورزی و صندلی نگاه بکنند کسی که با قرآن به مقام  نگاه نکند عادل هم که باشد ، صندلی به او بدهند ظالم می شود یقیناً. ما سی و یک سال پیش اغلب در این حجره های تنگ و تاریک بودیم. انقلاب که پیروز شد  از حجره ها بیرون آمدیم این که شوخی نیست خودتان که دیدید چه تعداد از ما از هول حلیم افتاده‌ایم توی دیگ حلیم را هم آلوده کردیم .


 « یا ایها الذین آمنوا هل ادلکم علی تجارة تنجیکم من عذاب الیم »( صف : 10 ) ببینید از این آیه کاملا فهمیده میشود که دنیا تجارت خانه است و انسان تاجر است ، جنس قابل خرید و فروش در آیات فراوانی بیان شده نه فقط در این آیات سوره مبارکه صف. در سوره‌های دیگر هم بیان شده خوب این نگاه قرآن است .

 

اما در نهج البلاغه : ( الا و ان الیوم المضمار) چقدر تعبیر زیباست مردم ، دنیا یک میدان تمرین و ورزش است. در این میدان باید ایمان ، اخلاق ، نیت پاک ، عمل خالص مورد تمرین شما باشد . بسیار خودتان را در ایمان قوی‌تر بکنید ، در اخلاق قوی‌تر بکنید در علم قوی‌تر بکیند ، در خدمت به مردم قوی‌تر بکنید « الا و ان  الیوم المضمار و غداً السباق والسبقه الجنه والغایه النّار » . میدان ورزش است مضمار به عربی یعنی میدان ورزش میدان تمرین. خوب کی زمان مسابقه است ؟که همه در مسابقه شرکت کنیم معلوم بشود برنده کیست و بازنده کیست؟ « و غداً السباق والسبقه الجنه » فردای قیامت زمان مسابقه است. اما مدال مسابقه چیست؟ این مدال که می‌دهند به ورزش کار برنده با رفیقانش پای کوبی می‌کنند ، مدال را می‌بوسند و تعظیم می‌کنند ، هلهله می‌کنند .خیال می‌کنند ملکوت را فتح کردند. مدال مسابقه در قیامت چیست؟ « والسبقه » یعنی مدال مسابقه ، جایزه مسابقه. الجنه مال برنده‌ها است. اما بازنده‌ها چی « الغایه النار » بازنده هیزم جهنم است . هیچ بردی در دنیا نداشته نه تمرین شرف داشته ، نه تمرین غیرت ، نه تمرین کرامت ، نه تمرین ایمان نه تمرین عبادت ، نه تمرین اخلاق وارد قیامت شده خالی از ارزشهاست . یک اسکلت استخوانی خشک . این را باید بندازند در تنور جهنم .

 

این نگاه قرآن و اهل بیت(ع) البته من برای نمونه فقط یک آیه از قرآن و یک جمله از وجود مبارک امیر المومنین(ع) که ای کاش قیامت من را خدا خاک کف کفش قنبرش حساب بکنه نقل کردم والا شما به آیات و روایات دیگر در بیان این نگاه مراجعه کنید می‌بینید که غوغا کردند.


حالا روایت حضرت باقر(ع) را عنایت بفرمایید که من فقط متن روایت را می خوانم ، یکی از روایات « اربع من کن فیه » چهار حقیقت است ، اگر کسی به دست بیاورد خداوند متعال به خاطر این چهار سرمایه، پنج رویکرد با ارزش به او خواهد داد. حالا رویکرد خدا را فقط آثارش را نه ماهیتش را . اگر کسی بخواهد از متن روایات و قرآن پی جویی کند شگفت زده می شود.
 به قول حافظ : 
عقل دیوانه شد آن سلسه مشکین کو                ***        دل زما گوشه گرفت آبروی دلدار کجاست 
اصلا وقتی آدم آثار این پنج رویکرد خدا را با آیات و روایات ارزیابی کند مات و متحیر می شود .


حاصل به بدست آوردن این چهار ارزش:

یک : کمله اسلامه: خب یکی را  فکر بکنید در دنیا با اسلام کامل زندگی کند و در قیامت با اسلام کامل وارد بشود . یعنی شجره طیبه ، اسلامش و تسلیم بودنش شاخه پژمرده نداشته باشد ، برگ زرد نداشته باشد ، برگ ریخته نداشته باشد ، کسی که شجره طیبه شود چی گیر او می‌آید . آن را باید دنبالش رفت که دیوانه کننده است اسلام کامل با آدم چه کار می‌کند و در قیامت چه پاداشی رو جذب می‌کند این یک روی کرد.  کمال اسلام هم کار خاص پروردگار است .همه چیز کار اوست یه مقدار آدم ریز بشود ، اصلا می بیند هیچ طلبی نداره هرچیز هم به او می دهند از باب لطف است .


مرحوم فیض کاشانی (ره) سیصد جلد کتاب نوشته که به چاپ زمان ما حدود ششصد جلد می‌شود یکنفره هم نوشته نه کامپیوتر داشته نه سی نفر لجنه علمی که برایش کار کنند و نظام بدهند و  بعد چاپ کنند. تک و تنها در شهر کویری کاشان زیر پنجاه درجه گرمای کویر و چند درجه زیر صفر سرمای  کویر در این خانه های کاه‌گلی گنبدی . کنار چراغ پیه‌سوز نوشته است .
غیر از این 300 جلد کتاب ، یک  کتاب شعر هم دارد و یه غزل در این دیوان درباره نمازاست  .


می گوید:« ای خدا من وارد نماز شدم ، زمانی که من حمد و سوره را قرائت کردم که برای تو بود ، متن حمد و سوره که تو ارائه کردی ، اعصاب ، گلو و ماهیچه های گلو و تارهای صوتی اینها که برای تو بود ، مفاصلی که با آن رکوع کردم ، قنوت کردم ، سجده رفتم برای تو بود. دوتا زانو که بر آنها نشستم و تشهد خواندم برای تو بود . هدایت به نماز هم که کار تو بود. خب این نمازی که خواندم از خودم چه مایه‌ای گذاشتم پس از تو چه طلبی دارم.  این خیلی عجیب هست ، حضرت امام حسین(ع) شب عاشورا به قمر بنی هاشم می گوید: برو مهلت بگیر امشب جنگ نکنند من امشب می‌خواهم تا سحر استغفار کنم ، به خدا بگویم من حسین بن علی را بیامرز ، من بدهکارم . بدهی خدا را نتوانستم بدهم و نمی‌شود بدهی‌اش را داد. واقعاً نمی‌شود.


دوم :« اعین علی ایمانه» ! این رویکرد دوم حق است . ایمان یعنی آن مرتبه عالی قلبی است خداوند به او کمک کند رشد کند . قلب تا نزدیک قلب انبیاء برود ، تا نزدیک صدیقین برود ، تا نزدیک عاشقان خاص خدا و این قلب در این چاه نماند و به لجن دچار نشود . این دو رویکرد.


سوم : «و محصنت عنه ذنوبه» ! تمام پرونده را از گناهانی که قبل از این چهار ارزش مرتکب شده پاک‌می‌کند .


چهارم : «و لقی ربه و هو عنه راض» ! قیامت که وارد می شود با رضایت پروردگار روبرو می شود. پنجم: ولو با لو گفته شود یعنی ممکن هست اینطور نباشد «ولو کان فیما بین قرنه الی قدمیه ذنوباً» اگر یک انسان پیچیده شده در کفن انواع گناهان را داشته باشد «حطها الله  عنه » عین درخت که با آمدن باد پاییزی برگهایش می ریزد، خداوند گناهانش را می ریزد و وقتی که آدم پاک وارد قیامت شود چی چیزی گیر او می‌آید؟ آیا می شود حساب کرد؟!


اما چهار ارزش و چهار جنسی  که می شود با خدا معامله کرد:

«و هی  الوفاء بما یجعل لله علی نفسه » . تمام حقوقی که برای خدا بر عهده اش است وفا دار باشد ، ادا کند ، عمل کند ، آدم متعهدی باشد.
 «وصدق اللسان مع الناس» با همه زبان صادقانه و درستی داشته باشد. زبان منافقانه نباشد ، زبان کلک نباشد ، زبان وعده های بیخود برای خودش نباشد.
«والحیاء» این چقدر عالی است و بی حیایی در جامعه ما چه بیداد می‌کند . حیاء را که خدا به زن داده بود فطرتاً و اصلا دختر بچه حالش ، حال حیا است . چنان بی‌حیا کرده اند دختران و زنان جوان را بخش اعظمی از آنها را که راحت با آرایش با نشان دادن حجم بدن با بد حجابی در  ادارات ، پارکها ، هواپیماها ، مغازه ها در قم رژه می‌روند و کسی نیست با اینها حرف بزند « و الحیاء مما یقبح عندالله و عندالناس» (الامالی ، شیخ مفید 166 المجلس الحادی والعشرون ؛ مستدرک الوسائل :8/462 باب 93، حدیث 10016 ) 
«وحسن الخلق مع اهل والناس» نسبت به زن و بچه اش متکبر نباشد ، مغرور نباشد ، نسبت به مردم حسود نباشد ، حریص نباشد ، فخر فروش نباشد ، حسن الخلق که یک امر جامعی است بازن و بچه نه فقط با مومنین تنها .


والحمد الله رب العالمین

ذی الحجه سال ۱۳۸۹


منبع : پایگاه عرفان
2
78% (نفر 13)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

گزارش تصویری از نشست اساتید و مدیران مجمع ...
گزارش تفصیلی از مراسم پاسداشت خدمات علمی و ...
گزارش تصویری مراسم پاسداشت خدمات علمی و فرهنگی ...
مراسم پاسداشت خدمات علمی و فرهنگی استاد انصاریان
دیدار استاد انصاریان با دکتر محمد مهدی احمدی ...
پیام استاد انصاریان در پی شهادت سیدحسن نصرالله
گزارش تصویری آیین افتتاح کتابخانه عمومی امام ...
افتتاحیه کتابخانه عمومی امام سجاد(ع)
پيام تسليت استاد انصاريان به ملت فلسطين
پیام تسلیت استاد انصاریان در پی حادثه پاراچنار

بیشترین بازدید این مجموعه

حمله نیروهای عربستان به مسجدي شیعی
انفجار در مرقد اولین نایب امام زمان(عج)
آیت‌الله العظمی مکارم شیرازی: حربه تکفیر شیعه ...
ترجیح یادگیری زبان انگلیسی بر قرآن در شهرهای مصر ...
 افزایش گرایش جوانان نروژی به دین اسلام
استاد حسین انصاریان: امیرالمؤمنین قرآن ناطق و ...
پیام تسلیت دفتر حضرت استاد انصاریان در پی سانحه ...
استاد انصاریان: شگفتی‌های قرآن قابل شمردن نیست/ ...
توصیه حضرت استاد انصاریان پیرامون انتخابات
استاد انصاریان و پاسخ به چند شبهه کاربردی

 
نظرات کاربر

محمد
خدا استاد را حفظ کند
پاسخ
2     0
3 آبان 1391 ساعت 06:23 صبح
مهدی
فایل صوتی این سخنرانی را کجا می توان پیدا کرد؟
پاسخ
7     0
2 آبان 1391 ساعت 7:11 بعد از ظهر
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^