منابع مقاله:
کتاب : تفسير حكيم جلد پنجم
نوشته : حضرت آیت الله حسین انصاریان
حكم قصاص و مخير قرار دادن ورثه در عفو قاتل و يا گرفتن ديه از يك سو تخفيفى در حكم و از سوى ديگر رحمتى از ناحيه حضرت حق براى مكلفين است، چرا كه يهود فقط موظف به قصاص و نصارى مكلف به عفو بوده، و هر كدام در مواردى دشواريهائى به دنبال داشت.
مخير قرار دادن ورثه و انتخاب راه مناسب و دور از مفسده ميان قصاص و عفو، هم تخفيف است و هم رحمت.
تخفيف است براى اين كه انتخاب راه مناسب تر و اصلح به عهده مكلّف است و مجبور به انجام تكليف نيست، و رحمت است به خاطر اين كه با انتخاب راه مناسب تر مصلحت بيشترى عايد جامعه ميشود، يا با قتل ريشه فساد كنده ميگردد و يا با عفو دشمنيها به دوستى مبدل و چه بسا از حيات قاتل جامعه بهره مند ميشود.
حيات در آيه شريفه
چنان كه ميدانيم حيات در لغت به معنى زندگى است و آن داراى انواعى است:
1- حيات طبيعى مثل زنده شدن زمين در بهار:
يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها: «1»
2- حيات معنوى كه نتيجه پذيرش دعوت خدا و پيامبر است:
اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاكُمْ لِما يُحْيِيكُمْ: «2»
3- حيات اخروى كه مردم پس از مرگ در عالم برزخ و قيامت از آن بهره مند ميشوند
ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ: «3»
4- حيات اجتماعى كه در سايه امنيت و عدالت به دست ميآيد.
وَ لَكُمْ فِي الْقِصاصِ حَياةٌ يا أُولِي الْأَلْبابِ «4»
بديهى است جامعهاى كه از امنيت و عدالت برخوردار نيست جامعهاى مرده است و قصاص عامل امنيت اجتماعى است.
همان گونه كه از آيه مورد بحث، خردمندان را مورد خطاب قرار ميدهد و اعلام ميدارد كه براى شما خردمندان در مسئله قصاص حيات اجتماعى است فهم حكمت و فلسفه قصاص براى بسيارى از مردم به خصوص براى غرب زدهها روشن نيست لذا ايراهائى به آن وارد كرده اند.
اول: قصاص يك نوع آدم كشى است، چگونه همان امر زشت ميتواند مايه حيات باشد؟
پاسخ: كسى كه روى انگيزههاى مادى و شيطانى، انسان بيگناهى را كشته، شك نيست كه در ميان همه مذاهب و اقوام، چنين آدمى، جانى و متجاوز و بر هم زننده حيات اجتماعى است، هيچ وقت كشتن چنين آدمى مساوى با كشتن يك آدم بيگناه نيست.
همان گونه كه شاخههاى هرز درختان را كه براى رشد ديگر شاخ و بالهاى درخت ميچينند، و همان گونه كه عضو فاسدى از بدن را براى باقى ماندن ديگر اعضا قطع مينمايند و همان گونه كه علفهاى هرز باغات كشاورزى را براى بهره دهى و بالندگى بوتههاى مفيد از بين ميبرند، فردى را كه از روى اراده شيطانى حيان انسان بيگناهى را از بين برده بايد از ميان بردارند و اين برنامه يك عمل پسنديده عقلى جهت حفظ امنيت اجتماعى است.
دوم: قصاص از قساوت و حب انتقام سرچشمه ميگيرد و بايد با تربيت و تذكر آن را از بين برداشت نه با اجراى قصاص آن را تشديد كرد.
پاسخ: انتقام مظلوم از ظالم و جريمه كردن ستمكار جهت برقرارى عدل در جامعه زشت نيست بلكه مصداق روشن عدالت خواهى و ممدوح است، به علاوه تشريع قصاص، تنها براساس انتقام جوئى نيست بلكه اين كار، براى تربيت جامعه و سدّ باب فساد و تجاوز است.
سوم: كسى كه آدم ميكشد، بيمار روانى است، بايد درمان شود و دوايش اعدام نيست.
پاسخ: اگر همه قاتلان را با اين عذر، رها كنيم بيشك آمار آدم كشى زياد، و امنيت اجتماعى از بين خواهد رفت به علاوه اگر اين استدلال را در مورد آدم كشى درست بدانيم، درباره همه متجاوزان و كسانى كه به حقوق ديگران تعدى ميكنند بايد صحيح باشد، زيرا آدمى كه داراى سلامت كامل عقل است هرگز به حقوق ديگران تجاوز نميكند و به اين ترتيب تمام قوانين جزائى را بايد از ميان برداشت و همه متعديان و متجاوزان به جاى زندان و مجازات به بيمارستانهاى روانى روانه شوند!
چهارم: با اعدام قاتل، براى هميشه جامعه از تجربه و نيروى انسانى او محروم ميشود، آيا بهتر نيست او را زندانى كنيم و از تجربه و نيروى انسانياش بهره بگيريم؟
پاسخ: اگر اين كار مشروعيت پيدا كند همان عدم امنيت اجتماعى باز خواهد گشت، بخصوص كه زندانها و كار اجبارى در آن، براى بسيارى ميتواند روح تجاوز را تقويت كند چرا كه از يك سو زندان براى آنان تبديل به آسايش گاهى ميشود، و از سوى ديگر چه بسا مورد بخشودگى قرار ميگيرند و به جامعه بر ميگردند و به كار خود ادامه ميدهند، چنان كه تجربه بازگشت مجرم به جامعه در همه كشورها اين مسئله را ثابت كرده است.
پنجم: ممكن است قصاص براى زمانهاى گذشته كه مردمشان از لحاظ رشد فرهنگى عقب بودهاند، و از تربيت درستى برخوردار نبودند خوب و پسنديده بوده، ولى براى دنياى كنونى كه از لحاظ فرهنگى و تربيت در وضعيت بالائى قرار دارد مطلوب نيست، و وجدان بشر امروزى آن را نميپسندد.
پاسخ: اين شبهه از شبهات پيشين بسيار سست تر است چرا كه اولا جرم و جنايت در عصر ما از گذشته بيشتر است، كيست كه از جنايات آمريكا و اسرائيل و برخى از دولتهاى اروپائى مثل انگليس و فرانسه نسبت به ملت مظلوم فلسطين و عراق و افغان، و جنايات برخى از دولتها به ملت هايشان بيخبر باشد، كيست كه از افزايش جرم و جنايت و كشتار مردم بيگناه به دست آدم كشان حرفهاى و جنگ افروزان بين المللى بياطلاعى باشد؟
و ثانياً اگر روزى به جائى رسيديم كه مردم از لحاظ تربيتى آدم كشى را زشت و از اقدام به آن نفرت داشتند براى موارد استثنائى، اسلام اين دين استوار و محكم راه عفو را نيز قرار داده، طبعاً در آن وقت اصل فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ اعمال خواهد شد. «5»
پی نوشت ها:
______________________________
(1)- روم 50.
(2)- انفال 24.
(3)- بقره 28.
(4)- بقره 179.
(5)- آيات الاحكام، ج 12، ص 194 با اختصار.
منبع : پایگاه عرفان