فرهنگ حضرت حق كه از روزگار آدم ابوالبشر اسلام بوده، و تا قيامت هم اسلام است، هدفى جز هدايت انسان به سوى مبدء و معاد و كمال و رشد، و ادب و تربيت و آراسته شدنش به اخلاق حسنه و عمل صالح و تأمين سعادت دنيا و آخرت نداشت و ندارد.
اسلام انسان را به تعقل و انديشه و تفكر و تدبير در حقايق و ظاهر و باطن هستى و آيات تكوينى و تشريعى، براى رسيدن به اوج كمال و تحصيل خير دنيا و آخرت دعوت ميكند، و از او ميخواهد كه با بكارگرفتن عقلش نسبت به قبول فرهنگ زندگى فرهنگ احسن را كه همان آئين اسلام است تن دهد، تا از سلامت همه جانبه و عدالت و انصاف در همه شئون زندگى بهره گردد، اين است حقيقت و اساس دعوت اسلام، دعوت به عبادت معبود حقيقى، دعوت به صلح و امنيت، دعوت به صدق و صفا، دعوت به مهر و وفا، دعوت به تحصيل خير و سعادت، دعوت به آباد كردن دنيا و آخرت نه دعوت به جنگ و دعوت به كشتار، و دعوت با آزار و ظلم، اسلام دين عقل و انديشه و دين علم و حكمت، و دين تفكر و تدبر، و دين تربيت و ادب است نه دين اسلحه و شمشير، و دين جنگ و خونريزى، اسلام دين شمشير است سخنى بيمنطق، و كلامى بيدليل است كه مسيحيت يهودى مسلك غرب براساس دشمنى با اسلام در دهانها انداخت و براى باور ندان آن به مردم حتى به خود مسلمانان نسبت به آن هزينه گزافى پرداخت و ميپردازد.
سخن سخيف و بيپايه دشمن اين است كه: اسلام ميخواهد با سلب اختيار و انتخاب انسان ها، خود را به زور اسلحه و اجبار به آنان تحميل كند، در صورتى كه اگر خوش باوران به خود زحمت مراجعه به قرآن كه قانون اساسى اسلام است و به روايات رسيده از رهبران معصوم را بدهند به بطلان و بيپايه بودن سخن دشمن پى ميبرند، و متوجه اين حقيقت ميشوند كه اسلام راه را از چاه و حق ر ا از باطل، و نور را از ظلمت، و درستى را از نادرستى شناسانيده و از همگان دعوت كرده است به حقايق دينى و احكام اسلامى، و قوانين حيات بخش آئين حق با ديده عقل بنگريد و به انديشه و تفكر برخيزيد و با اختيار خود و آزادى كامل، در سايه عقل به انتخاب اسلام قدام نمايند.
لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ ...
در دين هيچ اكراه و اجبارى نيست [كسى حق ندارد كسى را از روى اكراه و اجبار
مطلب بعد از حرف لو ممتنع و انجام شدنى نيست، بنابراين اسلام دين عقل و حكمت است و مردم حق دارند با آزادى كامل پس از تعقل و مطالعه به انتخاب اسلام برخيزند، و معلوم است كه دشمن براى تحميل عقيده باطل خود نسبت به اسلام راه شيطانى و فتنه گرى را طى ميكند، و دنبال مردم بيمطالعه و نادان است.
حضرت باقر (ع) از رسول خدا روايت ميكند كه آن حضرت فرمود:
«ان هذا الدين متين فاو غلوا فيه برفق ولاتكرهوا عبادة الله الى عبادالله فتكونوا كالراكب المنبت الذى لاسفراً قطع ولاظهراً ابقى:»
اسلام دين سهل و آسان و خالى از سختى و مشقت است، با مدارا در آن قدم برداريد، و عبادت خدا را بر بندگان خدا تحميل نكيند و مانند سوارى نباشيد كه مركب خود را خسته و فرسوده مينمايد، و در نهايت نه راه سفر را پيموده و نه مركبش سالم مانده است.
و نيز از رسول خدا روايت شده:
«انا والاتقياء من امتى برأء من التكلّف:»
من و پرهيزكاران امّتم از تن دادن به كارهاى تحميلى كه آميخته به تصنع و سبب ناراحتى و مشقّت است بيزاريم.
اسلام دين جنگ نبوده و نيست، اولين جنگى كه در اسلام اتفاق افتاد جنگ بدر است كه در همه كتابهاى تاريخ و حديث بدون استثناء نوشته شده از طرف مشركان مكّه بر مسلمانان تحميل شد و مسلمانان براى حفظ اسلام و حفظ كيان خود و حفظ مدينه و ساكنان آن جنبه دفاعى به خود گرفتند، و قدم به ميدان جنگ گذاشتند و بانيتى پاك و قصدى خالص و براى ثابت ماندن ارزشها و با دشمن غدار كه قصد خاموش كردن چراغ هدايت را داشت مبازره كردند.
اگر مشركان مكه به قصد حمله بر مسلمانان و جنگ با آنان به سوى مدينه حركت نميكردند، رسول خدا و اهل ايمان اقدام به جنگ نميكردند، و به ميدان نميآمدند، زيرا دعوت اسلام بر پايه ايجاد صلح و امنيت و آراسته شدن انسان به ادب و تربيت استوار بود.
اين دشمنان بودند كه زمينه ورود اهل اسلام را به جنگ فراهم كردند، دقت در آيه 190 كه آيه مورد بحث اين سطور است اين معنا را به وضوح نشان ميدهد:
قاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقاتِلُونَكُمْ ...
با آنان كه با شما سر جنگ و ستيز دارند، براى دفاع از كيان خود و آئين و ارزش هايتان بجنگيد، و اگر كسى با شما قصد جنگ ندارد با او نجنگيد.
تفاسير ميگويند، اين اولين آيهاى است كه در مورد جنگ در مدينه نازل شد، چون آيه شريفه به پيامبر ابلاغ شد پيامبر با آنان كه جنگ را شروع كردند، جنگيد، و با كسانى كه قصد جنگ نكردند نجنگيد. «1»
الميزان در توضيح اين آيه شريفه ميگويد:
قتال به معناى آن است كه شخصى قصد كشتن كسى را كند كه او قصد كشتن وى را دارد، و در راه خدا بودن اين عمل به اين است كه هدف تصميم گيرنده به جنگ با دشمن اقامه دين و اعلاى كلمه توحيد باشد، كه چنين قتالى عبادت است كه بايد با نيت انجام شود و آن نيت عبارت است از طلب رضاى حق و تقرب به او، نه استيلا بر اموال مردم و ناموس آنان.
پس قتال در اسلام جنبه دفاع دارد، اسلام ميخواهد به وسيله قتال با كفار از حق قانونى انسانها دفاع كند.
حقى كه فطرت سليم هر انسانى آن را براى انسانيت قايل است، آرى از آنجائى كه قتال در اسلام دفاع است و دفاع بالذات محدود به زمانى است كه حوزه اسلام مورد هجوم كفار قرار گيرد، به خلاف جنگ كه معناى واقعياش تجاوز و خروج از حد و مرز است لذا قرآن دنبال فرمان قتال كه همان دفاع مشروع است ميفرمايد:
وَ لا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ
تجاوز مكنيد معنى شما شروعكننده به جنگ نباشيد بلكه وظيفه شما دفاع در برابر كسانى است كه با شما به جنگ بر ميخيزند، آرى تجاوز مكنيد كه خدا متجاوزان را دوست ندارد.
كلمه تَعْتَدُوا از مصدر اعتدا است و اعتدا به معناى بيرون شدن از حد است، مثلًا وقتى گفته ميشود:
«فلان عدا و يا فلان اعتدى» معنايش اين است كه فلانى از حد خود تجاوز كرد، و نهى از اعتدا نهيى است مطلق، در نتيجه مراد از آن هر عملى است كه عنوان تجاوز بر آن صادق باشد مانند قتالِ پيش از پيشنهاد مصالحه به دشمن بر سر حق و نيز قتال ابتدائى و قتل زنان و كودكان و قتال قبل از اعلان جنگ با دشن و امثال اينها كه سنت نبويه آن را بيان كرده است. «1»
با توجه به اين حقايق كه از متن قرآن و روش پيامبر و امامان معصوم استفاده ميشود، بايد به غربيان و مستشرقان گفت: سخن شما مبنى بر اين كه اسلام دين اسلحه و زور است جز از روى كينه و دشمنى با اسلام از دهان پليدتان بيرون نيامده، و بدتر از شما كسانى هستند كه در غرب و شرق سخن شما را بدون مطالعه قرآن و بدون آگاهى از احكام اسلام پذيرفته اند.
كتاب شريف كافى كه در ده جلد نظام داده شده، و در عصر غيبت صغرى يعنى نزديك به عصر امام يازدهم و دهم به نوشته درآمده نسبتاً يكى از معتبرترين كتابهاى اسلامى است، اى كاش بيخبرانى كه نسبت به اسلام تحت تأثير قضاوتهاى مغرضانه، و آراء شيطانى مستشرقان قرار دارند فقط ابتداى آن را مطالعه ميكردند، كه اولين بخش آن به طور مفصل درباره عقل و جهل و دومين بخش آن درباره علم و عالم و سومين بخش آن درباره توحيد و آفرينش و چهارمين بخش آن درباره ولايت و رهبرى صحيح در جامعه است، تا از نگاه ناصحيح خود به اسلام نجات يابند و از بند ابليسى مستشرقان آزاد گردند، و از فضاى فرهنگ غلط غربيان كه به سوى حيوانيت و درنگى محض پيش ميرود درآيند و به دستگيره نجات حق يعنى اسلام سعادت بخش در آويزند.
منبع : پایگاه عرفان