اگر به دقت روايات عالى باب زهد را مطالعه كنيم و به جاى توجه به الفاظ آن، به مفاهيم بلند آسمانى آن بنگريم، پس از وقوف به معناى زهد، عملًا زاهد خواهيم شد.
روايات باب زهد، جوى براى خواننده ايجاد مى كنند كه خواننده با توفيق حضرت حق، از آن جو آثار معنوى عظيمى برخواهد گرفت.
روايات اين باب به مسئله سرعت عمر، زودگذرى وقت و اين كه دنيا تا كنون بهر صورتى كه نصيب انسان شده براى انسان باقى نمانده، اشاره دارند و از اين جهت دل آدمى را از رذايل پيراسته و به حسنات آراسته مى نمايند، به قسمتى از روايات اين باب توجه كنيد.
در مقدمه اين روايت آمده:
خداوند هر شب ملكى را به سوى مردم دنيا مى فرستد تا فرياد بزند:
اى بيست ساله ها! بشتابيد و سعى و كوشش و فعاليّت نماييد، اى سى ساله ها! زندگى ظاهر چند روزه دنيا شما را مغرور نكند، اى چهل ساله ها! براى لقاى حضرت رب چه كرده ايد؟ اى پنجاه ساله ها! ترساننده آمد، اى شصت ساله ها! اين است كشت شما كه وقت درو و برداشت آن رسيده، اى هفتاد ساله ها! شما را براى رفتن ندا مى كنند، پاسخ دهيد و اى هشتاد ساله ها! قيامت آمد و شما غافل هستيد.
جبرئيل به محضر رسول صلى الله عليه و آله آمد عرضه داشت: اى محمد! هرگونه مى خواهى زندگى كن بدون شك مى ميرى و هر كه را مى خواهى دوست داشته باش كه از او جدا خواهى شد و هر كار مى دانى انجام بده كه به آن جزا داده مى شوى، بدان كه شرف مؤمن به قيام شب اوست و عزّتش در بى نيازى از مردم است.
يكى از بزرگان شام از اميرالمؤمنين عليه السلام پرسيد: بهترين مردم نزد خدا كيست؟
فرمود: آن كه براى اخذ از همه ترس بيشتر دارد. ترس از مقام حق و عملًا به پرهيزكارى پاى بندتر است و نسبت به دنيا بى رغبت تر.
به اميرالمؤمنين عليه السلام گفته شد: زهد در دنيا چيست؟ فرمود: از حرام آن دورى كردن.
راوى مى گويد: از اميرالمؤمنين عليه السلام شنيدم مى فرمود: زهد در دنيا كوتاهى آرزو، شكر هر نعمت و چشم پوشى از هر چه كه خداوند بر تو حرام كرده است.
امام صادق عليه السلام فرمود: زهد در دنيا به ضايع كردن مال و حرام كردن حلال خدا بر خود نيست، بلكه زهد در دنيا به اين است كه آنچه در دست توست اندر دلت مطمئن تر از آنچه نزد خداست نباشد.
كنايه از اين كه اگر فضل و رحمت و رضايت و عنايت او را با دنياى ظاهر و زر و زيورش معامله نكردى زاهدى.
قالَ النَّبىُّ صلى الله عليه و آله: يا ابا ذَرِّ، إذا رأيت أخاك قَدْ زَهِدَ فى الدنيا فَاسْتمتِعْ مِنْهُ فإنَّهُ يُلَقَّى الحِكْمَةَ .
اى اباذر! هرگاه برادر مؤمنت را ديدى كه حالت زهد به او عنايت شده كلام او را گوش كن كه او القاى حكمت مى كند.
روايت بسيار جالبى در باب زهد از حضرت على بن الحسين عليهما السلام بدين مضمون رسيده:
به راستى دنيا پشت كرده و مى رود و آخرت روى كرده و مى آيد و براى هر كدام فرزندانى است، شما از فرزندان آخرت باشيد و از فرزندان دنيا نباشيد، هلا كه از زاهدان در دنيا باشيد و از راغبان در آخرت، هلا زاهدان در دنيا زمين را بستر كنند و خاك را زير سر نهند و آب بوى خوش و عطر آن هاست و به خوبى دل از دنيا كنده اند!
خدا را بندگانى است كه چونان كسى كه اهل بهشت را ديده در بهشت جاويدانند و چونان كسى كه اهل دوزخ را در دوزخ ديده در عذابند، مردم از شر آنان آسوده اند، دلشاد غمنده است، روحى پارسا دارند و نيازى سبك و رسا، روزى اندك، بر بلاها و مصائب و عبادات شكيبايى كردند و به سرانجامى كه آسايش طولانى دارد گراييدند، به وقت شب گام در عبادت گذارند و اشك بر گونه ريزند و به پروردگار پناه برند و در آزاد شدن خود بكوشند و اما در روز، برد باران، دانشمندان، نيكان و پرهيزكاران باشند، گويا چوبه تيرى هستند كه ترس از خدا آنان را سراپا تراشيده و لاغر و نزار كرده و اين لاغرى و نزارى محصول عبادت آن هاست.
بيننده آنان را ببيند و بگويد بيمارانند، ولى در آنان بيمارى نيست، يا گويند ديوانه اند!!
به تحقيق هراس بزرگى از ياد دوزخ و آنچه در آن است، در نهاد آن ها آميخته شده .
عَنْ أبى عَبْدِاللّهِ عليه السلام قالَ: قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله: مالى وَلِلدُّنيا إنَّما مَثَلى وَمَثَلُها كَمَثَلِ الرّاكِبِ رُفِعَتْ لَهُ شَجَرَةٌ فى يَوْمٍ صائِفٍ فَقالَ تَحْتَها ثُمَّ راحَ وَتَرَكَها .
امام صادق عليه السلام از پيامبر صلى الله عليه و آله نقل مى كند: مرا با دنيا چه كار، همانا مثل من، با او همانند شتر سوارى است كه درختى برفراز او باشد در روز گرمى، و زير آن استراحت نيم روز را بگذراند و سپس آنجا را ترك كند!
امام باقر عليه السلام فرمود: در ضمن آنچه خداوند با موسى مناجات فرمود اين بود:
اى موسى! به قوم خود بگو: تقرّب جويندگان به من به چيزى مانند گريستن از خوف من به من تقرب نخواهند جست و بندگان فرمانبردارم به چيزى چون پرهيز از محرّمات مرا بندگى نخواهند كرد و خود ساختگان و آراستگان براى ديدار من به چيزى چون زهد و بى رغبتى به دنيا، خويشتن را نخواهند آراست.
موسى عرض كرد: اى بهترين بخشندگان! جزاى ايشان را چه خواهى داد؟
فرمود: اما آنان كه به ريختن سرشك از ترس هيبت من به من تقرب جويند مقامشان در رفيق اعلى كه محل انبياست باشد و كسى را در اين مقام با آن ها شركت نيست!!
واما پارسايانى كه با دورى از گناه مرا پرستيدند و به من تقرب جستند، پس من همه مردم را بازجويى كنم و اعمال همه را باز رسم، جز آنان كه نسبت به بازرسيشان شرم دارم و اما كسانى كه به زهد در دنيا و بى رغبتى به زايد بر هزينه زندگى به من تقرّب جستند، پس بهشت را به جملگى بر ايشان ارزانى دارم تا هر كجا كه خواهند منزل گزينند!
اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: زهد و بى رغيتى به مازاد از زندگى ثروت است و پارسايى سپر از بلاى دنيا و عذاب آخرت است، بهترين زهد پنهان داشتن
زهد است، زهد بدن ها را فرسوده مى كند و آرزوها را محدود به حدود شرع مى نمايد، مرگ را نزديك و آرزو را دور مى نمايد، كسى كه به زهد دست يافت به ايستادگى رسيده و هر كس آن را از دست داد به بدبختى و رنج دچار شده، بزرگوارى همانند تقوا نيست، تجارتى چون عمل صالح نداريم، ورعى به مانند خوددارى در برابر شبهه نيست و زهدى همانند بى رغبتى در حرام خدا نيست.
امام صادق عليه السلام فرمود: كسى كه به دنيا زهد بورزد، خداوند حكمت را در دلش ثابت و بر زبانش جارى كند و عيوب دنيا و مرض و دوايش را به او بنماياند و وى را از دنيا به سلامت به سوى دار السلام برد.
امام صادق عليه السلام از اميرالمؤمنين عليه السلام نقل مى كند: نشانه مايل به بهره آخرت، زهد در زينت و زيبايى دنياست، بدانيد كه زهد زاهد قسمت خداييش را از دنيا كم نمى كند، مغبون بر زر و زيور دنيا چيزى به او به خاطر حرصش اضافه نمى كند، مغبون كسى است كه نصيب آخرت از دستش رفته باشد!
امام باقر عليه السلام از اميرالمؤمنين عليه السلام روايت مى كند: از بهترين كمك هاى اخلاقى نسبت به دين، زهد در دنيا است.
امام صادق عليه السلام فرمود: تمام خير را در خانه اى قرار داده اند و كليد آن زهد در دنياست، سپس فرمود: پيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند: مرد شيرينى ايمان را نمى چشد، مگر اين كه بى توجه باشد دنيا را چه كسى مى خورد، سپس امام صادق عليه السلام فرمود: شيرينى ايمان بر دل ها حرام است، مگر به زهد در دنيا روى آورند.
منبع : پایگاه عرفان