در آيات مربوط به خلقت آدم و حوا و سكونت آنان در بهشت و وسوسههاى شيطان به آنان نسبت به شجره ممنوعه و رجيم و ملعون شدن شيطان تا ابد بحث مفصل و لازمى در حدى كه توانست همه شئون مطلب را فرا بگيرد گذشت.
در اينجا فقط اين نكته را يادآورى ميكنم كه شيطان به صورت دفعى انسان را از صراط مستقيم جدا نميكند و از حضرت دوست دور نمينمايد بلكه به صورت تدريج زمينه گناهان صغيره را آن هم در مدتى قابل ملاحظه فراهم ميكند، تا قبح گناه و زشتى معصيت از نظر انسان زدوده شود آنگاه باز به تدريج عرصه ارتكاب گناه كبيره را فراهم ميآورد، تا نهايتاً انسان به گناه عادت كند و ارتكاب معصيت طبيعت ثانوى وى شود.
كسى كه از كشيدن مواد دود زا نفرت دارد و عمراً نه به يك نخ سيگار به لب نزده، دوست نابابش سيگارى به ارائه ميدهد، او روى گردان ميشود، دوستش از طريق محبت و عاطفه وارد شده به او ميگويد فقط يك بار به اين ماده لب بزن، وسوسه كارگر ميافتد، لبى به سيگار ميزند و براى يك بار دودى به حلقش فرو ميبرد، دهانش تلخ ميشود، گلويش ميسوزد، حالت تهوع به او دست ميدهد، به شدت اظهار نفرت ميكند و نزد خود عهد مينمايد به سيگار لب نزند، يكى دو روز بعد باز دوست ناباب او را وسوسه ميكند و زيان دود را نزد او كم و اندك و ناچيز جلوه ميدهد و از اين كه سيگار به اعصاب آرامش ميدهد سخن وسوسه انگيز به ميان ميآورد و نهايتاً او را وادار به كشيدن نصف سيگار ميكند و به همين صورت و به تدريج او را به دود معتاد ميكند، تاجائى كه حاضر ميشود پول خدا داده را به مسير دود آلوده هزينه كند، سالها ميگذرد تا سيگار برايش عادى ميشود، دنبال دودى كه مخدّر بودنش بيشتر باشد ميرود، به راهنمائى دوست ناباب به حشيش سپس به ترياك پس از آن به هروئين آنگاه به مواد نابودكننده جسم وجان و خلاصه براى تأمين هزينه سنگين اعتياد به قاچاق فروشى، و نهايتاً به زندان رفتن و چه بسا به كام اعدام ميافتد.
آرى جوانى برومند، مستعد، زيباروى، زيبا اندام، داراى قدرت هوشى و ذهنى كه با ادامه تحصيل ميتواند ابن سينا در شرق يا انيشتن در غرب گردد، همه مواهب خدا داده را با دود اعتياد معامله ميكند، دل خانواده را به درد ميآورد، آبروى خانواده را در معرض خطر قرار ميدهد، عضوى معطّل و سرگردان ميشود، كارتن خواب ميگردد، و با اعدام شدنش بدون جواب و عذر قابل قبول به دادگاه جهان بعد رفته به عذاب ابد محكوم ميگردد!! وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ
چه دشمن آشكارى از اين دشمن بدتر كه همه سرمايههاى وجودى انسان را به باد ميدهد و آدمى را به خوارى دنيا و عذاب آخرت گرفتار ميكند، بيعلت نيست كه خداوند در سوره فرقان از رفيق بد و عامل ضلالت و گمراهى و انسانى كه قاتل سعادت انسان است تعبير به شيطان كرده است:
لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جاءَنِي وَ كانَ الشَّيْطانُ لِلْإِنْسانِ خَذُولًا:
بيترديد رفيق من مرا از قرآن پس از آن كه برايم آمد گمراه كرد، و شيطان همواره انسان را پس از گمراه كردنش تنها و بيكس در وادى هلاكت رها ميكند.
اكثر شياطينى كه راه را بر انسان ميبندند، و زمينه جدائى او را از حق فراهم ميكنند، و بيرحمانه به ارزشهاى والاى آدمى حمله مينمايند، و معاصى و گناهان را در نظر مردم ميآرايند، و انواع حيلهها و ترفندها را براى گمراه كردن اهل ايمان به كار ميگيرند سردمداران كفر و شرك و فرعونيان زمان، و چه بسا اطرافيان خود انسان اعم از اقوام و دوستان و نزديكان هستند كه علامت شيطان بودنشان دعوت به ضلالت و گناه است و اينان دشمن آشكارند كه اجتناب از آنان مايه رشد و سعادت و نيك بختى است.
منبع : پایگاه عرفان