فارسی
دوشنبه 05 آذر 1403 - الاثنين 22 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

نزول كتاب‏

در اين قسمت به گوشهاى از منافع وحى در حيات و زندگى انسان اشاره ميشود :

قرآن انسان را به نور هدايت ميآرايد، تا از بركت آن بتواند ظلمتها را از خيمه حيات فرارى دهد، و براى تحقق هر خيرى مستعد گردد، و با كمال همت هر شرى را از عرصه زندگى بزدايد، و در سايه هدايت الهى تبديل به منبعى از فضائل، و خزينهاى از ارزشها گردد، و همه فضاى حيات خود را آماده جذب فيوضات الهيه و كرامات ربانيه، و نسيمهاى رحمت ربانيه نمايد.

يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاءُ:

كسى كه با قرآن مجيد هماهنگ شود، و در حد استطاعت به قرآن مجيد عمل نمايد، به تدريج زنگ آلودگيها از باطنش پاك ميشود، و نور عشق به حضرت حق و قيامت و انبياء و فرشتگان و كتاب الهى در دلش متجلى ميشود و به عبارت ديگر ايمان حقيقى محبوب قلبش ميگردد، و قدمى ثابت در عرصه اين حقيقت پيدا ميكند، و عاشقانه در گردونه عبادت قرار ميگيرد، و به خلق خدا خدمت مينمايد و درهاى رحمت خاصه حق را به روى خود باز ميكند، و شايسته قرار گرفتن در حرم قرب محبوب ميشود.

حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمانَ.

گروهى هستند كه لياقت و شايستگى معنوى خود را به اختيار خود از دست داده، و به شدت ميل به امور مادى و شهوانى پيدا كرده، و بدون سنجيدن عواقب امور از هواى نفس پيروى ميكنند، و از همه هستى جز به شكم و شهوت نظر ندارند، و هم چون برّه رام شيطان و در گردونه گناه به سر ميبرند.

اينان به خاطر عدم تعقل و انديشه نكردن در امورف و پيچيده بودن قلبشان به پردههاى ظلمت، هواى نفس و شيطانشان دنياى زودگذر را با متاع اندكش در نظرشان آراسته و در باطنشان زينت داده لذا زشتى را زيبائى، ظلمت را نور، باطل را حق، بيدوام را بادوام ميبينند و خود را براى به دست آوردن آنچه زودگذر است به آب و آتش ميزنند و نهايتاً سر از سراب درآورده و با تهيدستى كامل از دنيا به سوى آخرت ميروند.

ولى آنان كه اهل انديشه و خردورزى هستند، و از فطرت فعال و وجدان بيدار برخوردارند، و بر اثر مطالعه يا گوش دادن به حقايق به وسيله يك معلم الهى دارائى روانى متعادل، نفسى پاك، اخلاق حسنه و عمل صالح شده اند، و لياقت سفر به سوى قرب حق و لقاء الهى را پيدا كرده، و نسخه شفابخش پروردگار يعنى قرآن مجيد را براى درمان دردهاى عقلى و قلبى و نفسى بكار گرفته اند، و از عمل به كتاب خدا در هيچ موقعيتى دست بر نميدارند، و ديگران را هم تشويق به حركت در صراط مستقيم الهى مينمايند ايمان و همه متعلقاتش به وسيله حضرت محبوب در صفحه دلشان آرايش داده ميشود، و زينت باطنشان ميگردد تا با كمال نشاط و همت و ارادت و محبت به سلوك خود در راه خداوند ادامه دهند و نهايتاً به عرصه رضايت الله و سپس به مقام باارزش جنت الله ميرسند، و اين همه نيست جز محصول پيروى از كتابى كه بر قلب مطهّر محمد صلى الله عليه وآله نازل شده است.

وَ زَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ

آنان كه به توفيق حق و به دلالت عقل و به راهنمائى اهل دل با قرآن مجيد آشنا ميشوند، و با اين منبع نور انس برقرار ميكنند، و با كشتى خرد در درياى عميق آياتش وارد ميشوند، و به حقايقش دقت ميكنند، و به اين نتيجه ميرسند كه تنها ره نجات راه قرآن و راه معلمان اين كتاب يعنى پيامبر و امامان معصوم است، لامحاله خود را براى هماهنگ كردن با فرامين و دستوراتش آماده ميسازند، و به انجام آنچه را قرآن معروف ميداند، و به اجتناب از آنچه را كه قرآن فحشا و منكر قلمداد ميكند همت ميگمارند و زندگى را براساس اين عمل و اجتناب ادامه ميدهند تا روح تقوا در آنان تقويت شود، و در گروه پارسايان و پاكان قرار گيرند و از اين طريق به منافع سرشار ابدى دست يابند و به خير دنيا و آخرت برسند.

أُولئِكَ الَّذِينَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوى :

به راستى انسان بدون اتصال به وحى كه نفخه الهى و نسيم ربانى است مرده و ميتى بيش نيست.

مردهاى متحرك كه كارى جز كار حيوانات و چهارپايان يعنى رسيدگى به شكم و شهوت ندارد، و در اين دو زمينه آلوده به هيجان حرص و طمع ميگردد، و از پى اين حرص و طمع گرفتار چشم دوختن به حق ديگران ميشود، و چون پايدارى و استقامت ديگران را بر حفظ حقوقشان ببيند روح وحشى گرى و سبعيت در او به حركت ميآيد و نهايتاً براى پاره كردن شكم ديگران و غارت حق آنان دندان تيز كرده، خيز بر ميدارد و بدون كمترين رحمى وارد عرصه تجاوز و ظلم و غارت گرى ميگردد، و اگر ميدان پيدا كند براى دستمالى قيصريه را به آتش ميكشد، و كشورى را مورد ظلم و ستم قرار ميدهدف و حق ملتى را با غارت گرى به ملكيت ظالمانه خود در ميآورد.

اين مرده متحرك اگر در معرض نفخه الهى و نسيم ربانى يعنى قرآن قرار بگيرد عقل و قلب و نفسش از حيات معنوى برخوردار ميگردد و به تدريج تبديل به منبع نور و رشد و كمال و خير و خوبى ميشود، به عبادت خالصانه روى ميآورد، و از خدمت به خلق در هيچ زمينهاى دريغ نميورزد.

كسى كه به چنين حياتى آراسته ميشود، از شرّ هواى نفس و غرائز سركش و اخلاق طاغوتى و امور باطل و شيطانى آزاد شده به حرّيت واقعى ميرسد و به تأمين خير دنيا و آخرت بر ميخيزد و مشعلى از نور معنوى به اراده حق فرا راه زندگى او قرار ميگيرد كه در روشنائى آن، راه زندگى را تا رسيدن به مقامات ملكوتيه و درجات عاليه ميپيمايد.

أَ وَ مَنْ كانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْناهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُماتِ لَيْسَ بِخارِجٍ مِنْها:

انسانها بدون ارتباط با وحى جمعيتى متفرق و پراكنده و دسته دسته و حزب حزب هستند و هر دسته و گروهى و هر حزب و جمعيتى دنبال منافع خود ميباشند و با اين وضع با يكديگر اختلاف شديد پيدا كرده و نسبت به يكديگر پر از كينه پيدا خواهند نمود.

معلوم است از دلهاى پراكنده و قلوب كينه دار چه آثار شومى پديد خواهد آمد، و حق چه ضعيفانى پايمال خواهد شد؟

بر جمعيت و ملت و قومى كه تشتت و پراكندگى حاكم است و جويبار كينه و دشمنى در قلبشان جريان دارد جز ناامنى و بياعتمادى، و ترس و وحشت و بيم و هراس حاكم نيست، چنين جمعيتى از آرامش خاطر محروم، و از زندگى آرام بينصيب اند.

ولى در گروه و جمعيتى كه خالصانه روى به كتاب الهى دارند، و بيماريهاى معنوى قلب را با قرآن درمان كرده اند، و جز به زندگى پاك و به خير و درستى و به صدق و صفا و به يارى دادن به ديگران نميانديشند، الفت و مهربانى و دلسوزى و شفقت حاكم است، چنين گروهى نسبت

و زمانى بر گروهى كه اهل قرآن و تسليم اسلام و در مدار بندگى حق قرار دارند از طرف كينه ورزان حسود، و متكبران عنود حمله ميشود، و اهل قرآن به حكم حضرت حق براى دفاع از كيان اسلام و حفظ مسلمانان به جهاد و دفاع بر ميخيزند و به عنوان عبادت واجب در برابر دشمن صف آرائى ميكنند و از دشمن غدار ميكشند و برخى از مؤمنان به شرف شهادت نايل ميگردند، و به دشمن زخم ميزنند و خود در راه خدا زخم ميخورند و نهايتاً به يارى خدا بر دشمن پيروز ميشوند و از ميدان جهاد سرفراز بيرون آمده سرمايه رضايت حق را به دست آورده و قلوبشان از غم و غصه و اندوه و حزن و مضيقه باطنى شفا مييابد، و غانما و سالماً به وطن باز ميگردند، و يقين هم دارند كه اين پيروزى و شفا از بركت عمل به قرآن و اتصال به حق بوده است.

وَ يَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ

و در همين غوغا و گيرودار است كه خداوند مهربان با لطف خاص و ويژهاش آرامش و امنيت باطن را بر قلوب آنان نازل مينمايد، و دغدغهها و وسوسهها را از باطن آنان ميزدايد.

هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ.

و اين اهل قرآن هستند كه خداى مهربان در عوض عمل به آيات كتاب ياد و ذكرش را در قلب آنان پابرجا مينمايد، و اين سرمايه عظيم معنوى را پشت گرمى آنان قرار ميدهد، و دل طوفانى آنان را در غوغاى زمان، و حوادث واقعه و جريانات تلخ به كرسى اطمينان مينشاند.

أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ

و اين احسان و لطف ويژه حضرت ربّ العزه است كه پس از پايدارى مؤمنان در عمل به قرآن، و اجراى فرامين نبوت و ولايت، آنان را آراسته به نعمت عظيم شرح صدر و قرار گرفتن بر عرش نور مينمايد.

أَ فَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ فَهُوَ عَلى نُورٍ مِنْ رَبِّهِ.

در هر صورت منافع نزول كتاب، و بهرههاى وحى، زمانى حاكم بر حيات جامعه ميشود كه جامعه با تكيه بر عقل و اراده قوى همه عقايد و نظامات و قوانين ناشى از آنها، كه اختلاف انگيز و ناحق و باطل است از ميان برداشته شود، و حاكميت از احكام و شريعتى گردد كه به حق و مظهر اراده خداست، وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ.

 

 


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

هجرت در روايات پيامبر و اهل بيت‏
حسنات اخلاقى در كلام حضرت حق
روايات و مسئله شوم اختلاف‏
اين هم نمونه‏اى ديگر از تهمت ناروا
عشق مالك اشتر
شخصیت بی‌نظیر حضرت ابوالفضل (ع)
حسن خلق ، قوى ترين جاذبه
مهر و محبت
ایمان به غیب
علت گرفتاری ما چیست؟

بیشترین بازدید این مجموعه

جهاد اکبر
خدمت به دين در دربار
معانى مختلف اسارت‏
روايات و مسئله شوم اختلاف‏
اين هم نمونه‏اى ديگر از تهمت ناروا
علت‏هاى اعراض از حق‏
محبت و کینه
همه چیز در اختیار خداست
نفرین امام هادی(ع)
شخصیت بی‌نظیر حضرت ابوالفضل (ع)

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^