در رسيدگى به بينوايان و حفظ حيثيّت و كرامت آنان ، به هنگام دستگيرى و حلّ مشكلاتشان ويژگيهايى تحسين برانگيز داشت .
معمولاً مردم در برابر بينوايان و حاجتمندان ، ژست مى گيرند و آنان را تحقير مى كنند و گاه به صورت اهانت بارى مى رانند؛ امّا آن گرامى ، از نهايت عظمت روح و والايى شخصيّت و فراخى سينه ، از وضعيّت متزلزل و حقارت بار محرومان ، قلبش فشرده مى شد و به آنان رقّت مى كرد؛ به همين جهت به هنگام بخشايش بر آنان و تاءمين نيازشان خود احساس شرمندگى مى كرد و مى كوشيد تا به آنان روحيّه دهد و شخصيّت صدمه ديده آنان را ترميم كند و به صورتى خواسته هاى آنان را برآورد كه دچار خسارت روانى و شكست معنوى و اخلاقى و اجتماعى نشوند.
براى نمونه :
1 فردى بينوا و نيازمند، تقاضاى خويش را در قالب اشعارى چند به آن حضرت بازگفت و به اميد گره گشايى ايستاد. آن حضرت چهار هزار درهم مورد تقاضاى او را به طور كامل ، در بسته اى بست و با نهايت احترام و تواضع و از شكاف درب ، بدون اينكه خود را به او نشان دهد يا بر او منّتى نهد، با فروتنى و شرمندگى بسته را به او تسليم كرد وفرمود:
خذها فإ نّى إ ليك معتذر عصا |
اءمست سحابا عليك مندفقه |
لكنّ ريب الزّمان ذوغِيَر |
والكف منّى قليلة النّفقه |
اين مبلغ ناچيز را بگير كه من از تو شرمنده ام و عذر خواه و يقين داشته باش كه تو را دوست مى دارم و نسبت به تو مهر مى ورزم ، اگر در آينده زندگى ، توان و تمكّن باشد، باران بخششها بر تو خواهد باريد؛ امّا چه بايد كرد كه روزگار، تغييرپذير و ناپايدار است و دستها از مال دنيا تهى ... .
2 نيازمندى ، به خانه آن حضرت مراجعه كرد و هزار دينار مورد تقاضاى خويش را به آسانى دريافت نمود و به شمارش آن پرداخت . حسابدار آن حضرت با شگفتى از آن مرد پرسيد: (آيا چيزى به ما فروخته اى كه وجه آن را اينگونه به دقّت مى شمارى ؟!)
مرد نيازمند پاسخ داد: (آرى ! آبرو و حيثيّت خويش را فروخته ام.)
امام حسين عليه السلام فرمود: (درست مى گويد.) آنگاه سه هزار دينار ديگر از اموال خويش را بدو بخشيد و فرمود:
(هزار دينار نخست ، به خاطر تقاضايت و هزار دينار دوّم ، به خاطر آبرو و حيثيّتت و هزاردينار سوّم بدين خاطر كه براى رفع مشكل خويش ، به سوى ما آمدى .)
3 مرد نيازمندى به سوى او شتافت و خواسته خويش را با تسليمِ نامه اى ، به اطّلاع آن حضرت رسانيد. نامه را دريافت و بدون اينكه بنگرد، فرمود: خواسته ات برآورده است . برخى گفتند: (قبل از خواندن نامه ...؟)
فرمود: (خداوند از ايستادن ذلّت بار او در برابر من براى خواندن نامه و دريافت پاسخ آن سؤ ال خواهد كرد... .)
4 ويژگى احترام به شخصيّت مردم در زندگى آن حضرت تا جايى بود كه نه تنها از آسيب پذيرى شخصيّت و احساس حقارت نيازمندان ، رنج مى برد و خود احساس شرمندگى مى كرد، بلكه به هنگام ارشاد جاهل و آموزش ديگران نيز احساس حيامى كرد... .
در روايتى است كه آن حضرت مردى را نگريست كه به شايستگى وضو نمى سازد و نيازمند آموزش است . آن گرامى تصميم گرفت كه وضوى صحيح را بدو بياموزد، امّا از انديشه شرمنده شدن او به هنگام آموزش وضوى صحيح ، احساس حيا كرد، به همين جهت با تدبير زيبا و آموزنده اى از برادرش امام حسن عليه السلام خواست تا در برابر آن مرد سالخورده ، با هم مسابقه وضو دهند و او را به داورى بطلبند تا بدينوسيله با آموزش غير مستقيم ، مساءله را بدو خاطرنشان سازند.
هنگامى كه چنين كردند، آن مرد ضمن پى بردن به اشتباه خود و آموختن وضوى صحيح ، منقلب شد و گفت : (شما هر دو نيك وضو ساختيد و اين من هستم كه به وظيفه خويش ناآگاه بودم و شما اينگونه بزرگوارانه و مدبّرانه مرا ارشاد كرديد.)
منبع : ويژگيهاى امام حسين عليه السلام