اگر پذيرش اوصاف امام كه گاه عوام زدگي و سادهانگاري خوانده مي شود ، در ما سست شود و معرفت امام در وجود ما متزلزل گردد،گوهر دين از دست ما رفته است و بياعتقادي نسبت به امام كمترين و بدترين نتيجهاي است كه ممكن است به آن برسيم . متاسفانه در محافل دانشگاهي و حتي حوزوي آنگونه كه بايد به بزرگداشت مقام علمي امام پرداخته نميشود . آنگونه كه قول فلان متكلم و فلان فيلسوف در يك مساله اعتقادي يا يك معرفت الهي اعتبار دارد به قول امام وقعي نهاده نمي شود .استفاده از امام صرفاً در مسائل و احكام شرعي معتبر شناخته ميشود و براي بيان اعتقادات صحيح شأني براي او در نظرگرفته نمي شود . سخنان غربيها و متفكران و شرق شناسان مسيحي گاه بيشتر از يك روايت مورد بحث و تفحص و تأمل علمي قرار مي گيرد و به جاي قرار دادن سخن امام به عنوان الگوي مسائل اعتقادي ، سخن امام مطابق مذاق فكري و مشي اعتقادي مورد پسند خود افراد تعبير و تفسير مي شود و خلاف ظاهر معنا مي گردد . ما همانگونه كه در امور مادي و مهارتهاي دنيوي خود را ملزم به يادگيري و كسب مهارت مي دانيم و به طور مثال در شغل خود ريزترين مسائل تخصصي را فرا مي گيريم و دنبال مي كنيم ،بايد در زمينهي مسائل معنوي نيز براي خود برنامه داشته باشيم .
معرفت جويي : بايد مطالعه كنيم و در پي كسب معرفت بگرديم بايد از هر جا كه شده با پرس و جو و جستجو نسبت به اهل بيت معرفت صحيح پيدا كنيم و به طراحي دقيق و برنامهريزي منظم روي آوريم . امور معنوي نيز همانند امور مادي داراي حساب و كتاب است و نبايد انتظار داشت كه از طرقي غير از طرق معقول و منطقي به نتيجهي مطلوب دست يابيم . راهنما طلبي : حضرت امام باقر عليه السلام در توضيح ضرورت مراجعه به خبره و راهنما در امور معنوي در مقايسه با امور مادي ميفرمايند : يا ابا حمزه ! يخرج احدكم فراسخ فيطلب لنفسه دليلاً و انت بطرق السماء اجهل منك بطرق الأرض فاطلب لنفسك دليلاً (1) اي ابا حمزه! يكي از شما ] براي سفر [ در چند فرسخ راهنما طلب ميكند و توبه راههاي آسمان نسبت به راههاي زمين جاهلتري . پس براي خود راهنمايي بطلب ! در آن عصر ، براي طي جادههاي چند فرسخي و ناشناختگي راهها ، نياز به اين بود كه افراد براي سفر از شهري به شهر ديگر براي خود بلد و راهنما انتخاب كنند امروز هم بدون نقشه و راهنما- حتي با توجه به گسترش امكانات - سفر امكان پذير نيست و نياز به راهنما در تمام شؤون زندگي كاملاً بديهي است . حال اگر در امور مادي - كه مثالش سفر است - نيازمندي به همراه و بلد راه وجود دارد ،چگونه ميتوان راههاي آسمان را طي كرد بدون اينكه دست انسان در دست دليل و راهنما باشد ؟ راه نجات از هلاكت : دعا ، پايداري اگر اين راهنما گزيني و پيروي و هم سفري با خبره در امور ديني نباشد كم كم شبهه افكنيها و انحراف پروري ها موجب تزلزل در اعتقاد انسان ميشود و ثبات قدم در راه اعتقاد به امام عصر عليه السلام را دچار مشكل اساسي ميكند و اين روند تا آنجا پيش مي رود كه انسان به هلاكت بيديني و ترك و تمسخر امام و اصول ديني روي مي آورد ، چيزي كه امام حسين عسكري عليه السلام وعدهاش را دادهاند : و الله ليغيبن غيبه لا ينجو فيها من الهلكه إلا من ثبته الله عزوجل علي القول بإمامته و وفقه فيها للدعاء بتعجيل فرجه (2) به خدا قسم ] امام شما[ غيبتي دارد كه كسي در آن از هلاكت نجات نمي يابد مگر آنكه خدا به ثبات قدم و دعا بر تعجيل فرج موفقش كند . بايد با تضرع و خشوع و خشيت از خداوند خواست كه براي ما ثبات قدم ايجاد كند و خودش ما را از شر موجها و گرداب ها حفظ نمايد و نيز براي دعا در حق امام عصر عليه السلام و براي تعجيل فرج ايشان توفيقمان عطا كند . اما به اين نكتهي ظريف هم بايد توجه داشت كه نميتوان بيكار نشست و بدون حركت و اقدام لازم و دقيق اين ثبات قدم را انتظار داشت قطعاً پيگير بودن زمينهها و دنبال كردن راهكارهايي كه ما را به ثبات قدم در راه امام وا ميدارد و در اعتقاد صحيح به امامت ياريمان مي دهد ، ضروري است . پی نوشتها : (1) اصول كافي، كتاب الحجه ، باب معرفت امام ، ج 10. (2) بحار الانوار ، ج 102، ص 112.
منبع : سایت عاشورا