در شب 26 ماه صفر 1236 در نجف اشرف در خواب حضرت عزرائيل ملك الموت (ع) را ديدم پس از سلام پرسيدم از كجا مي آيي ؟
فرمود: از شيراز مي آيم و روح ميرزا ابراهيم محلاتي را قبض كردم .
گفتم : روح او در برزخ در چه حال است ؟
فرمود: در بهترين حالات و در بهترين باغهاي عالم برزخ و خداوند هزار ملك موكل او كرده است كه فرمان او را مي برند.
گفتم : براي چه عملي از اعمال به چنين مقامي رسيده است ؟
آيا براي مقام علمي و تدريس و تربيت شاگردان ؟ فرمود نه . گفتم : آيا براي نماز جماعت و رساندن احكام دين بمردم ؟ فرمود: نه . گفتم : پس براي چه ؟ فرمود: براي زيارت عاشوراء. (مرحوم ميرزاي محلاتي سي سال آخر عمرش زيارت عاشوراء را ترك نكرد و هر روزي كه بيمار ي يا امري كه داشت و نمي توانست بخواند نايب مي گرفته است ).
چون شيخ از خواب بيدار مي شود فردا به منزل آية اللّه ميرزا محمّد تقي شيرازي مي رود و خواب خود را براي ايشان نقل مي كند.
مرحوم ميرزا تقي گريه مي كند و از ايشان سبب گريه را مي پرسند؟ مي فرمايد: ميرزاي محلاتي از دنيا رفت و استوانه فقه بود، به ايشان گفتند: شيخ خواب ديده واقعيت آن معلوم نيست .
ميرزا فرمود: بلي خواب است اما خواب شيخ مشكور است نه افراد عادي ، فرداي آنروز تلگراف فوت ميرزاي محلاتي از شيراز رؤ ياي شيخ مرحوم آشكار مي گردد. (1)
پی نوشت:
1- ترجمه كامل الزيارات ص 446.
منبع : سایت عاشورا