فارسی
سه شنبه 02 مرداد 1403 - الثلاثاء 15 محرم 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

0
نفر 1
100% این مطلب را پسندیده اند

معدن کرامات

معدن کرامات

عرب باديه نشين وارد مدينه شد و از مردم سراغ کريم ترين و بخشنده ترين مردم را گرفت.
مردم مدينه، حسين بن علي (ع) را به او معرفي کردند. حضرت در مسجد در حال نماز خواندن بودن که مرد عرب در مقابل ايشان ايستاد و اشعاري را در مدح ايشان و امير مؤمنان سرود.
وقتي امام حسين(ع) نمازشان تمام شد، از غلامشان قنبر پرسيدند، آيا از مال حجاز چيزي باقيمانده است؟
قنبر عرض کرد: «آري، چهار هزار دينار باقي مانده است؟»
امام حسين(ع) آن چهار هزار دينار را در عباي خود پيچيدند و به آن مرد دادند.
وقني مرد پول ها را از حضرت گرفت، به شدت گريست. حضرت فرمودند: «چرا گريه مي کني؟ آيا اين مقدار پول حاجت تو را برآورده نمي کند؟» مرد گفت: «گريه ام براي اين است، که چرا بايد اين دست هاي سخاوتمند و با برکت، روزي زير خاک پنهان شوند؟!»


منبع : ماهنامه فرهنگي اجتماعي ديدار آشنا شماره 134
0
100% (نفر 1)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

قبول پوزش
شناسائى مجرمين در حضور استاندار
گريه حيوانات دشتى بر امام حسين (ع)
يادى از مرحوم الهى قمشه اى
فضیلت زمین و خاک کربلا
طعام و لباس هاى بهشتى
بخشيدن غلام
امام حسين او را از عذاب نجات داد
قبول کردن زمین ، میت گنهکار رابواسطه تربت ...
مناظره با اهل تسنن درباره تربت کربلا

بیشترین بازدید این مجموعه

طعام و لباس هاى بهشتى
يادى از مرحوم الهى قمشه اى
اهتمام در رعايت حقوق مردم
بخشيدن غلام
قبول پوزش
گريه حيوانات دشتى بر امام حسين (ع)
شناسائى مجرمين در حضور استاندار
فضیلت زمین و خاک کربلا
قبول کردن زمین ، میت گنهکار رابواسطه تربت ...
امام حسين او را از عذاب نجات داد

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^