این مقاله بر آن است که با روش توصیفی- تحلیلی به این پرسش ها پاسخ دهد: منظور از تمدن سازی دین اسلام چیست؟ عناصر سازنده در تمدن اسلامی کدامند؟
مقدمه
«تمدّن» جمع کلمه مُدُن به معنای اقامت کردن و مفرد آن مدینه به معنی شهر است. این کلمه در زبان انگلیسی(civilization) به معنای استقرار یافتن و در تعریف اجتماعی همان شهر نشینی است. در زبان عربی حِضاره و اهل الحَضَر(شهر نشین) در مقابل اهل الوبَرَ به معنی بادیه نشین آمده است(نفیسی،2535،ج5: ص3226).
ساموئل هانتینگتون در تعریف تمدن چنین می گوید: «تمدن بالاترین گروه بندی فرهنگی و گسترده ترین سطح هویت فرهنگی به شمار می آید»(هانتیگتون، 1374:ص47). نظر هِنری لوکاس در مورد تمدن این گونه است: «مُدُن پدیده ای در هم تنیده است که رویدادهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و حتی هنر و ادبیات را شامل می شود»(لوکاس، 1366،ج1: ص7).
آلفِرِد وبر تمدن را محصول دانش و فناوری می داند و به نظر ویل دورانت هم نزدیک است؛ چراکه ویل دورانت متعقد است که در محلّ برخورد راه های بازرگانی و شهرهاست که عقل مردم رشد می کند. سخنی که ویل دورانت به تمثیل بیان می کند این است که "مدنیّت در کلبه ی یک برزگر آغاز می شود و در شهرها به گُل می نشیند" (ولایتی، 1386، ج1:ص21).
اما نظر ابن خلدون(808- 732ق، درباره تمدن بسیار جالب است. او در کتاب مشهورش "مقدمه" عبور از مرحله عمران بَدَوی به عمران حَضَری را تمدن می نامد.(ابن خلدون، 1369: ص19) ولی با این حال بیان می کند که پایه های مدنیت یا عمران حضری در عمران بدوی است؛ چراکه در مرحله عمران حضری بر اساس گسترده شدن نیاز و ضرورت ها باید نوعی همکاری و تقسیم کار میان افراد صورت بگیرد و معاش و هنر و ... از لوازم عمران حضری است. دولت ها در راستای عمران بدوی شکل می گیرند و در صورت تداوم و بقا، اجتماع را به مرحله حَضری می رسانند.
با وجود ارتباط فرهنگ و تمدن، این دو واژه لازم و ملزوم یکدیگر نیستند. وجود فرهنگ حتی برای یک جامعه ی نامتمدّن، امری انکار ناپذیر است. فرهنگ (culture) شامل مجموعه ای از سنّت ها، باورها، آداب و اخلاق فردی یا جمعی (خانوادگی) افراد یک جامعه است. این باورها ذهنی اند بر خلاف تمدن که جنبه ی عینی دارد(مانندفنون و تکنولوژی، اسباب و وسائل زندگی، عمارات و ساختمانها). به طور خلاصه تمدّن به مجموعه دستاوردهای مادی بشر می گویند و فرهنگ مجموعه دستاوردهای معنوی بشر است. ویل دورانت عناصر سازنده تمدن را این گونه بر می شمارد: کار، دین، اخلاق، علم، فلسفه، ادبیات، هنر و ... تمدن به هر شکل و صورتی که باشد متشکل از عناصری است مانند زندگی مادّی، سازمان اجتماعی، زندگی معنوی و فکری و تکامل این عوامل فقط در اثر تحولات بشری است.
مهمترین مصالح تشکیل دهنده ی ساختمان تمدن که دارای نقش اساسی اند می توان به این موارد اشاره نمود: آنچه در مرحله اول موجب آماده شدن زمینه ی رشد و شکوفایی می گردد، امنیت و آرامش است. عامل دوم تعاون و همکاری گروهی و دسته جمعی، یعنی نوعی از همبستگی که ابن خلدون از آن به عنوان «عصبیت» نام می برد. عامل بعدی اخلاق که اگر رعایت نشود زمینه های سقوط یک تمدن را می تواند به وجود آورد. اگر جامعه ای به میزان قابل قبولی از تمدن رسیده باشد، اما به قوانین احترام نگذارد، این مدنیت به سستی می گراید و ناامنی و بی نظمی ارکان آن جامعه را از بین می برد(ولایتی،1386،ج1: ص31). پیامبران تمدن ساز و فرهنگ ساز هستند؛ حتی آنها در اثر ارتباط با ملل و اقوام دیگر، تعالیم مدنی آنها و فنون شان را گرفتند ولی به آنها صبغه ای الهی بخشیدند. مسیر تمدنی آنها الهی و توحیدی و دارای ماهیت خدایی است نه الحادی. از میان پیامبران بزرگی که از سوی خداوند متعال رسالت هدایت ارشاد و دعوت مردم به سوی پروردگار یکتا را داشتند، می توان به محمد بن عبدالله که سلام و درود خداوند بر ایشان و خاندان پاکش باد، اشاره نمود. آن حضرت در طی 23 سال تلاش خستگی ناپذیر در راه اسلام(ص) سنگ بنا و شالوده ی فرهنگ و تمدن اسلامی را بنا نهادند.
تمدن سازی رسول الله
هجرت رسول الله(ص) به مدینه، نقطه عطفی در تاریخ اسلام گردید و ایشان در مدینه موفّق به تشکیل حکومت و ایجاد امتی واحد گردیدند. این واقعه ی عظیم برای همیشه جاویدان ماند و از زمان خود پیامبر رسول خدا (ص) مبدأ تاریخ گردید.
پیامبر مکّرم اسلام(ص) زمانی که به قُبا رسیدند تقریباً چهار روزی را نزد قبیله بَنی عَمروبن عوف ماندند و در همان مدت مسجد قبا که اولین مسجد در اسلام است را، بنا نهادند و قرآن« بنای آن را بر پایه تقوا دانسته است(توبه،آیه 108). سپس به سمت مدینه راهی شدند و زمانی که به محلّه ی بَنی سالم بن عوف رسیدند در وادی "رانوناء" نماز جمعه -اولین نماز جمعه- را خواندند و بعد از پایان نماز بزرگان قبیله ی مذکور مانند عتبان بن مالک و عباس بن عباده بن نضله به حضرت عرضه داشتند در میان قبیله ما فرود بیا و هر چه از اسلحه و مردان جنگجو و مال و آذوقه بخواهی آماده است و لی حضرت فرمودند: شتر مرا رها کنید و راهش را باز کنید که او مأمور است(خلوا سَبیلها فإنها مأموره) و از آنجا گذشتند و به محله بَنی بَیاضه که رسیدند بزرگان قبیله مانند زیاد بن لبید و فروره بن عمرو پیش آمده و تقاضای توقف پیامبر(ص) را در میان قبیله شان نمودند که همان پاسخ رسول الله(ص) را شنیدند(ابن هشام، 1366:ص326). سرانجام شتر رسول الله(ص) به محله بنی مالک بن نجّار رسید و در زمین دو یتیم به نام های سَهم و سُهیل که تحت کفالت معاذبن عفرا بودند، زانو زد و رسول الله(ص)، دعوت ابو ایوب خالد بن زید انصاری را به سبب نزدیکی خانه وی به این زمین قبول نمودند.
بنای مسجد النبی
از اولین اقدامات پیامبر اکرم(ص) در مدینه، تأسیس مسجد بود. مسجد کانون شهر و مدنیت و فرهنگ اسلامی شد. به طوری که پیامبر اکرم(ص) می فرمایند: أَحَبُّ البِلادِ إلی اللهِ مَساجِدُها: محبوبترین جای شهرها در نزد خدا، مسجدهاست. پیامبر(ص) زمین آن دو یتیم را به قیمت ده دینار خریدند و همراه با انصار و مهاجرینی که از مکه آمده بودند، بنای مسجد را آغاز نمودند و قسمتی از یک قبرستان که از زمان جاهلیت بود، را به آن افزودند، ابعاد مسجد یکصد ذراع در صد ذراع و به شکل مربع و پایه دیوارهای آن حدود سه ذراع با سنگ و بقیه آن با گِل و ستونهای آن از تنه درختان خرما و سقف آن از شاخه های درخت خرما بود. در آغاز، قبله ی مسجد به سمت بیت المقدّس قرار گرفت. پیامبر(ص) در قسمت شرقی مسجد، حجره هایی برای خود از خشت و گِل و تنه درختان خرما ساخت و سقف آن را با شاخه های همان درخت پوشاند(ابن سعد، ج1:ص240). سنت رسول الله(ص) در بنای مسجد قبا و نیز مسجد مدینه، با کمترین هزینه و در ساده ترین شکل ممکن بود، تا همه به ساختن مسجد تشویق شوند. از مساجدی که بر طبق سنت نبوی بنا شدند می توان به مساجد بصره، کوفه، بغداد، واسط، قیروان اشاره نمود.
هدف از ساخت مسجد النبی
مسجد النبی تنها محل عبادت و پرسش الهی نبود، بلکه مکانی بود برای تعلیم و تربیت، قضاوت، بسیج نظامی، و مهمتر از همه مرکز حکومت اسلامی قرار گرفت و به دنبال آن بافت مسکونی نوینی شامل بازارها و خانه های مسکونی در اطراف آن به وجود آمد(منتظرالقائم،1385:ص97). در زمان هایی غیر از وقت نماز و نیایش، از حیاط مسجد به عنوان مکان عمومی استفاده می شد که رسول اکرم(ص) به استقبال ملاقات کنندگان، یاری رساندن به آوارگان و درماندگانی که تازه از مکه آمده بودند، می شتافتند. حتی زمانی که در حاشیه ی واحه، نبردی صورت می گرفت، چادری برای مداوای مجروحان در مسجد برپا می شد(صمیمی، 1384:ص94).
از زمان صدر اسلام از شاخصه های شهر اسلامی، مسجد بود. مسجد به شهر مرکزیت دینی و عبادی می داد و از عناصر مهم در تمدن بود. در همان صدر اسلام مسجد در کنار مفهوم دینی ای که داشت، دارای کارکردهای آموزشی و اجتماعی هم بود. در مساجد امور دنیوی مردم با زندگی اخروی شان با هم گره می خورد و عبادت و یاد خدا در بطن زندگی مردم جاری است(منتظرالقائم، 1378:ص71). پیامبر اسلام(ص) بعد از پایان نماز، قرآن، مباحث اعتقادی، حدیث، احکام، و .. را آموزش می دادند. مسجد دارای کارکردهای گوناگونی بود که نقش مهمی در تمدن اسلامی ایفا می نمود، از جمله کارکردهای سیاسی، نظامی، اجتماعی، قضایی، اقتصادی.
کارکرد سیاسی مسجد
مسجد می تواند به عنوان نهاد سیاسی مطرح شود، چراکه احکام دین اسلام با آموزه های سیاسی همراه است و مهمترین فضا برای ارتباط و اتحاد و همبستگی میان مسلمانها را، به وجود می آورد. زمان رسول الله(ص) از مسجد برای مذاکره با هیئت های مختلف سیاسی، رسیدگی به شکایات و دعاوی مردم، اعزام و فرستادن نمایندگان به اطراف، ایجاد وحدت اجتماعی، رفع برتری و تبعیض ها، امر به معروف و نهی از منکر و .. استفاده می شد(ابن سعد، بی تا،ج1: 240). مسجد مهمترین نهاد حکومتی در زمان رسول الله (ص) بود، به گونه ای که در ادوار بعدی منبر مساجد به منزله ی اهرم سیاسی برای خلفا بود، که آنها برای رسیدن به مقاصدشان از آن استفاده می کردند. اعلان مشروعیت سیاسی خلفا و معرفی حکام و بررسی دعاوی در مسجد صورت می گرفت.
کارکر نظامی مسجد
مسجد مرکز ثقل جامعه اسلامی برای حراست از موازین اسلامی بود و ارتباط مستقیمی با امور نظامی داشت. در مسجد، تجمع سپاهیان اسلام، سازماندهی سپاه برای رویارویی با دشمنان و مشورت نظامی صورت می گرفت(منتظر القائم،1378:ص 75) تجمّع در مسجد و تسلیم در برابر خداوند متعال، مسلمانان را در راه مبارزه علیه باطل، استوار می ساخت و پایگاه تسلیم در برابر معبود و ترویج فرهنگ شهادت و از خود گذشتگی بود.
کارکرد اجتماعی مسجد
مسجد پناهگاه مسافرین، فقرا و افراد بی پناه بود. مردم در هنگام مصائب نظامی و بلایای طبیعی به مسجد پناه می بردند و در مواقع سخت چون شیوع طاعون ویا خشکسالی مردم برای دعا و طلب کمک از خدا به مساجد می شتافتند.(12/ 1377 :ص77)
کارکرد قضایی مسجد
از مهمترین ارکان حکومت اسلامی، برقراری عدالت و قضاوت است. مسجد در زمان پیامبر(ص) تنها مکانی برای دادخواهی و دادرسی مردم بود. در ادوار بعدی هم مرسوم گردید که قاضی در مسجد بنشیند.
کارکرد اقتصادی مسجد
مساجد در قرون اولیه اسلامی محل نگهداری و توزیع بیت المال بود و بسیاری از فقرا و افراد بی پناه، در آنجا اسکان داده می شدند. پیامبر(ص) بر تأسیس بازار مدینه تأکید داشت و تردیدی نیست که در کنار مسجدالنبی که محل تجمع انسانها ونمازگزاران بود، ایجاد گردید(منتظرالقائم،1387:ص 79).
برقرای امنیّت و آرامش در سطح جامعه
پیشرفت و توسعه در تمام ابعاد سیاسی، نظامی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، در سایه ی ثبات و آرامش و امنیت به وجود می آید. در فضای امنیت است که پویایی سیاسی، رونق اقتصادی و انجام فعالیت های فرهنگی امکان پذیر می باشد، چرا که لازمه ی رشد و خلاقیت و نوآوری در تمام ابعاد، با کمک امنیت است. امنیت لازمه ی شکوفایی تمدن در هر جامعه ای است.
پیامبر مکرّم اسلام(ص) در شرایط سختی موفق به برقراری امنیت همراه با توسعه در قالب دین اسلام و با اندیشه و آگاهی و درایت، شدند. عُدی بن حاتم طائی می گوید: من با چشم خود دیدم یک زن به تنهایی به قصد زیارت خانه کعبه از راه های دور به مکه آمده بود(ابن اثیر، 1398ق:ص 195). و این جمله نشان می دهد که در جامعه ی آن روز امنیت و آرامش برقرار بوده است.
جایگاه امنیت تا حدی است که خداوند متعال در قرآن می فرماید: وعده ی خدا، استخلاف مومنان، تمکین دین و تبدیل خوف به امنیت و استقرار آن است(نور،آیه55). و در جای دیگر امنیت را، از برکات الهی بر مومنان برشمرده است(فتح،آیه 4). در روایات، به امنیّت توجه به بسیار شده است و از نیازهای مهم بشر به شمار آمده است. پیامبر(ص) می فرمایند: نِعمَتان مَکفورتان: الأمن و العافیه: دو نعمت است که ارزش آن بر مردم پوشیده است، یکی نعمت امنیت و دومی نعمت سلامتی (مجلسی،1362ق:ص170). یا رِفاهیه العیش فی الامن: خوشی و آسایش زندگی در امنیت است. یا هیچ نعمتی گواراتر از امنیت نیست.
پیامبر(ص) از همان سالهای آغازین دعوت در راستای تأمین امنیت فردی و اجتماعی می کوشیدند. به عنوان مثال در سال پنجم بعثت، با فشار زیاد و آزار و اذیت هایی که از سوی مشرکان بر مسلمانان اِعمال می شد، وی دستور مهاجرت به حبشه را صادر نمودند و مهاجرت به حبشه علاوه بر نتایجی که منجر به احساس آرامش و امنیت فردی در میان مسلمین در ایجاد راهی برای رهایی از آزار و شکنجه بود و امنیّت جمعی آنها را فراهم نمودند. یا نمونه ای دیگر در زمان هجرت بود. زمان هجرت به مدینه باوجود مسائل و مشکلاتی که بود با تلاش پیامبر تأمین همه جانبه ی امنیت، از جمله انعقاد پیمان برادری(اخوت) میان مسلمانان بود(ابن سعد، بی تا، ج1:ص 238). پیمان نامه ای که میان انصار و مهاجرین و یهودیان بسته شد، نتایجی هم داشت که به جز تأمین حقوق آنها باعث تأمین امنیت هم فردی و هم اجتماعی بیشتر در مدینه بود. در اینجا به برخی از ابعاد مهم امنیت اشاره می شود.
امنیت سیاسی
هجرت راهی برای استقرار امنیت سیاسی در شبه جزیره عربستان بود که با تلاش پیگیر رسول الله(ص) ایجاد گردید. از جمله: ساخت مسجد النبی که مرکز حکومت اسلامی شد(ابن سعد، بی تا:ص240)، ارسال نامه هایی به سران کشورهای دیگر از جمله: ایران، مصر، حبشه، روم و استقبال از هیئت های نمایندگان قبایل عرب شمالی و جنوبی که به مدینه آمده و اسلام خود را اعلام نموده بودند.
امنیت اقتصادی
رسول الله(ص) به لحاظ اقتصادی هم برنامه ی مستحکمی برای شکوفایی اقتصاد مسلمانها داشتند. از اصلاحاتی که آن حضرت انجام دادند برقراری مساوات و برابری میان یاران و به عبارتی برقراری عدالت اجتماعی بود. راه اندازی کاروانهای تجاری و ایجاد بازار مدینه و وقف آن برای تمام مسلمانها(منتظرالقائم، 1385:ص245). تلاش حضرت محمد(ص) در زمینه ی فقر زدایی و ایجاد رفاه، ستودنی است از سخنان ایشان در این باب: «خداوندا از شر کفر و تنگدستی به تو پناه می برم» یا «اگر رحمت پروردگار شامل حال تهی دستان نمی شد، نزدیک بود که فقر به کفر تبدیل شود» یا «خداوندا فقر از آتش نمرود سخت تر است»(محمدی ری شهری، 1416ق، ج3،صص 2442- 2438).
ویل دورانت، کار پیامبر(ص) را به لحاظ اقتصادی بسیاربزرگ می داند و می گوید: در همه ی تاریخ مصلحی را نمی یابیم که به قدر محمد به نفع فقرا بر اغنیاء مالیات وضع کرده باشد(دورانت،1368:ص231). از سیاست های اقتصادی دیگر پیامبر(ص): منع تمرکز ثروت بود. ایشان قسمتی از خمس و زکات و فیءِ را میان گروه های تهی دست جامعه تقسیم کردند که این گروه هم از رفاه نسبی برخوردار شوند و پیروانش را به انفاق در راه خدا و عدم بخل ورزی توصیه می کردند(منتظرالقائم، 1385:ص247). تقسیم غنایم میان مهاجرین با کسب رضایت انصار، بخشیدن اموال به نیازمندان و دادن زکات (توبه، آیات 5، 11، 18،60 و بقره 43، 83،110) منع ربا خواری: که این کار همانند جنگ با خدا و رسولش بیان شده است(آل عمران، آیه 130).
به هر حال ثروت نباید در دست گروهی اندک از افراد جامعه باشد و آنها روز به روز ثروتمند تر و گروهی دیگر از مردم روز به روز فقیر و فقیر تر شوند. ثروتمندان در یک جامعه زمانی تمایل به استفاده از ثروت شان و تبدیل آن به سرمایه را دارند که زمینه و بستر مهم این اقدام یعنی امنیّت در جامعه که عامل تمدّن ساز و مهم است، فراهم بشود در آن هنگام سرمایه گذاری هایی می شود که نتایج آن در جامعه نمود پیدا می کند.
ایجاد دولت و عناصر سازنده ی آن
دولت مجموعه ای از نهادهاست که برای جامعه تصمیم گیری می کنند. از ستون های دولت می توان به این موارد اشاره نمود: 1. سرزمین 2. جمعیت 3. حکومت 4. حاکمیت
سرزمین(territory)
هر کاری که انجام می گیرد و به وجود می آید در مکان یا بستر جغرافیایی امکان پذیر می باشد. تشکیل دولت هم از این قاعده مستثنی نیست. دولتی که پیامبر مکرّم اسلام(ص) ایجاد نمودند در سرزمین مشخصی بود.
حدود متصرفات دولت رسول الله(ص) در سمت شمال از دریای سرخ تا تبوک و أیله و دومه الجندل و در سمت جنوب از یمن تا عمان و بحرین و مناطق مرکزی در نجد شامل قبایل طَی، بنی اسد و بنی تمیم بود.
جمعیت(population)
جمعیت عامل بسیار مهمی است چرا که بدون در نظر گرفتن این عامل انجام هر کاری غیر ممکن است. آگاهی از تعداد افراد در یک جامعه می تواند عاملی مهم در تصمیم گیری هایی که از سوی دولت می شود، به شمار آید. بر اساس گزارشات موجود جمعیت مسلمانان در سال اول هجرت در مدینه بیش از هزار و پانصد نفر و در سال نهم هجرت بیش از صد هزار نفر در شبه جزیره عربستان بودند(منتظرالقائم،1384:ص252).
حکومت- نظام اداری، اجرایی(government)
حکومتی که رسول الله(ص) ایجاد نمودند بر اساس احکام قرآنی و وحی الهی مبتنی بود. از اهداف مهم حکومت اسلامی می توان به برقراری عدالت اجتماعی و تعاون و همکاری اشاره نمود. عدالت الزاماً به معنای از بین بردن کامل فقر در جامعه نیست، بلکه بیشتر به معنای از بین بردن تبعیض طبقاتی است.
پیامبر(ص) در اجرای عدالت و حق کسی را بر کسی دیگر برتری نمی داد. در نزد ایشان اجرای قانون الهی برای زن و مرد یکسان و یکی را بر دیگری ترجیح نمی دادند و حتی به نزدیکانش اجازه ی تخطی از قانون الهی را نمی داد. دین در آیین اسلام با حکومت پیوند دارد. دین بنیان حکومت است و حکومتی که بر اساس دین متکی نباشد همچون ساختمان بی بنیان است و دین بدون حکومت ناقص و بی سامان خواهد بود. دین اسلام نیز بدون داشتن سیاستی نافذ که اجتماع و حکومت را اداره کند، اسلام واقعی نمی باشد. دولت در نظر اسلام آن است که حکومتی بر اساس اخلاق و احیای فضائل انسانی را عهده دار باشد.(حجازی، بی تا:ص 127).
برپایی دولت اسلامی به دست پیامبر، پیاده کردن عملی عدالت و مساوات و فضیلت در جامعه ی اسلامی بود؛ و نمونه ای عملی از محو روح امتیازات کاذب و تبعیض نژادی و گسترش ایمان و فداکاری و امید به آنچه که در نزد خداوند می باشد و نیز برهان قاطعی است برای آن دسته از کسانی که مدّعی اند برپایی حکومت برتر و مبتنی بر اصول اخلاقی، آرزویی نیست که عملی شود ولی در صحنه ی عمل اجرا شد.
حاکمیت(sovereignty)
حاکمیت رسول الله(ص) دارای دو بعد داخلی و خارجی بود از جمله:
- اعزام گروه های سیاسی برای از بین بردن بتها و بتکده ها
- بستن پیمانهای صلح و قبول مالیات بستن بر بتها و بتکده ها
- ورود هیأت های نمایندگی قبایل عرب شمالی 27 هیأت و قبایل عرب جنوبی حدود 44 هیأت به مدینه که بیانگر اقتدار داخلی حکومت رسول الله(ص) بود.
- مکاتبات تبلیغی و سیاسی با سران کشورهای کوچک و بزرگ، نشانی از اقتدار حاکمیت آن حضرت در بعد خارجی (منتظرالقائم، 1384:ص235).
طرح همبستگی وحدت «ایجاد امت»
از پایه های ایجاد و بنای حکومت و جامعه اسلامی در مدینه، علاوه بر مسجد، می توان به عقد برادری میان مهاجرین و انصار و پیمان نامه همکاری میان مسلمانان و غیرمسلمانان-از جمله یهودیان- اشاره نمود.
حفظ وحدت و یکپارچگی از اهمیت زیادی برخوردار است. اصل همکاری و تعاون باید همواره مدّ نظر قرار داده شود. زیرا هر تمدنی در مسیر شکل گیری خود به همبستگی نیاز دارد که ابن خلدون از آن به عنوان «عصبیت»-همبستگی اجتماعی- یاد می کند که اگر این همبستگی از بین برود باعث ایجاد عصبیتی جدید می گردد. پیامبر(ص) در آغاز ورود با اینکه اختلافات نژادی و گروهی در مدینه بود، اما شرایطی را فراهم کردند. که به یکسان سازی اجتماع مسلمانان و همبستگی و برادری آنها انجامید. ایجاد پیمان نامه ی برادری، تلاش اندیشمندانه ای برای ایجاد هویت یکپارچه برای جامعه مسلمانان بود در واقع همان روحیه ی تعاون و همکاری بود که، مسلمانان با کمک هم در ساختن مسجد، حفر خندق یا به طور مثال زمانی که انصار، مهاجرینی را که از مکّه هجرت کرده بودند را، به خانه هایشان راه داداند و از آنها استقبال کردند. در باب وحدت، قرآن می فرماید: و اعتَصِموا بِحَبلِ الله جَمیعاً و لاتفرقوا: به ریسمان الهی چنگ بزنید و متفرق و پراکنده نشوید(آل عمران،آیه 102).
رسول الله(ص) در سایه ی این همبستگی و وحدت بود که توانستند امت واحده را تشکیل بدهند. نظام شیخوخیت و عصبیّت قوی ای که در شبه جزیره عربستان در تمام شئون زندگی مردم سایه انداخته بود؛ با کمک تلاش های پیامبر(ص)، در جامعه ی جدید، زدوده شد. نژاد گرایی هم از جامعه طرد شد و آزادی اجتماعی یک حق مسلم برای تمامی افراد جامعه گردید.
انعقاد پیمان اخوت بین مؤمنان بر پیوندهای قبیله ای دوران تاریک جاهلیت جایگزین گردید. هدف از تنظیم این پیمان نامه، شکل دهی چهار چوب اساسی برای برقراری نظام جدید تحت قوانین اسلام و تنظیم و تعریف روابط شهروندان مدینه بود. و خلاصه ای از این قانون:
- هرگاه اختلافی میان مؤمنان پیش بیاید، به خدا و رسولش مراجعه کنند.
- هیچ مؤمنی، مؤمن دیگری را به خاطر کافری به قتل نخواهند رسانید.
- یهودیان بر دین خود و مسلمانان بر آیین خویش خواهند بود.
به هر حال عقد اخوت باعث محو باورهای قبیله ای و استواری هر چه بیشتر روابط میان انسانها بر اساس ایمان و اعتقاد به خدا و برای جامعه ی اسلامی زمینه وحدت و یکپارچگی را فراهم آورد. برابری میان مسلمانان تاحدی بود که یک عرب اصیل قریشی عار نمی دانست که با عربی صحراگرد مانند ابوذر غفاری عقد اخوت بیندد. یا مثلاً برده سفید پوست ایرانی مانند سلمان فارسی در ردیف برده ای سیاه پوستی مثل بلال حبشی باشد. به هر ترتیب رسول الله(ص) حکومت اسلامی را بر اساس تعاون و همکاری بنا نمودند. آن گونه که خداوند می فرمایند: بر نیکی و تقوا با یکدیگر همکاری کنید و بر گناه و ستم تجاوز نکنید(مائده، آیه 2).
اقدامات رسول الله در بُعد فرهنگی
از مهمترین اقدامات رسول الله(ص) براندازی و نفی شرک و واژگون کردن بت پرستی و دعوت همگان به پرستش خداوند یگانه و نشر توحید کامل و عدم شریک قرار دادن برای او و یکتا پرستی بود.
از دیگر کارها تشویق مسلمانان به علم آموختن و سفارش و تأکید بر این امر مهّم و بر جای نهادن میراث گرانبها در این زمینه است. در دوران جاهلیت در شبه جزیره عربستان، علم و دانش، رونقی نداشت و تعداد باسوادان بسیار کم(در حدود 17 نفر) بود، اما با هجرت رسول الله(ص) به مدینه گام هایی برای رونق علم و دانش برداشته شد و از سوی دیگر در مدینه فرصت لازم وجود داشت و حتی پیامبر(ص) از اسیران غزوه ی بدر (سال دوم هجرت) برای تعلیم به جوانان مدینه بهره برد.
احترام و ارزش قائل شدن برای زنان و دختران(بر خلاف دوران جاهلیت که دختران را زنده به گور می کردند). سواد آموزی هم گام مهمی بود که در جامعه ی آن روز برداشته شد(ابن سعد، بی تا :ص67).
جایگاه و ارزش علم و دانش از منظر رسول الله
نخستین آیات الهی که بر قلب مبارک پیامبر اکرم(ص) فرود آمد، به رسالت آموزشی آن حضرت به فرمان خداوند متعال برای علم آموزی و خواندن، اشاره دارد(علق،آیه 5-1).
از آیات سوره مبارک علق این نکته فهمیده می شود که خداوند بزرگ که خودش بزرگترین معلّم جهان خلقت است، به فراگیری علم و دانش و معرفت آموزی ارزش زیادی قائل شده است و ما را به این نکته رهنمون می کند که سرچشمه تعلیم و تعلّم در اسلام و در قرآن و سپس در سخنان و احادیث و روایات رسول مکّرم اسلام و دیگر ائمه ی اطهار است.
پیامبر اکرم(ص) از راه هایی مانند ایراد خَطابه ها، پند و موعظه، ارشاد و راهنمایی مسلمانان یا از طریق قرائت قرآن و سفارش به نوشتن آن، نوشتن حدیث ، مکاتبه و فرستادن مبلغین اسلامی به سایر سرزمین ها همواره مسلمانان را به علم آموزی و خواندن و تعلّم و فراگیری دانش تشویق می نمودند و به این صورت اولین سنگ بنای فرهنگ و تمدن اسلامی را بنا نهادند(ابن سعد، بی تا،ص373). به تشویق رسول الله(ص)، زیدبن ثابت زبان عبری یا سُریانی(یا هر دو) را آموخت و یا فردی مانند «عبدالله بن عباس» بنابر نقل مشهور با کتابهای تورات و انجیل آشنایی یافت یا «عبدالله بن عمروعاص» به کتاب تورات و به قولی به زبان سریانی وقوف پیدا کرد(زرین کوب،1362: 27). این نمونه ها به خوبی بیانگر این مطلب می باشد که حتی از همان زمان پیامبر(ص) با سفارش و تشویق ایشان، اصحابه هم در طلب علم می کوشیدند. رسول الله(ص) در طول 23 سال تلاش در راه اسلام، از همان روزهای آغاز بعثت تا زمان رحلت، در زدودن و از بین بردن جهل و نادانی مردم تلاش نمودند؛ چراکه نادانی می تواند نابودی و هلاکت مردم را فراهم کند و عبارات حکیمانه و گُهرباری از ایشان در زمینه ضرورت تعلیم و علم آموزی، تلاش برای طلب علم و معرفت، مقام معلم و دانشمندان، جایگاه و ارزش قلم، واجب بودن فریضه ی آموختن یادگارمانده است. در اینجا به نمونه هایی از میراث آن حضرت در این زمینه اشاره می شود.
کسب علم از نگاه رسول الله(ص) به اندازه ای ارزش دارد که برای آن باید راه دور و دراز را تحمل نمود، به طوری که می فرمایند: اُطلبوا العِلمَ و لَو بالصّینِ، فاِنَّ طَلَبَ الِعلمِ فَریضَهً عَلی کُلِ مُسلِم (دانش را فرا بگیرد، هر چند در چین باشد، چراکه طلب دانش بر هر مسلمانی واجب است(محمدی ری شهری، 1416،ج8، 3946و3948).
هیچ گنجی سودمندتر از دانش نیست. دانش بهترین هدایتگر است(همان، ج3931،3). قَیّدوا العِلمَ بالکتاب: دانش را با نگارش و نوشتن به بند بکشید(هرندی،1385 :ص 264).
العِلمُ خَزائنُ و مَفاتیحهُ السُّوالُ،فاسألوا رَحِمَکُمُ الله فَإنَّه تُوجَرُ أربَعَه السائِلُ و المُتکلِّمُ و المسُتمعُ وَ المُحِبُّ لَهُم: دانش گنجینه هایی است که کلیدهایش پرسش است. بپرسید، خدایتان رحمت کند که چهار کسی را مزد برسد: پرسش کننده، پاسخ دهنده، پاسخ شنونده و دوستدار آن(همان، 273).
طلب علم به قدری مهم شمرده شده که انسان از همان آغاز زندگی تا آخرین لحظات عمر باید به دنبال آن باشد و پیامبر اکرم(ص) در دوران رسالتش به این امر تأکید بسیار می فرمودند.
اُطلبوا العلمَ مِنَ المَهدِ اِلی الَّلحد: از گهواره تا گور دانش را فرا بگیرید(16/ بی تا:ص 128).
علم و دانش وسیله ای است که باعث برقراری پیوند و رابطه ی انسانها باخداست.
اُطلبوا الِعلمِ: فاِنَّهُ السَببُ بینکُم و بین الله عزوجلّ (علم بیاموزید، زیرا علم رشته پیوند میان شما و خدای عزوجل است(محمدی ری شهری، ج8 :ص3946).
ازنظر رسول الله(ص) فضیلت علم خوش تر از فضیلت علم خوش تر از فضیلت عبادت است: فِضل الِعلمِ احَبُّ اِلیَّ من فضلِ العبادهِ(همان،ص 394).
پیامبر مکرّم اسلام(ص)، قلم دانشمندان را بر خون شهیدان برتری داده است و می فرمایند: فَضلُ مدادِ العُلماءِ عَلی دِماءِ الشهداءِ: قلم دانشمندان بر خون شهیدان برتری دارد. یا یوزنَ یومَ القیامَه العُلماء و دِماء الشهداءِ فیرجِحُ مِدادُ العلماءِ علی دماءِ الشهداء: روز قیامت مرکب عالمان و خون شهیدان با هم وزن می شوند و مرکب عالمان بر خون شهیدان می چربد(همانجا).
طلب علم و دانشجو مقام ارزشمندی در نظر رسول اکرم(ص) دارد و در این باره روایاتی از ایشان هست از جمله:
طالِبُ العلمِ تبسُطُ لَهُ المِلائکهُ أجننحتها رضیِّ بما یطلُبُ: فرشتگان بالهای خود را بر جوینده ی دانش می گستردانند، چون از آنچه او می جوید، خرسند هستند(همان،ص 3948).
مَسَلکَ طریقاً یَطلب فیهِ عِماً، سلَکَ الله بهِ طریقاً من طُرُقَ الجنهِ: هر که برای آموختن دانشی راهی را بپیماید، خدا او را بر یکی از راه های بهشت برد(همانجا).
أقرِبُ الناسَ منِ دَرَجه النُبوهُ اهل العم و الجهادِ: نزدیک ترین مردم به درجه ی پیامبران ، عالمان و جهاد گران هستند(همان،ص 3940).
موت العالَمَ ثُلَمه فی الاسلام لاُتسدُّ ما اختلفَ الیلُ: در گذشت عالم شکافی است در اسلام که تا زمانی که شب و روز در گردش است، هیچ چیزآن را نمی بندد(همان،ص3944).
النَظَرُ الی وَجهِ العالِم حُبِا لِه عِبادِه: نگاه مهرآمیز به صورت دانشمند، عبادت است(همان،ص3949).
پیامبر عظیم الشان اسلام(ص) خود در زمینه ی آموزش آیات قرآن و احکام دینی به یارانش، تلاش نمودند و آنها را در مسجد النبی جمع می نمودند و به آنها آموزش می دادند، به طوری که ایشان توانستند در کمتر از سه سال قاریان بسیاری را پرورش دهند و این گفته زمانی صحیح است که بدانیم تنها در دو حادثه« بِئر مَعونه» و «رجیع »44 نفر از قاریان به شهادت رسیدند. همچنین از اسیران غزوه بدر برای تعلیم خواندن و نوشتن به یارانش بهره بردند(ابن سعد،بی تاج1،:ص 22 و سباعی،1373:ص 15). و هر یک از اسیران اگر ده نفر را آموزش می دادند آزاد می شدند. پس به خوبی بر ما معلوم می شود که رسول الله(ص) به تعلیم و فراگیری خواندن و نوشتن اهمیت می داده اند و این اقدام برای خود اسیران هم مفید بود(البته برای آن دسته ای که قادر به پرداخت فدیه نبودند).
سفارشات پیامبر(ص) و عمل به سخنان آن حضرت، زمینه های لازم را، برای رشد علم و دانش در میان مسلمانها در ادوار بعدی فراهم آورد. دانش در میان مسلمین چنان رشدی نمود که بسیاری از کشورها و ملل جهان را تحت تأثیر خود قرار داد. ویل دورانت می گوید: «برج های بلند کلیساها مدیون مناره های مساجد است. تمدن علمی و هنری و فرهنگی کشورهای اروپایی برگرفته از علم و دانش مسلمانهاست. مسلمانان متخصص در زمینه های سیاست، ادبیات، جغرافیا، ریاضیات، هیأت، شیمی فلسفه، طب، معماری و نظامی ودر واقع معلمان تمدن غرب محسوب می شوند»(پاک نیا، 1385:ص2139).
مقام و جایگاه تفکر و تعقل
قرآن مردم را علاوه بر علم آموزی، به تفکر و تعقل در جهان هستی و اسرار آیات الهی فرا می خواند (زرین کوب،1363:ص26): تفکر و تعقّل در قرآن و سرچشمه ی دانش است به طوری که در 13 آیه به صورت استفهام انکاری «أفلا تعقلون» و 17 آیه به شکل«اَفلا تَتَفکَّرون» آمده است(منتظرالقائم،1384:ص 24). این تعداد آیات بیانگر به کارگیری درک و شعور انسان است. در قرآن آیه ای وجود ندارد که خداوند بندگانش را بدون تفکر وادار کند که ایمان بیاورند نماید و یا از بندگانش بخواهد که عملی را به صورت کورکورانه و بدون تفکر انجام دهند. خدا در قرآن می فرماید: قُل هَل یَستَوی الذَینَ یعلمون وَ لا یَعلمونَ انَّما یَتَذَّکر اولوالالباب: بگو آیا آنان که می دانند(خداشناسان) و آنان که نمی دانند(کافران) برابرند؟ تنها خردمندان پندا می پذیرند(زمر،آیه 9).
سیره و منطق رسول الله(ص) بر تفکر و اندیشه استوار بود و بدون تفکر اقدام به انجام کاری نمی کردند. تفکر و اندیشدن قبل از انجام هر کار و به عاقبت آن فکر کردن از اهمیت زیادی برخوردار است و در واقع، راه رسیدن به کمال و سعادت بشری و رسانیدن بشر به ملکوت می باشد. پیامبر می فرماید: ساعَهُ مِن عَالم فِراشِه یِنظُرُ فی عَمَلهِ، خیرمنِ عِبادهَ العابدِ سبعینَ عاماً: یک ساعت تکیه زدن عالم بر بستر خویش و نگریستن در کارها و عملش، بهتر از هفتاد سال عبادتِ عابد است (محمدی ری شهری،ج 8:ص 39428). این نگریستن در کارها باید در راستا ی مصالح اسلام و مسلمین باشد(سبحانی،1378:ص 235).
بهداشت از منظر رسول الله(ص)
رسول الله(ص) همانطور که به عدالت و علم و دانش تأکید داشتند به بهداشت و اینکه عقل سلیم در بدن سالم است هم، همواره تأکید داشتند. در اینجا به تعدادی از سخنان آن حضرت اشاره می کنیم:
در باب بهداشت دهان و دندان: اگر مردم از فواید مسواک زدن آگاه بودند، آن را با خویش به بستر می بردند. ایشان به پیشگیری از بیماری توجه بسیار داشتند و از جمله پیش از هر وضو مسواک می زدند(ابن سعد،بی تا،ج1:ص 398). آن حضرت دندانهایشان را خلال می کردند و می فرمودند: خلال کردن، دهان را خوشبو می کند. می فرمودند: لباسهای خود را تمییز کنید و موهایتان را کم کنید و مسواک کنید و آراسته و پاکیزه باشید.(نهج الفصاحه، شماره 377:ص72) یا می فرمودند: خداوند از بنده اش می خواهد که خود را آراسته دارد و خود ایشان خود را چنان خوشبو می نمود که بوی خوش او، آمدنش را از دور خبر می داد.
سخنان ارزشمند رسول الله(ص) در باب رعایت بهداشت بدن، دهان، دندان و محیط زیست و ... آثار و نتایج بسیار مطلوبی هم برای خود فرد و هم برای جامعه دارد.(مثلاً به لحاظ سلامت روانی، جسمی، اخلاق و ...). پاکیزگی، سبب خشنودی پرودگار می شود. افرادی که در یک جامعه به سلامتی و بهداشت خود اهمیت می دهند، بهتر قادرند به انجام کارها و فعالیت های خود بپردازند که این خود باعث رشد جامعه به سوی ترقی و تمدن سازی است.
نتیجه
تمدن اسلامی با تشکیل حکومت در مدینه پا گرفت؛ یعنی مکانی که دولت اسلامی با شکل گیری با شهرنشینی در مدینه ی منوّره همراه شد. هر تمدنی نیاز به ایجاد فضای آرامش بخش دارد و بنابراین پیامبر(ص) به مدینه منوره هجرت نمودند، چراکه امنیت حاکم بر آن می توانست شرایط ایجاد ارکان حاکمیت اسلامی را برای پیامبر(ص) به وجود آورد. از سوی دیگر ایشان در مدینه مسئولیت حکومت اسلامی را بر عهده گرفتند. ایشان در مکّه اسلام را تبلیغ می نمودند؛ و زمانی که به امر پروردگارش به مدینه هجرت نمودند حکومت اسلامی صورت اجرایی به خود می گرفت.
تلاش رسول الله(ص) در راستای تمدن سازی: ایجاد آرامش و امنیت، ایجاد روحیه همبستگی، اتحاد و برابری و برداری، ایجاد روحیه تعاون و همکاری، گسترش اخلاقیات، ایجاد رفاه نسبی و تولید علم و سواد آموزی و اصلاح اقتصادی بروز یافت رسول الله(ص) پایه گذار فرهنگ و تمدن اسلامی گردیدند.
نویسندگان : دکتر اصغر منتظر القائم (1)مرضیه یحیی آبادی (2)علی جعفری (3)
پی نوشت ها :
1-دانشیار و عضو هیئت علمی گروه تاریخ دانشگاه اصفهان
2-کارشناس ارشد تاریخ ایران دوره ی اسلامی، دانشگاه اصفهان، m.yahyaabadi2012@Gmail.com
3- دانشجوی دکتری تاریخ ایران دوره ی اسلامی، دانشگاه اصفهان dajivand@gmail.com
کتابنامه :
-قرآن کریم
-ابن الاثیر، عزالدین،(1398ق)،الکامل فی التاریخ، بیروت، دارالفکر.
-ابن خلدون، عبدالرحمن محمد،(1369)، مقدمه، چ7، ترجمه: محمد پروین گنابادی، بی جا، علمی فرهنگی.
-ابن سعد، محمد،(بی تا)، الطبقات الکبری، المجلد الاول، بیروت، دار صادر.
-ابن هشام، عبدالملک،(1375ق)، السیره النبویه، تحقیق مصطفی سقا و مطبعه مصطفی البابی الحلبی، مصر، 1375ق(ترجمه: سید هاشم رسولی، چ3، ناشر کتابخانه اسلامیه، 1366).
-ابوزهره، محمد،(1373)، خاتم پیامبران، ج2، ترجمه: حسین صابری، مشهد، بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس.
-پاک نیا، عبدالکریم،(1385)، ویژگی های پیامبراکرم، بی جا، نسیم کوثر.
-حجازی، فخرالدین،(بی تا)، نقش پیامبران در تمدن انسان، چ16، بعثت، بی جا.
-دوپولو، پاپا،(1368)، معماری اسلامی، ترجمه: حشمت جزنی، تهران، رجاء.
-دورانت، ویل،(1368)، تاریخ تمدن(عصر ایمان)، ترجمه: ابوطالب صارمی و دیگران، تهران: انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی .
-زرین کوب، عبدالحسین،(1362)، کارنامه اسلام،چ3 تهران: امیرکبیر.
-سباعی، محمد مکی، (1373)،تاریخ کتابخانه های مساجد، ترجمه: محمد عباسپور، محمد جواد مهدوی، مشهد: بنیاد پژوهش های اسلامی.
-سبحانی، جعفر،(1382)، تاریخ اسلام، چ6، قم: موسسه انتشاراتی امام عصر.
-صمیمی، مینو،(1384)، محمد در اروپا، ترجمه: عباس مهر پویا، تهران: دانشگاه تهران.
-لوکاس، هنری،(1366)، تاریخ تمدن، ج1، ترجمه: عبدالحسین آذرنگ، تهران:کیهان.
-مطهری، مرتضی،(بی تا)، ده گفتار، تهران: رودکی.
-مجلسی، محمد باقر،(1362)، بحار الأنوار، تهران: دارالکتب الاسلامیه.
-محمدی ری شهری، محمد،(1416ق)، میزان الحکمه، قم: دارالحدیث.
-منتظر القائم، اصغر،(1384)، تاریخ اسلام تا سال چهلم هجری،اصفهان: دانشگاه اصفهان.
- -----------، (1385)، تاریخ زندگانی پیامبر اعظم(ص)، اصفهان: حدیث راه عشق.
- -----------،(1387) «جایگاه مسجد و نقش آن در شهر اسلامی» مجموعه مقالات نخستین همایش آرمان شهر اسلامی، به اهتمام اصغر منتظر القائم، صص 468-449.
-نفیسی، علی اکبر،(2535)، فرهنگ نفیسی، ج5، تهران: خیام.
- نهج الفصاحه، ترجمه: ابوالقاسم پاینده، تهران: جاویدان.
-ولایتی، علی اکبر،(1386)،پویایی فرهنگ و تمدن اسلام و ایران، ج1، تهران: وزارت امور خارجه.
-هانتینگتون، ساموئل،(1374)، نظریه برخورد تمدنها، ترجمه: مجتبی امیری، تهران: ناشر دفتر مطالعات سیاسی و بیت المللی.
- هرندی، علی،(1385)، سیره و سخن پیامبر اعظم(ص)، تهران: انتشارات دارالفکر.
منبع : راسخون