فارسی
سه شنبه 06 آذر 1403 - الثلاثاء 23 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

مناجات تا طلوع فجر

مى گويند : زنى كور همه شب تا وقت سحر براى عبادت بيدار بود . چون سحر مى رسيد ، با صدايى حزين مى گفت : الهى ! بندگانت شب را گذراندند و به رحمت و فضل و مغفرتت سبقت گرفتند ، تو را به تو مى خوانم نه به غير تو ، مرا در گروه سبقت گيرندگان به رحمتت قرار ده ، مقامم را در بهشت در زمره مقرّبين بالا بر ، به بندگان شايسته ات ملحقم كن ، تو ارحم الراحمين واعظم العظماء و اكرم الكرمايى ، اى كريم ! آن گاه به حالت سجده بر زمين مى افتاد كه صداى افتادنش شنيده مى شد سپس تا طلوع فجر در گريه و مناجات بود .

 


منبع : برگرفته از كتاب داستانهاي عبرت آموز استاد حسين انصاريان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

داستان توبه یک زن نمونه‏
طلب رزق و روزی و عنایت امیرالمؤمنین علیه السلام
يوسف زيباتر بود يا تو ؟
شب اصحاب پيامبر
حکایت پیرمرد آتش‌پرست با حضرت موسی(ع)
نگاه انداختن به خانه همسایه
حضرت ابراهيم عليه السلام و نماز
حکایتی از خوف و محبّت نزد عارفان‏
آتش احسان بر خان حضرت على اكبر عليه السلام‏
حكايت روباه و گرگ‏

بیشترین بازدید این مجموعه

داستانى عجيب از برزخ مردگان‏
گردنبند با برکت حضرت زهرا(س)
طلب رزق و روزی و عنایت امیرالمؤمنین علیه السلام
داستان توبه یک زن نمونه‏
داستانى آموزنده‏
آتش احسان بر خان حضرت على اكبر عليه السلام‏
حکایت خدمت به پدر و مادر
شكايت شاگرد امام صادق(ع) از فقر
حکایت پیرمرد آتش‌پرست با حضرت موسی(ع)
توبه یزید بن معاویه!

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^