از نظر لغوی، «قربانی» از لفظ «قربان» گرفته شده است. هر چیزی که وسیله قرب و نزدیکی به خداوند تعالی باشد، به آن قربانی می گویند. حال آن چیز ذبح حیوان باشد یا صدقات دیگر.
«عید» از کلمه «عود» به معنای بازگشت است؛ بازگشت از زندان نفس و خرافات به سوی خدا؛ بازگشت از تسلط اهریمن به سوی خدای رحمت.
«عید قربان»، به معنای بازگشت انسان به مقام تقرب الهی است که این مقام در سایه مبارزه با هواهای نفسانی و در پرتو تهذیب، خودسازی و بهره گیری از فرصت های ناب به دست می آید.
روز دهم ماه ذی الحجه مصادف با عید قربان از بزرگ ترین عیدهای مسلمانان است؛ یادآور فداکاری و ایثار ابراهیم در راه رضای معبود و تسلیم و ایمان اسماعیل در قربانگاه عشق.
ذبح قربانی برای تقرب به پروردگار، از زمان حضرت آدم(ع) شروع شد وقتی که دو فرزندش؛ هابیل، قوچی و قابیل، مقداری گندم را به عنوان قربانی به بارگاه خداوند تقدیم کردند. در قرآن مجید این واقعه تاریخی بازگو شده و آمده است: «وقتی که [هابیل و قابیل] قربانی تقدیم کردند، از یکی (هابیل) پذیرفته شد و از دیگری (قابیل) پذیرفته نشد». (مائده: 27)
پس از آن، این عمل در تمام ادیان آسمانی به عنوان یک عبادت و در مناسبت ها و مواقع خاص به عنوان یک دستور و آیین برجای ماند.
در اسلام، قربانی کردن، از سنت های الهی در حج است که موجب تقرب به خداوند می شود. در زمان جاهلیت، قربانی کردن مرسوم بود، ولی قربانی آنها نیز مانند لبیک و نمازشان آمیخته به شرک و کفر بود. شیوه آنها هنگام قربانی کردن آن بود که کعبه را به خون قربانی می آلودند و قسمتی از گوشت آن را بر خانه کعبه می آویختند تا خداوند آن را بپذیرد.
دین اسلام حرمت خاصی به قربانی بخشید و پس از تبیین ضرورت احترام به آموزه های الهی، در طرد سنت زشت جاهلی و برای بیان تقربی که حاصل قربانی است، می فرماید: «نه گوشت ها و نه خون های آنها هرگز به خدا نمی رسد؛ آنچه به او می رسد، پرهیزکاری شماست».(حج: 37)
بر اساس این آیه، آنچه از اعمال به خداوند می رسد، باطن و روح عمل است. «قربانی» نیز مانند اعمال و مناسک دیگر نفسی به نام تقوا دارد و قداست و تعالی قربانی از همین تقواست، نه از گوشت و خون آن.
حضرت امام سجاد(ع) حقیقت قربانی را این گونه بیان می کند: «حج گزار و قربانی کننده، با تمسک به حقیقت پرهیزکاری، گلوی دیو طمع را می برد و او را می کشد».[1]
شاید به دلیل همین تقوای ارزشمند نهفته در قربانی است که عید قربان را «حج اکبر» خوانده اند.
زائران خانه خدا که پس از تحمل سختی های بسیار و پرهیز از نمادهای دنیوی، اینک به منزلگاه آخر رسیده اند، عید قربان را جشن می گیرند. در این روز، حاجیان در وحدت عملی کم نظیری، سر بر آستان حضرت دوست می سایند و با چهره ای گشاده از توفیق یافتن به ادای تکلیف الهی، به هم تبریک می گویند.
مسلمانان جهان، عید قربان را از یک تا چهار روز جشن می گیرند، بهترین لباس های خود را می پوشند و پس از انجام دادن عبادت های مخصوص این روز، به دید و بازدید و شادمانی می پردازند. اگرچه برگزار کردن مراسم قربانی بر زائران کعبه و در مراسم باشکوه حج واجب است، ولی بسیاری از مسلمانان در سراسر جهان در این روز، گوسفند، گاو یا شتری را به یاد سنت ابراهیم خلیل، قربانی و گوشت آن را میان همسایگان و مستمندان تقسیم می کنند.
فلسفه قربانی
پنجمین عمل حج تمتع و دومین عمل منا برای کسی که در حج تمتع است، قربانی کردن است. قربانی کردن، طبق نص صریح آیاتی از سوره حج، نشانه تقوا و فداکاری در راه بینوایان و فقراست.
این روز که روز دهم ذی الحجه است و در تقویم عینی و ذهنی مسلمانان عید خوانده می شود، به نوعی یادآور همان سربلندی ابراهیم(ع) در آزمایش الهی است. سربلندی در آزمایش الهی در ذبح عزیزترین فرد زندگی مادی؛ یعنی فرزندش. قربانی، نشانه ای از پیروزی فرمان الهی و اطاعت معشوق بر امور اخلاقی و سنت هایی جز خواست اوست. البته این سرّی پیچیده است که کسانی چون غزالی، ویلیام اکامی و کی یرکگور در آن، با نگاه به اخلاق مبتنی بر امر الهی می نگرند.
در روز عید قربان، حاجیان حج تمتع با انجام دادن مراسم قربانی، از احرام خارج می شوند و کسانی که توان خرید قربانی را ندارند، باید سه روز در حج و هفت روز پس از بازگشت روزه بگیرند.
به عید قربان از دیدگاه های خاصی توجه شده است که زیباترین آن دیدگاه عرفان درباره این عید است؛ زیرا به گفته تهانوی در کشاف، «عید از تجلی جمال به هر روش که باشد...، بر قلب سالک عاید می شود» و عید قربانی که در تعبیری دیگر، همان کشتن نفس اماره معرفی شده، تجلی جلالی جمال الهی است. حج گزار که در تماشای این سیر الهی است، می خواهد از احرام خارج شود و بار دیگر چون مهمانی از راه دور به طبیعت مادی ما پا گذارد.[2]
در قرآن و در عهد عتیق، نخستین قربانی، قربانی هابیل و قابیل بیان شده است. نقل است قربانی قابیل از نوبرانه محصولات کشاورزی اش بود که بر اساس روایات، چندان دندان گیر نبوده و قربانی هابیل، گوسفندی درشت و عالی از گله ا ش بود.
دومین قربانی در تاریخ دینی انسان، پس از طوفان نوح بوده، چنان که در سِفْر تکوین آمده است: «و پس [از فرو نشستن طوفان]، نوح قربانگاهی را از برای خداوند بر پا کرد و از هر بهیمه ای طاهر و از هر مرغ پاک، گرفته، قربانی های سوختنی بر آن مذبح تقریب نمود».[3]
حضرت ابراهیم که به معنای «پدر عالی» است، از پیامبران اولوالعزم الهی و از بنیان گذاران خانه کعبه و مناسک حج به شمار می رود که از جمله این مناسک، همان قربانی کردن است.
حضرت ابراهیم، جدّ مشترک قوم یهود و مسلمانان، یعنی پدر مؤمنان نیز هست. در حقیقت، سنت قربانی کردن در دین اسلام و تا حدودی در دین یهود از حرکت این پیامبر بزرگ تاریخ سرچشمه گرفته است؛ با این تفاوت که در اسلام آن قربانی، اسماعیل معرفی شده و در عهد عتیق، اسحاق که از بطن ساره، همسر اول ابراهیم بوده، است. اسحاق، از پیامبران الهی و پدر حضرت یعقوب و نیای بزرگ قوم بنی اسرائیل است.[4]
روز بندگی
نزول فیض رب العالمین است
حلول «عید قربان» در زمین است
بگیر آیینه دل را مقابل
ببین نور ازل در مهبط دل
حلول تازه داده فیض سبحان
چه زیبا منجلی شد «عید قربان»
خوشا «ذی الحجه» روز عید قربان
شروع داستان عشق و ایمان
شجاع الدین ابراهیمی
عید قربان، روز اثبات تسلیم و بندگیه. روزی که انسان در برابر معبود و معشوق حقیقی، به هیچ بودن همه چیزای دیگه اعتراف می کنه. غیر را فدای دوست می کنه تا ایمان و عمل به هم گره بخوره و او به حقیقت تقوا و تسلیم برسه.
در مسیر بندگی، انسان بارها بر سر دو راهی غریزه و وظیفه قرار می گیره. در این دو راهی خطرناک، هر وقت وظیفه رو انتخاب کنه، در خط فرشتگان و پاکان قرار گرفته و اون روز برای او عیده! غریزه فرزنددوستی به ابراهیم(ع) می گه اسماعیل رو ذبح نکن و وظیفه به او می گه فرزندت را در راه خدا ذبح کن! ابراهیم(ع) در این دو راهی، وظیفه رو بر امیال شخصی و غریزه پیروز می کنه و عید قربان، عید پیروزی عقل و وحی بر هوا و هوس می شه. برای همین در حدیثی از حضرت علی(ع) اومده: «هر روزی که در آن معصیت خدا نشود، عید است».
«کعبه، به دور دوست گشتن و قربانگاه از خود گذشتنه. کعبه، به معشوق پیوستن و قربانگاه از غیر او گسستنه.» قربانی در ظاهر، کشتن و ذبح حیوانی در مِناست، ولی این عمل اسراری در خودش داره که به اون ارزش و زیبایی ویژه ای داده.
قربانی کردن حیوان، نمادی از قربانی و ذبح حیوانیت انسانه. به انسان یاد می ده برای رسیدن به کمال انسانی، نفس حیوانی خودش رو بکشه، چنان که امام سجاد(ع) به شبلی می فرماید: «آیا هنگام قربانی، نیت کردی که حنجره طمع را ذبح کنی؟ اگر این کار را نکردی، پس قربانی نکرده ای».
قربانی کردن، درس بزرگ حضرت ابراهیم(ع) به همه انسان هاست. وقتی اون حضرت به قربانی کردن پسرش، اسماعیل مأمور شد، بدون هیچ تردیدی به جانب خداوند شتافت و جگرگوشه اش رو به آستان پروردگار تقدیم کرد.
بگذر از فرزند و مال و جان خویش
تا خلیل الله دورانت کنند
سر بنه در کف، برو در کوی دوست
تا چو اسماعیل قربانت کنند
قربانی، نمادی از انفاق و دستگیری از مساکینه. بخشش و قربانی و تقسیم اون در میان مردم به ویژه تنگ دستان، هم موجب قرب و نزدیکی به خداوند می شه و انسان رو مشمول عنایت الهی می کنه و هم بین افراد جامعه محبت ایجاد می کنه. این رابطه موجب انسجام و تعاون اجتماعی و گسترش خیر و نیکوکاری در جامعه می شه و اگر قربانی ها به صورت صحیح تقسیم بشه، میلیون ها گرسنه رو سیر می کنه.
قربانی، نمادی از مساوات و منعکس کننده عدالت اجتماعی در اسلامه! مستحبه که گوشت قربانی به سه قسمت تقسیم بشه: یک قسمت اون برای مصرف شخص قربانی کننده، یک قسمت اون برای هدیه دادن و یک قسمت اون برای انفاق نیازمندان.
قربانی کردن در منا، مقدمه رسیدن به غدیر است. اگر هواهای نفسانی در منا قربانی نشه، در غدیر خم، تسلیم حق شدن مشکله. اونچه از قربانی به خدای سبحان می رسه، گوشت و خون نیست، بلکه روح اونا که کردار و جان اعمال ماست. حاجی، وارث ابراهیم خلیل خواهد بود؛ به شرط در قربانگاه، اسماعیل نفس رو قربانی کرده و به درجه تسلیم در برابر اوامر الهی رسیده باشه.
مناسک حج که عید قربان در اوج عظمت اون قرار داره، افزون بر رسیدن به توحید، عامل مؤثری برای دست یافتن به انسجام و هم بستگی هرچه بیشتر مسلمان هاست.
حضرت علی(ع)، در خطبه 127 نهج البلاغه می فرماید: «از جدایی و پراکندگی بپرهیزید؛ زیرا انسانی که از مردم جدا شود، در اختیار شیطان قرار می گیرد، همچنان که گوسفند دور از گله نصیب گرگ می شود».
بهترین عمل در روز عید قربان، برائت از مشرکان و شیطان های عینی عالمه و این فقط وقتی ممکنه که مسلمانان با هر اندیشه و مذهبی با همدیگه همدل و متحد باشد.
قربانی کردن در دیدگاه اهل نظر، رمزی از ترک هوای نفسه. پیامدهای این ذبح باید مانند گوسفند قربانی شده به دیگران برسه. پس کسی که مالک هوای نفس خود شده و دیو هوا رو به بند کشیده، هم خودش از وسوسه ها و زیان های او در امانه و هم جامعه از گزند هواپرستی های او مصون می مونه.
گاه قربانی به قدری ارزشمنده که جز خداوند کسی به ارزش اون پی نمی بره. امام حسین(ع) در منا شرکت نداشت، ولی قربانی اون حضرت در پیشگاه پروردگار به قدری ارزشمنده که او و فرزندان و یاران او رو وارث اسرار منا و عرفات کرد. امام سجاد(ع) در مجلس یزید، خود رو فرزند مکه و منا معرفی کرد؛ چرا که بدون ریخته شدن خون امام حسین(ع) و یاران اون حضرت، از عرفات و مشعر و منا هیچ معنا و حقیقتی باقی نمی موند.
دعای امام زین العابدین(ع) در روز عید قربان
امام سجاد(ع) برای روز عید قربان، دعایی با مضامینی زیبا دارد که پس از توصیف پروردگار متعال، درخواست های خویش را از قاضیَ الحاجات تمنا می کند و خاضعانه و خاشعانه به راز و نیاز با معبود خود می پردازد و به درگاه الهی عرض می کند:
«خداوندا! این روز، با برکت و میمون است و مسلمانان در هر جای زمین تو در آن اجتماع دارند. سؤال کننده و خواهنده و امیدوار و ترسنده حضور دارند و تو ناظر بر حاجت هایشان هستی. پس به جود و کرمت و آسانی مسئلتم نزد تو، از حضرتت می خواهم که بر محمد و آلش درود فرستی!
ای پروردگار ما که پادشاهی زیبنده توست و سپاس، حضرت تو را سزد و خدایی جز تو نیست! بردبار و بزرگوار و مهربان و دارای عطای گسترده ای و خداوند جلال و اکرام و پدیدآورنده آسمان و زمینی. هر چه میان بندگان مؤمنت قسمت کرده ای از خیر یا عافیت یا برکت یا هدایت یا توفیق طاعت، یا خیری که به اهل ایمان انعام می کنی و به سبب آن به سوی خودت هدایتشان می کنی یا در پیشگاهت مقام آنان را بلند می سازی، یا به پاداش آن، خیر دنیا و آخرت را به آنان می بخشی، از تو می خواهم که بهره و نصیب مرا از آن فراوان کنی.
الهی! نیازم را به درگاه تو آورده ام و بار فقر و تهی دستی خود را بر در خانه ات نهاده ام. من به مغفرت و رحمت تو مطمئن ترم تا به کار و عمل خود و آمرزش و رحمتت از گناهان من گسترده تر است... .
الهی! هرکس برای حرکت به سوی مخلوقی به امید صله و بخشش و عطای او مهیا شد و باربست و آماده سفر شد و مهیا شدن امروز من و بار بستنم، مهیا شدنم به امید عفو و صله و درخواست عطای تو، به سوی توست. بارالها! بر محمد و آلش درود فرست و این امید را از من مگیر!
... خدای من! اگر بلندم کنی، کیست که پستم کند؟ اگر پستم کنی، کیست که بلندم کند؟ اگر گرامی ام داری، کیست که خوارم سازد و اگر خوارم کنی، کیست که بزرگم کند؟
[پروردگارا!] من به این حقیقت رسیده ام که در حکم تو ستمی و در عذابت عجله ای نیست؛ زیرا کسی شتاب می کند که از فوت وقت بترسد و کسی به ستم نیازمند است که ناتوان است و تو ای خدای من! از آن بسیار بالاتری.
بارالها! بر محمد و آل او درود فرست و مرا هدف بلا و نشانه عقوبت مساز و مرا مهلت ده. اندوهم را پایان بخش و از لغزشم درگذر و به مصیبتی از پس مصیبتی گرفتارم مساز!
[خداوندا!] در این روز از غضب تو امان می طلبم، پس بر محمد و آلش درود فرست و مرا ایمن ساز!
از تو هدایت می طلبم، پس بر محمد و آلش درود فرست و هدایتم فرما!
از تو رحمت می خواهم، پس بر محمد و آلش درود فرست و بر من رحمت آر!
از تو بی نیازی می طلبم، پس بر محمد و آلش درود فرست و بی نیازم کن!
از تو روزی می خواهم، پس بر محمد و آلش درود فرست و روزیم مرحمت کن!
از تو کمک می جویم، پس بر محمد و آل محمد درود فرست و یاری ام کن!
از تو بر معاصی گذشته ام آمرزش می خواهم، پس بر محمد و آلش درود فرست و مرا بیامرز!
از تو عصمت می خواهم، پس بر محمد و آلش درود فرست و عصمتم ده؛ زیرا اگر اراده تو تعلق گیرد، هرگز به عملی که تو آن را نمی پسندی، بازنگردم. مرا به آنچه از آن عطا می کنی، سعادتمند ساز و از فضل خودت بر آن بیفزای؛ زیرا تو توانگری و آن را به خیر و نعمت آخرت پیوسته ساز، ای مهربان ترینِ مهربانان!»[5]
آداب عید قربان
از انس بن مالک روایت شده است: «هنگامی که پیامبر اکرم(ص) به مدینه آمدند، مردم مدینه در دو روز خاص به شادی و تفریح مشغول می شدند و آن دو روز را جشن می گرفتند. پیامبر به آنان فرمود: «خداوند به جای آن دو روز، دو روز بهتر برای شما قرار داده است؛ روز عید فطر و روز عید قربان».[6]
ام سلمه= از رسول خدا(ص) روایت کرده است: «هرگاه هلال ماه ذی الحجه را دیدید و قصد قربانی کردن داشتید، تا حیوانی را قربانی نکرده اید، قسمتی از مو، ناخن و موهای زاید خود را کوتاه نکنید».[7]
از اعمال این روز، نظافت، استعمال بوی خوش، مسواک زدن و غسل کردن است؛ مانند کارهایی که در روز جمعه تأکید شده است.
پیامبر اکرم(ص) در روز عید قربان، پیش از نماز چیزی نمی خورد تا از نماز برمی گشت.[8]
رسول خدا(ص) در روز عید، از راهی به مصلا می رفتند و از راه دیگر بازمی گشتند.[9]
نماز عید دو رکعت است که به شیوه مخصوصی خوانده می شود و پیامبر خدا بر خواندن آن بسیار تأکید کرده است.
کسانی که به نماز عید که به صورت جماعت برگزار می شود، نرسند و همچنین زنانی که در خانه هستند، می توانند نماز عید را فرادا بخوانند. در صورت نرسیدن به نماز جماعت در روز عید، تعداد رکعات نماز و چگونگی آن تغییری نمی کند.
جبیر بن نضیر روایت می کند: هنگامی که اصحاب رسول خدا(ص) در روز عید همدیگر را دیدار می کردند، به یکدیگر می گفتند: «تَقَبَّلَ اللهُ مِنّا و مِنْک؛ خداوند از ما و شما قبول کند».[10]
آداب اجتماعی روز عید
رسول خدا(ص) فرمود: «همانا خداوند بلند مرتبه به من وحی کرد که در برابر یکدیگر فروتن باشید تا یکی بر دیگری ستم و تجاوز نکند و فخر و تکبر نورزد».[11]
پیامبر خدا(ص) فرمود: «بخورید و بیاشامید، بپوشید و به یکدیگر صدقه دهید، ولی اسراف نکنید و تکبر نورزید».
کسی که می خواهد روزی اش افزون شود و بقیه عمرش پر خیر و برکت باشد، باید صله رحم به جا آورد.
احکام نماز عید قربان[12]
وقت نماز عید قربان، از اول آفتاب روز عید است تا ظهر.
مستحب است نماز عید قربان را پس از بلند شدن آفتاب بخوانند.
نماز عید قربان دو رکعت است. نمازگزار در رکعت اول پس از خواندن حمد و سوره، باید پنج تکبیر بگوید و پس از هر تکبیر یک قنوت بخواند. پس از آن به رکوع برود و دو سجده به جا بیاورد. رکعت دوم نماز چهار تکبیر و قنوت دارد.
مستحب است نمازگزار پس از نماز، قدری از گوشت قربانی بخورد.
مستحب است نمازگزار پیش از نماز عید غسل کند و دعاهای پیش از نماز و پس از آن را که در کتاب های دعا آمده است، بخواند.
مستحب است در نماز عید بر زمین سجده کنند و در حال گفتن تکبیرها، دست ها را بلند کنند و نماز را بلند بخوانند.
1. یکی از نام های عید قربان، «حج اکبر» است. هر چند در اثبات این نام بر این روز اختلاف نظرهایی وجود دارد، ولی در حقیقت این عید برای مسلمانان، مانند تصویری زیبا از حجی بزرگ است؛ زیرا حج، آیینه طاعت و بندگی و سجود در پیشگاه معبود است و مگر عید قربان پیامی جز این ارزش ها دربردارد.
در حقیقت، می توان تمامی مناسک حج را در قربانی شدن بر آستان پروردگار خلاصه کرد.
2. در لغت نامه دهخدا، به نقل از مهذب الاسماء، عید قربان، حج اکبر، عید اَضحی و عید گوسفندکُشان معنا شده است. در ریشه عید اَضحی مواردی بیان شده که یکی از آن موارد، معنای لغوی «اَضحیه» است. «اَضحیه» به حیوانی گفته می شود که در روز دهم ذی الحجه قربانی شود.
3. نام دیگر روز عید قربان را «یوم التردید» گفته اند. نقل است حضرت ابراهیم(ع) در شب هشتم ذی الحجه خواب دید که فرشته ای بالای سرش ایستاده است و می گوید: «ای ابراهیم! پروردگار تو می فرماید فرزند خود را برای من قربانی کن!» آن حضرت وحشت زده از خواب بیدار شد و در حیرت بود که این خوابی شیطانی یا وحی الهی بوده است. ازاین رو، این روز را «یوم التردید» نیز گفته اند.
آزمون بندگی
ابراهیم، خلیل الله بود و پروردگار، عزیز و بلندمرتبه است. چگونه در یک سینه هم عشق خدا جولان دهد و هم عشق به فرزند.
آزمون بندگی شروع شد. باید قلب ابراهیم صافی شود؛ زلال و یک دست و غیر خدا در آن هیچ نماند، حتی به قدر عشق پدری سالخورده به پسری مانند اسماعیل!
به سودای جهان، عاشق، دلیر است
همیشه عشق، قربانی پذیر است
همیشه قرب دل در وصل عشق است
موحد بودن ما اصل عشق است
بر خود نهیب می زنم: تو چه چیزی در هزار توی قلبت پنهان کرده ای؟ تو که به شیوه ابراهیم تمسک می جویی، امروز قربانی ات بر آستان ربوبیت چیست؛ مال، مقام، فرزند؟ بنگر و با خودت محاسبه کن چه چیز دستان تو را به این دنیا بند زده است و تو را این گونه لنگان و پای بسته واگذارده!
وقت امتحان است، ولی این بار مثل همیشه نیست. فرمان الهی بی پرده و مستقیم نمی رسد.
در عالم رؤیا، پیرمرد خود را می بیند و برق تیغ برهنه و گلوی سپید اسماعیل را. همین اندازه، دلداده ای چون ابراهیم را کافی است برای پی بردن به مقصود دلدار.
به خود می اندیشم. آیا آن اندازه بندگی آموخته ام که چون از دوست اشارتی در رسد، از من به جان و سر دویدن باشد؟ آیا این گونه ابراهیم وار، دل باخته محبوب شده ام یا خود را پشت هزار چون و چرای بیهوده پنهان می کنم تا گوش هایم فرمان او را نشنوند و چشمانم راه حقیقت را نبینند؟
ابراهیم، نخست با خودش و سپس با اسماعیل خلوت کرد. برایش از رؤیای شبانه اش گفت و از راز آن همه بی تابی اش، ولی اسماعیل لحظه ای تردید نکرد و کلامش عصای دستان لرزان پدر شد: «پدر! مأموریت خود را انجام بده! به خواست خدا مرا از صابران خواهی یافت».
کار آسانی نیست، خنجر عریان با حنجر اسماعیل بی پرده سخن خواهد گفت، ولی اسماعیل لحظه ای سست نشد؛ چرا که ردای روشن ایمان سر تا پایش را در آغوش کشیده بود.
استواری قدم های اسماعیل، لحظه های قربانگاه را مضطرب می کرد و با هر گام، تکه ای از عشق اسماعیل از قلب ابراهیم کنده می شد. شیطان این همه شوق پدرانه را رصد می کرد. برگرد پدر و پسر می چرخید و تردید را در جانشان می ریخت.
در راه وصال محبوب، نخست باید شیطان کمین کرده در وجودت را سنگ باران کنی. باید بر سینه سیاهش مُهر ناامیدی بکوبی تا مسیر، از سایه های سیاه وجود تهی گردد و پای دل در سنگلاخ وسوسه نلغزد و این شد داستان رمی شیطان رجیم!
باز پیک روضه رضوان عشق
خواند ما را جانب سلطان عشق
کای همایون طائر عرش آشیان
وقت آن شد تا شوی مهمان عشق
به امر خدا، تیغ از بریدن گلوی اسماعیل ناتوان می شود. صدای بال فرشتگان در گنبد آبی آسمان می پیچد و جبرئیل در هاله ای سپید، در آستانه منا با هدیه ای در دست چنین می گوید:
سلام بر ابراهیم(ع)! خداوند تو را درود می فرستد. اینک گوسفند را قربانی کن که هدیه ای از خدا به بهترین بندگان اوست... خداوند با نیکوکاران است.
«علایق» را سر می بری و اینک «لایق» الطاف ویژه رحمانی می شوی. خدایان دروغین را از کعبه دل بیرون می کنی تا جمال روشن حق را بی پرده دریابی.
بر تو مبارک باد عید قربان! اینک «ز هرچه رنگ تعلق پذیرد»، آزادی!
قدم اول، عرفات؛ شناخت، معرفت.
قدم دوم؛ مشعر؛ شعور، بیداری، آگاهی.
و اینک قدم سوم در منا، که به منتهای آرزویت می رسی و منتهای آرزوی اهل ایمان، وصال حق است و نه جز آن.
ذبح نفس
گفته اند و چه زیبا گفته اند هر روزی که در آن نافرمانی خدا نشود، آن روز عید است و چه نامی برازنده تر از این نام برای چنین روزی است؛ روزی که نفس را به تیغ اطاعت قربانی می کنند و گناه را بر آستان عصمت سر می برند تا عید بندگی و عبودیت را به یادگار نهند. آری، عید بندگی و عبودیت، عید پاکی و صلابت، عید صداقت و ایمان، عید خواری شیطان و اقتدار انسان؛ روزی که دستان خلوص و طاعت، در اجرای دستورهای پروردگار نمی لرزد و دلبند را به قصد قربانی به پیش می راند و خداوند هیچ گاه ستم نمی کند؛ آنچه هست، نگاه انسان های کوچکی چون ماست که ملاک سنجش و انتخاب چنین بزرگانی را دشوار می بینند.
پیش از آنکه ابراهیم کارد بر گلوی اسماعیل نهد، بر گلوی نفس خویش نهاده بود تا تلألؤ خونِ سرکشی و عصیان، در آفتاب بیداری، چشمان شیطان وسواس را کور کند، تا دشمن قسم خورده آدم، در پشت درهای نومیدی، علم پروردگار را فریاد برآورد که آن روز که در پاسخ شکایت فرشتگان از آفرینش آدمی خون ریز در زمین، از آفریدگار شنید که: «اِنّیَ اَعْلَمُ مالا تَعْلَمُونَ».
خالق مهربان آدم می دانست که بندگانی از نژاد آدم نیز خواهند آمد که جان و مال و فرزند را در راه خالق خود ارزانی می کنند، بندگانی که با چاقوی برنده اطاعت، گلوی فرزند را نیز نشانه می گیرند و فرزندانی که با عشق، جان نثاری آستان پروردگار را می پذیرند و در آغوش می کشند.
علم خداوند بر تمامی اینها احاطه داشت، ولی این گونه می خواست چشم فرشتگان و خاکیان و افلاکیان را بر این صفحه زیبای تاریخ بگشاید و دیدگان کور را بینا کند.
پنجه های شیطان ضعیف تر از آن است که بازوان قدرتمند ایمان را تاب بیاورد. پنجه های شیطان در هجمه سنگین و فشار بی امان انگشتان عشق خرد خواهد شد؛ وقتی معشوق، دریایی باشد از یقین و رأفت و هرگز به پنجه افکنی نخواهد رسید شیطانی که در رَمی جمرات، سنگسار و نابود می شود.
چه قدر حقیر است ابلیسی که در برابر شیخ الانبیاء قد برافراشته است؛ در برابر بزرگ مردی که جز الله نمی بیند و جز الله نمی جوید و ایستادن در برابر چنین بزرگی، سقوط از همان پایه های کوه را در پی خواهد داشت.
ای انسان! اینک بر خود نظری بینداز در این روز عید قربان! برای قربانی چه آورده ای؟ گوسفندی، گاوی یا شتری را پیشکش کرده ای؟ امروز کارد بر حلقوم چه خواهی نهاد؟ بر حلقوم قربانیانت یا حلقوم القاب با شکوه قربان قربانت؟
امروز پیشکشت از کدامین جنس است، از جنس دیگری یا از جنس خودت؟ از جنس دیگری را دیگران هم آورده اند و در این بازار فراوان است، ولی کمتر متاعی را از جنس خود می توان یافت.
امروز نظری بر خود بینداز! قربانی ات را دقیق تر نظاره کن! بنگر که آیا ارزش قربانی کردن و پیشکش کردن به آستان مبارک چنین آفریدگار مهربانی را دارد؟
عید قربان، یادآور زیباترین نمونه تعبد انسان در برابر خداوند متعال است.
عید قربان، عید فداکاری، ایثار، قربانی، اخلاص و عشق و بندگی، مبارک باد!
عید قربان، فصل قربانی کردن عزیزها در آستان «عزیزترین»؛ یعنی خداست.
عید قربان، جلوه گاه تعبد و تسلیم ابراهیمیان حنیف است و فصل قرب مسلمانان به خداوند در سایه عبودیت.
یکی از اعمال مستحب در روز عید قربان، گفتن تکبیر است. در روایتی از پیامبر اکرم(ص) آمده است: اعیاد فطر و قربان را با جملات «لااله الاالله» و «الله اکبر» و «الحمدلله» و «سبحان الله» آذین ببندید.
یکی از سنت های الهی درباره بندگان، امتحان است. عید سعید قربان، یادآور امتحان بزرگ حضرت ابراهیم(ع) و سرافرازی آن حضرت در آزمون بندگی است.
امام باقر(ع) می فرماید: «خداوند قربانی کردن و اطعام کردن را دوست دارد».
«خلیل وار برخیز تا در منای عشق پرده های جهالت بدری، از مرز خویش بگذری و به آبادی فنای الی الله برسی».
شعر
قطره ای از دریا[13]
من از این شهر امید
شهر توحید که نامش مکه است
و غنوده است میان صدفش، کعبه پاک
قصه ها می دانم.
دست در دست من اینک بگذار
تا از این شهر پُر از خاطره دیدار کنیم
هر کجا گام نهی در این شهر
و به هر سوی و به هر چشم انداز
که نظر کرده و چشم اندازی
می شود زنده در اندیشه، بسی خاطره ها
یادی از هاجر و اسماعیلش
مظهر سعی و تکاپو و تلاش
صاحب زمزمه زمزم عشق
یادی از ابراهیم
آن که شالوده این خانه بریخت
آن که بت های کهن را بشکست
آن که بر درگه دوست
پسرش را که جوان بود، به قربانی برد... .
امتیازات نکوهیده در این شهر و حریم
به مساوات مبدل گشته است
این مراسم که در این خانه به پاست
رمزی از شوکت و از تقویت آیین است
جلوه ای از دین است
حاجی اینجا همه او می بیند
نام او می شنود
فیض او می طلبد
با شعار لبیک
پاسخ دعوت او می گوید
غرق در جذبه پر شور خداست
قطره ای از دریاست
و خَسی در میقات.
------------------------------------------------------------------
[1]. مستدرک الوسائل، ج 10، ص 166.
[2]. یاسر هدایتی، عبور از تردید، ص 1.
[3]. همان.
[4]. همان.
[5]. برگرفته از دعای 48 صحیفه سجادیه، ترجمه: حسین انصاریان.
[6]. سنن نسائی، حدیث صحیح، ح 1556.
[7]. صحیح مسلم، ح 1977.
[8]. سنن ترمذی، حدیث صحیح، ح 542.
[9]. سنن ابن ماجد، حدیث حسن، ح 1294.
[10]. فتح الباری، شرح حدیث 952 بخاری.
[11]. صحیح مسلم، ح 2865.
[12]. رساله امام خمینی(ره).
[13]. محمد عسکری، از عاشورا تا غدیر، ص 40.
منبع : پایگاه حوزه