«ديونپورت» در كتاب خود كه به نام «محمد و قرآن» منتشر شده است مىنويسد:
«علوم رياضى، طبيعى، هيئت و فلسفه، كه در اروپا لانه گرفته است در قرن دهم از اسلام سرچشمه گرفته، و از آنجاست كه اروپا بايد براى هميشه رهين منت اسلام باشد».
«رودويل» انگليسى نويسنده بزرگ در مقدمه ترجمهاى كه بر قرآن نگاشته است مىنويسد:
«اروپا نبايد فراموش كند كه مديون قرآن محمدى است؛ زيرا قرآن بود كه آفتاب علم و دانش را در اروپا طلوع داد».
«گوته» فيلسوف بزرگ و مشهور آلمانى، پس از بيان مفصلى درباره اسلام و قرآن مىگويد:
«اگر مكتب اسلام اين است پس ما خود مسلمانيم».
«وليز» نويسنده مشهور انگليسى مىگويد:
«هر دينى كه با تمدن سير نكند بايد او را به ديوار زد؛ زيرا آن سهو و شر و اباطيل است، دين نيست، تنها دينى كه امروز با تمدن سير مىكند اسلام است، هر كس مىخواهد بداند به قرآن مراجعه كند. قرآن كتابى است دينى، علمى، اخلاقى، تاريخى، و بسيارى از قوانين و احكامش در دنياى امروزى معمول و عملى است. اگر به من بگويند اسلام را تعريف كن مىگويم: تمدن» .
اين بود نمونهاى از اعترافات و قضاوتهاى گروهى از فلاسفه و نويسندگان و استادان و دانشمندان بزرگ بيگانه كه در حق اسلام داشتهاند، و اين آيين را در ميان تمام مكاتب به زنده بودن و برازنده رهبرى انسانها و جوامع ستودهاند.
آرى! علم و دانش در آيين اسلام، قدر و منزلتى بس رفيع دارد و با كمربند ايمان به خداى متعال و روز جزا محصور است تا به انسان و جامعه خدمت كند، نه اين كه مانند تربيت شدگان فرهنگهاى جداى از دين، همه حالات انسانى را دستخوش تمايلات و شهوات قرار دهند.
منبع : پایگاه عرفان