استاد حسین انصاریان، مفسر قرآن کریم در هجدهمین جلسه از سلسله سخنرانیهای «رحمت الهی» در روز بیست و یکم ماه مبارک رمضان در مسجد حضرت امیر(ع) تهران به بیان کراماتی از امیر مؤمنان حضرت علی(ع) پرداختند و در ابتدای سخنان خود اظهار داشتند: خدای متعال توفیق شناخت حضرت علی(ع) را به ما عنایت کرده اما شناخت مراتبی دارد که اگر پروردگار شناخت ما را مرتبه سلمان و کمیل و میثم تمار و مالک اشتر برساند، منت بزرگی بر ما گذاشته است.
ایشان با ذکر کرامتی از امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: ذاذان مردی ایرانی بود که صدای بسیار زیبایی داشت؛ روزی امیرالمؤمنین(ع) از کنار این فرد میگذشتند که متوجه شعرخوانی او شدند؛ فرمودند که ذاذان چرا قرآن نمیخوانی؟ گفت من ایرانی هستم. حضرت علی(ع) در گوش او عبارتی خواندند و مقداری آب دهان مبارکشان را در دهانش ریختند و آن فرد به یک مرتبه حافظ کل قرآن کریم شد. سالها بعد، شخصی نزد امام باقر(ع) میرسد و از حقیقت داشتن داستان این مرد ایرانی سؤال میکند؛ امام باقر(ع) میفرمایند او راست میگوید، مطلبی که امیرالمؤمنین در گوش او گفتند، استعاذه به اسم اعظم الله بود.
استاد انصاریان با بیان اینکه انصاف داشتن و پرداخت حقوق مردم در برخی موارد، کار بسیار سختی است، ابراز کردند: امیرالمؤمنین حضرت علی(ع) در روایتی هفت خصلت برای مؤمن شمردند که یکی از آن خصلتها، انصاف داشتنش در برابر تمامی انسانها است.
ایشان با اشاره به داستانی از انصاف یک دزد سیاه چهره خاطرنشان کردند: دزدی سیاه چهره دزدی کرده بود و نزد امیرالمؤمنین(ع) اقرار به دزدی خود کرد؛ آنقدر اعتراف به دزدی خود کرد تا امیرالمؤمنین(ع) به عنوان حاکم دین چهار انگشتش را قطع کردند؛ او دست قطع شده خود را بالا گرفت و در بازار به حرکت درآمد و فریاد زد که دست من را امیرالمؤمنین، امام المتقین، یعسوب الدین، سید الوصیین قطع کرده است! امیرالمؤمنین(ع) به سبب این انصاف دزد، به فرزندشان امام حسن(ع) فرمودند که «برو عموی سیاه چهرهات را بیاور». آن دزد هنگامی که نزد امیرالمؤمنین(ع) آمد، عشقش به امام علی(ع) را علت تعریف کردن از ایشان یاد کرد و گفت که اگر شما بدن مرا قطعه قطعه هم بکنی، من عشقم به شما را از دل بیرون نمیکنم! امیرالمؤمنین هم دست او را زیر عبا برده و دعایی کردند و دست آن فرد به روز اولش بازگشت.
استاد حوزه علمیه قم افزودند: همه محبان اهلبیت معصومین(ع) اهل بهشتند اما هنگام جان دادن و در برزخ امکان عذابهای فراوانی برای آنان وجود دارد. این عذابها از لحظه جان دادن تا برزخ، به سبب ایراد در نماز و روزه و عبادات نیست بلکه عذابهای ما به عدم رعایت مسائل اخلاقی و نیز رعایت نکردن حقوق دیگران باز میگردد.
ایشان با بیان اینکه امیرالمؤمنین علی(ع) سراسر رحمت و عشق و محبت است، یادآور شدند: روزی دخترکی در دوران حکومت امیرالمؤمنین(ع) در حال گریه بود که امام علی(ع) او را دیدند؛ علت را که جویا شدند، دخترک گفت من کنیزم. اربابم به من گفت مقداری خرما بخرم. اما بعد از خرید، مرا فرستاد که خرما را با خرمای بهتری عوض کنم. حال آن خرما فروش خرما را عوض نمیکند. امیرالمؤمنین(ع) همراه با دخترک نزد خرما فروش رفتند و بدون اینکه خود را معرفی کنند، درخواست کردند تا خرما را عوض کند. آن خرما فروش با تندی رفتار کرد و در نهایت به سینه امیرالمؤمنین(ع) که از اینجا دور شو. حضرت علی(ع) پس از نا امیدی از خرما فروش، با دخترک به سوی ارباب وی رفتند تا او را از این خرما راضی کنند. چنین رفتاری از هیچ قدرتی در جهان امروز سر نخواهد زد.
منبع : پایگاه عرفان