روزگارى با بيدارى ملت اسلام، و عدم سلطه استعمار پليد و قدرتنمايى ارتش يكتاپرستى و پيشروى آنان در علوم، صنايع، فنون نظامى و سربازى، كوچكترين حركتى در «روم غربى» به وجود نيامده بود، آنها آنقدر از تحولات جهان اسلامى بىخبر بودند كه، موقعى كه سربازان اسلام «قسطنطنيه» را محاصره كرده بودند دانشمندان آنها در يك مسئله خرافى بحث مىكردند و آن اين بود كه: «آيا بر سر يك سوزن چند فرشته مىتواند جاى بگيرد».
تاريخ تكرار مىشود، همين ركورد فرهنگى و خمود عقلى، درباره مسلمانان، پس از آن همه ترقى رخ داد، رهبران كشورهاى اسلامى از تحولات عميق و ريشهدارى كه در تمام زندگى مردم غرب، رخ مىداد به كلى غافل بودند، آنها موقعى بيدار شدند كه اروپا، علوم و صنايع را تسخير كرده بود.
شكستهاى پياپى دولت عثمانى از ملل اروپا، آنى دولت عثمانى و ملتهاى اسلامى را بيدار نكرد، سران حكومت در حال غفلت به سر مىبردند، وقتى چشم آنها به هواپيماهاى دشمن كه فضا را مىشكافت افتاد، گروهى خيره خيره مىنگريستند و گمان نمىكردند اين كار بشر باشد؛ بلكه تصور مىنمودند كه اين عمليات مربوط به فرشته و پرىهاست.
منبع : پایگاه عرفان