خوشبختانه تمام اين موارد، در آيات قرآن اشاره شده و همواره علم با معناى گسترده حقيقىاش از نظر اسلام، اصل نخستين زندگى شناخته شده است. آيات متعددى در برنامه علم هيئت، جغرافيا، تاريخ، سياحت و عبادت وارد شده كه با مراجعه به قرآن براى طالبان آن واضح مىشود.
مسلمانان، نخستين تعاليم قرآن را در اين باره فراگرفته و به ارزش و اهميت علم، و نقشى كه در خوشبخت ساختن مردم و ملتها داشت پى بردند. آنان مردمى بىسواد بودند، نه مىخواندند، نه مىنوشتند؛ بنابراين اسلام براى تشويق و ترغيب مردم به علم و دانش به اسيران جنگى نويد مىداد كه اگر چند نفر از مسلمانان را خواندن و نوشتن ياد دهند آزاد خواهند شد.
گاهى تعليم قرآن را به عنوان مهريّه قرار مىدادند، خلاصه عنايت اسلام به علم، انديشه و تفكر تا جايى بود كه مسلمانان همه جا درباره مخلوقات جهان به كنجكاوى پرداخته و عوامل سعادت خويش را پيدا مىكردند. علم در ميان مسلمانان مايه عزت فرومايگان، ثروت فقرا و نيروى ضعفا بشمار مىرفت.
كتب متعددى كه مسلمانان در علوم، هنر و صنايع مختلف تأليف كردهاند خود دليل بر تمركز علمى و فرهنگى آنان است.
مسلمانان هيچگاه به علم پيشينيان خود قانع نمىشدند؛ بلكه خود، در راه تحقيق گام نهاده تا معارف جديدى به دست آورند.
اميد است بار ديگر مسلمانان در راه كسب علم و تحقيق قرار گيرند؛ البته با اين همه مشقات و زجرهايى كه كشيدهاند حتماً بيدار شده و اعتراف كردهاند كه نخستين اصل در پيروزى سرافرازانه، اصل دانش است، همانطور كه نادانى، جز خوارشدن، زبونى و استعمار زدگى چيز ديگرى به دنبال ندارد.
يكى از وظايفى كه اسلام بر عهده داشت، مبارزه با خرافات و افسانههايى بود كه ملل عالم گرفتار آن بودند؛ بويژه افسانههاى بافته شده و مطالبى كه بر اثر اغراض و تعصبات مختلف، به دست از خدا بىخبران، در كتب مقدس تورات و انجيل راه يافت.
اسلام اين وظيفه را چنان با حكمت و دقت انجام داد كه هيچگاه خصومت و اختلافى ميان عقل و دين پديد نيامده، و هرگز ميان علم و دين، جدايى و تعارضى رخ نداده و نمىدهد.
در پرتو فروغ فروزان اسلام، دانشمندانى بزرگ پديد آمدند و آنچنان بنيانى در تمام علوم قرار دادند كه بشريت را در هر زمان و مكان، مديون تحقيقات و اكتشافات خود نمودند كه نمونههايى از آن را ذكر خواهيم كرد.
منبع : پایگاه عرفان