مرحوم آيت اللّه ملّا مهدى نراقى در كتاب جامع السعادات، كه من در موضوع اخلاق اسلامى كتابى بهتر از آن سراغ ندارم، از علامه بحر العلوم [5] نقل مىكند:
وجود مبارك رسول خدا به هنگام طواف شخصى را ديدند كه پرده خانه كعبه را گرفته و پروردگار عالم را براى حل مشكلش به حرمت كعبه قسم مىدهد. حضرت از طواف بازايستادند و دست مباركشان را روى شانه آن مرد گذاردند و فرمودند: خدا را به چيز بالاترى قسم بده! تو خدا را به حرمت كعبه سوگند مىدهى تا راهى براى حل مشكلت باز كند، ولى بايد خدا را به سوگند بالاترى قسم بدهى!
آن شخص عرض كرد: يا رسول اللّه، من آگاه به سوگندى برتر از اين نيستم. شما به من بياموزيد خدا را به چه چيزى قسم بدهم كه بالاتر از كعبه باشد؟ حضرت فرمودند: اگر اطمينان دارى كه مؤمن واقعى هستى، پروردگار را به حق خودت سوگند بده!
سپس، حضرت رسول درباره مؤمن واقعى توضيح فرمودند كه از توضيح حضرت استفاده مىشود مؤمن واقعى از عيب و نقص معنوى خالى است. [6] مؤمن واقعى نه بخيل است، نه حريص، نه طمّاع، نه حسگرا، نه مادىگرا، نه اهل كينه، نه اهل ريا، نه اهل فتنه، و نه اهل خدعه و نيرنگ؛ مؤمن واقعى انسانى است كه باطنش با پروردگار عالم ارتباط دارد و از پستىها، رذائل و زشتىهاى شيطانى خالى است.لذا حضرت فرمودند:
اگر اعتماد به خودت دارى كه مؤمن واقعى هستى، پروردگار را به خودت سوگند بده و بگو: خدايا، به حق خودم، مشكل مرا حل كن! بعد فرمودند:
«فإنّ المؤمن أعظم حرمة من الكعبه».
حرمت و احترام و ارزش مؤمن از ارزش كعبه و بيت اللّه بالاتر است.
علتش هم روشن است، زيرا همه امتياز كعبه در اين است كه منسوب به پروردگار و قبله عبادت است و پروردگار، در قرآن مجيد، از آن با عنوان «بيتى» يعنى «خانهام» ياد كرده است. كعبه، بيش از اين دو مزيت، امتياز ديگرى ندارد:
كعبه يك سنگ نشانى است كه ره گم نشود حاجى احرام دگر بند و ببين يار كجاست.
كعبه يك نشانه است تا همه در يك جهت خدا را عبادت كنند؛ يعنى عبادت به كعبه واقع نمىشود، بلكه كعبه تنها جهت و سمت عبادت را معين مىكند و عبادت در جهت آن براى پروردگار مهربان عالم انجام مىگيرد. آرى:
مقصود تويى كعبه و بتخانه بهانه
وجود مقدس امام دهم، حضرت هادى، عليه السلام، مىفرمايند:
اگر همه دنيا را يك لقمه كنند و من ان را با دست خودم در دهان انسان مؤمنى بگذارم، مىترسم حق او را ادا نكرده باشم.
منبع : پایگاه عرفان