حضرت ذوالقرنين عبورش به مردمى افتاد كه هر كس مردگان خود را جلوى خانهاش دفن كرده است، سبب اين كار را پرسيد؛ گفتند: براى آن است كه هر صبح و شام نظرمان بر قبور اشخاصى كه مثل ما بودهاند و با آنها زندگى كرده بوديم بيفتد تا از مرگ غفلت نكنيم و به فكر عاقبت كار خويش باشيم؛ زيرا مىدانيم كه يك روزى ما هم مانند آنان مقيم برزخ خواهيم شد!!
از طرفى ديد منازل آنان درب ندارد، پرسيد اين چه وضع است؟ جواب دادند: براى آن كه بين ما دزد و خائن نيست، خداوند به هر كس هر چه عطا كرده به همان قانع است و هرگز دست به طرف مال كسى دراز نمىكند و ما را حاكم و پادشاه نيست؛ زيرا همه ما موظف به رفع نزاعيم و از طرفى نزاعى بين ما رخ نمىدهد، بلكه آن قدر با هم مهربانيم كه وقتى زندگى ما را نظر مىكنى انگار همه با هم يكى هستيم و آن چنان بر هواى نفس غالبيم كه نفعى را به غير حق به طرف خود نمىكشيم و بين ما دروغ وجود ندارد؛ زيرا دروغ مقدمه جلب نفع از براى خود و ضرر به ديگرى است و ما نفع غير را به منفعت خود ترجيح مىدهيم و ما پدران خود را نيز اين چنين يافتيم.
ذوالقرنين گفت: چگونه است كه همه شما را خرسند و خندان مىبينيم و مثل اين كه غم و اندوهى در بين شما وجود ندارد، گفتند: براى اين است كه هر چه پيش آيد از خدا مىدانيم و او هم هر چه صلاح ماست براى ما مقرّر مىدارد و هر كس را هر چه صلاح اوست پيش آيد بايد خندان و خرسند باشد نه غمناك و اندوهگين.
منبع : پایگاه عرفان