فارسی
پنجشنبه 14 تير 1403 - الخميس 26 ذي الحجة 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

0
نفر 0

داستانى عجيب از غيبت‏


انس بن مالك مى‌گويد: روزى رسول خدا صلى الله عليه و آله امر به روزه فرمود و دستور داد كسى بدون اجازه من افطار نكند.
مردم روزه گرفتند، چون غروب شد هر روزه‌دارى براى اجازه افطار به محضر آن جناب آمد و آن حضرت اجازه افطار داد.
در آن وقت مردى آمد و عرضه داشت: دو دختر دارم تاكنون افطار نكرده‌اند و از آمدن به محضر شما حيا مى‌كنند اجازه دهيد هر دو افطار نمايند حضرت جواب نداد، آن مرد گفته‌اش را تكرار كرد، حضرت پاسخ نگفت، چون بار سوم گفتارش را تكرار كرد، حضرت فرمود: روزه نبودند، چگونه روزه بودند در حالى كه گوشت مردم را خورده‌اند، به خانه برو و به هر دو بگو استفراغ كنند، آن مرد به خانه رفت و دستور استفراغ داد، آن دو استفراغ كردند در حالى كه از دهان هر يك قطعه‌اى از خون بسته بيرون آمد، آن مرد در حال تعجب به محضر رسول خدا صلى الله عليه و آله آمد و داستان را گفت، حضرت فرمود: به آن كسى كه جانم در دست اوست اگر اين گناه غيبت بر آنان باقى مانده بود اهل آتش بودند!!


منبع : پایگاه عرفان
  • رسول خدا صلى الله عليه و آله
  • غيبت
  • داستانى عجيب از غيبت‏
  • انس بن مالك
  • 0
    0% (نفر 0)
     
    نظر شما در مورد این مطلب ؟
     
    امتیاز شما به این مطلب ؟
    اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

    آخرین مطالب

    دعاى نيمه شب زندانى
    حضرت شعيب عليه السلام و نماز
    تأثير دعاهاى صحيفه سجاديه‏
    گردنبند با برکت حضرت زهرا(س)
    اهل ريا
    داستان مجادله نقاشان رومى و چينى‏
    رفیق صمیمی امام حسین (ع)
    اهل ذكر
    كه آن به شبى مى‏رود و اين به تبى‏
    داستان قارون و ثروتش

    بیشترین بازدید این مجموعه

    دعاى نيمه شب زندانى
    زن بدكاره و عنايت رسول خدا (صلى الله عليه وآله)
    حیات پیغمبر صلی اﷲ علیہ وآلہ و سلم میں ابو طالب ...
    حکایت ترجيح خدا بر همه چيز
    حکایت خدمت به پدر و مادر
    مجالس ذكر
    داستان مجادله نقاشان رومى و چينى‏
    به آنچه شما را امر كردم عمل كنيد
    كه آن به شبى مى‏رود و اين به تبى‏
    انصاف اهل انصاف!

     
    نظرات کاربر

    پر بازدید ترین مطالب سال
    پر بازدید ترین مطالب ماه
    پر بازدید ترین مطالب روز



    گزارش خطا  

    ^