لطفا منتظر باشید

رعايت جوانمردى در جنگ‏

بيرون قلعه‏هاى خيبر شش ماه ماندند و قلعه‏ها فتح نشد. يك يهودى آمد و به رسول خدا صلى الله عليه و آله عرض كرد: من به شما علاقه‏مند شدم. مبدأ كانال آبى كه وارد قلعه مى‏شود مى‏شناسم. چند نفر را با من بفرست تا آب را از آنجايى كه سرچشمه است منحرف كنيم تا آب تمام هفت قلعه قطع شود و مجبور شوند كه خود را تسليم شما كنند.

اين نقشه براى افراد نظامى پيروزى خيلى بزرگى است. اما رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: من فقط با نظاميانى كه با ما دشمنى كردند و عليه ما نقشه ريختند جنگ دارم، با زنان، بچه‏ها، پيرمردان و حيوانات قلعه كه جنگ ندارم. من جلوى آب را به هيچ قيمتى نمى‏گيرم. اين ملاحظه آن كسانى است كه به خدا وابسته‏اند، چون مى‏دانند كه محبوب‏شان براى جلوگيرى از آب و نان كسى، اجازه نمى‏دهد. مى‏دانند كه محبوب گفته است: شب‏ها كه شده بلند شويد، گونى برداريد، خرما، لباس، كفش و لوازم مايحتاج در آن بريزيد، به دوش بگيريد و تا هوا تاريك است، به درب خانه يهودى، مسيحى، سنى و شيعه فقير ببريد.
امّا ديگران كه به خدا وابسته نيستند، فقط براى شما مشكل ساز و غارتگر هستند. تجربه نشان داده است كه اهل تاريكى با شما چه مى‏كنند.
با رعايت اين نظامى كه بيان شد اگر وقتى به هم پيوسته شوند، انسان مانند حضرت ابراهيم، موسى، ابوذر، سلمان و امثال اين‏ها مى‏شود، البته هر كسى به تناسب سعه وجودى خود.

منبع :
نظرات کاربران (0)
ارسال دیدگاه