استاد انصاریان با اشاره به اینکه برای اینکه انسان، خودش کارگاه تولید مشکلات برای خودش نشود، قرآن مجید و روایات اهل بیت(ع)، راهکارهایی را به انسان ارائه دادند، اظهار کرد: البته ممکن است با به کارگیری آن راهکارها، انسان بیمشکل باشد ولی اینگونه نیست که دیگران برای آدم مشکل ایجاد نکنند، برخورد با مشکلاتی که دیگران تحمیل میکنند آن هم راهکار است.
وی ادامه داد: گاهی اوقات، تحمیل مشکل از طرف کافران، دشمنان و معاندان حق است، راهکارش را قرآن مجید میفرماید «جهاد» است. قرآن کریم فرموده است: «جاهدوا فی سبیل الله»، فی سبیل الله یعنی مخلصانه و بدون حاشیه وارد جنگ با دشمن شوید، در اینصورت، جنگ برای شما و پیروزی از جانب من است.
این مفسر قرآن کریم یادآور شد: این اتفاق زیبا در طول تاریخ افتاده است، این پیروزی هم که خداوند میفرماید، فقط پیروزی فیزیکی نیست، بلکه یک نوع پیروزی هم پیروزی مانند پیروزی عاشوراست، دشمن میخواست؛ دین را، اهل خدا و اولیای الهی را، وادار به تسلیم، وادار به خواری و وادار به سکوت در مقابل مفاسد زمان کند که این شکست بود، اما امام و یارانشان، زیر بار هیچکدام از این مسائل نرفتند و به بالاترین پیروزی رسیدند و آن ناامید کردن دشمن از خواستههای شیطانی و شهادت خودشان و یارانشان بود.
استاد انصاریان افزود: شما یک نفر را در کره زمین نمیتوانید پیدا کنید که بهرهمند از عقل باشد و بگوید حسین بن علی(ع) و یارانش در عاشورا شکست خوردند، هیچ کس نگفت. حتی آنهایی که مسلمان نبودند. من گاندی را یادم نمیآید و نمیدانم سالی که ترورش کردند به سال شمسی ما چه سالی بوده، چون آنها سالشان، سال میلادی است که انگلیسها به تاریخ هند تحمیل کردند، ولی کتابهای مربوط به زندگی گاندی و تربیت شدهاش نهرو را خواندم، نهرو وقتی زندان بود، نامههای خیلی خوبی به دخترش نوشته که این نامهها را بعداً چاپ کردند و سه جلد شد به نام «نگاهی به تاریخ جهان» که در حد خودش، کتاب خواندنی و با ارزشی بود، در تاریخ گاندی میخواندم آن وقت، شبه قاره هند در پیروزی انقلاب به رهبری گاندی ششصد میلیون جمعیت داشت.
این استاد اخلاق حوزه علمیه قم ادامه داد: روش گاندی در مبارزه با استعمار جهنمی انگلیس، مبارزه منفی بود، چون انگلستان در بازار هند، ششصد میلیون خریدار و مصرفکننده اجناس انگلیسی داشت، شیره وجود ملت را میکشید، اولین کاری که گاندی کرد، این بود که کلاه، کت و شلوارش را درآورد، و یک دوک چوبی خرید، پنبههای بافت هند را خرید و نخ ریسید، دو تا پارچه درست کرد، یکی را به صورت لُنگ به خودش بست، یکی را هم انداخت روی شانهاش، این همه لباس گاندی بود و گفت پارچهها و اجناس انگلیس را نخرید، پارچههای بافت خود هند را بپوشید، خودمان تولید میکنیم و میسازیم. الآن هند جزو کشورهایی است که همه چیز میسازد.
وی اظهار کرد: بالاخره انگلستان را از پا درآورد و همه را بیرون کرد، نایب السلطنه، وزرا، وکلا، فرماندارها، استاندارها و ارتش انگلیس و هر چه انگلیسی بود را بیرون کرد، مثل ما که روز بیست و دوم بهمن پیروز شدیم، آنها هم در یک روز معین پیروز شدند و همه کشور و حکومت را گرفتند. روز اول پیروزی اعلام کردند که گاندی میخواهد پشت رادیو سخنرانی کند، این را من چند بار خواندم و نگاه کردم و مدرکش را هم الآن در خانه دارم.
این مفسر قرآن کریم با اشاره به توجه گاندی به مکتب اباعبدالله الحسین(ع) عنوان کرد: تمام این ششصد میلیون، در خانهها، مغازهها، بیمارستانها، خیابانها و هر کجا بودند، نشستند برای گوش دادن سخنرانی گاندی، این سخنرانی ده دقیقه نشد، متن سخنرانی این بود: مردم هند، مردم شبه قاره، ملت این کشور پهناور، این پیروزی که من با کمک شما به دست آوردم، در این کره زمین، کار نو و جدیدی نیست، این درسی بوده که من از ابی عبدالله الحسین(ع) در کربلا یاد گرفتم.
وی ادامه داد: بنابراین پیروزی در معارف الهیه، گاهی به شکستن کمر دشمن است. اگر دشمن را کمرشکن کردی که پیروزی فیزیکی به دست آوردی و اگر نه، شهید شدی، کار امام حسین(ع) را انجام دادی، دشمنتان هم اگر از نظر فیزیکی پیروز شد، ماندگار نیست و نمیماند بلکه نابود میشود، چون انتقام خون شهیدان مظلوم را که به ناحق به زمین ریختند خدا میگیرد.
این استاد اخلاق حوزه علمیه قم با اشاره به روایتی از حضرت علی(ع) خاطرنشان کرد: امیرالمؤمنین(ع) در نهج البلاغه به مردم میگوید که شما قلب من را مثل نمک در آب، آب کردید، خیلی من را آزار دادید، دل من را سوزاندید، پیغمبر(ص) به من خبر داده که خداوند، انتقام ما اهل بیت(ع) ظلم کشیده را از شما مردم میگیرد. یک روزی در همان جغرافیا، حجاج ابن یوسف ثقفی، حاکم شد که بسیار آدم خبیثی بود، و این محصول نفرین امیرالمؤمنین(ع) بود.
استاد انصاریان در ادامه با اشاره به روایتی از امام موسی کاظم(ع) عنوان کرد: موسی بن جعفر(ع) میفرماید: پروردگار، شش قسم خورده، خدا قسم بخورد خیلی مهم است، معمولاً یک وجودی که فقط راست میگوید، نیاز ندارد قسم بخورد، خدا که خلاف حقیقت نمیگوید که بخواهد با قسم تحمیل بکند. اما مسئله از چه قرار است که خداوند، کنار این مسئله شش تا قسم خورده، و مثلاً میفرماید: به قدرت شکستناپذیرم قسم، به شکوه ذات و عظمت وجودم قسم و به بزرگیم که بینهایت است قسم، این قسمها هر کدام قابل بحث است و خیلی حرف دارد.
وی افزود: خداوند میفرماید: بندهای نیست که خواستههای من را بر خواستههای خودش ترجیح بدهد مگر اینکه خودم، چند برنامهریزی در زندگیاش انجام دهم و چنان حالت بینیازی و پُر بودن به او میدهم که ابداً سرش را پیش هیچ ناکسی خم نکند و برای یک لقمه نان، دستش هم پیش هیچ پستی دراز نکند و با کرامت و با آبرو زندگی کند.
ایشان تأکید کرد: اگر خداوند، غنای نفس به آدم بدهد، آدم نه نزولخور میشود، نه رشوه گیر میشود، نه غاصب میشود، نه جیببر میشود، نه دزد میشود، اصلاً دستش هیچ جا دراز نمیشود، بلکه عاشقانه با همان نان، ماست، نان و پنیر و نان و آبگوشت و شبهای جمعه با پلو و یک خرده خورشت شاد زندگی میکند.
استاد انصاریان در پایان گفت: خود غنای فی نفسه جلوی خیلی از گناهان را میگیرد، وقتی آدم با خدا، اینگونه باشد، خداوند هم پاسخ شایسته این رفتار انسان را میدهد و دیگر، آدم خودش مشکلساز نخواهد بود. خدایا واقعاً به ما توفیق بده به حرفهای خودت در قرآن و به حرفهای ائمه طاهرین(ع) خیرخواه دلسوز، تا لحظه آخر عمر خودمان، زن و فرزندانمان و نسلمان عمل کنیم.
منبع : پایگاه عرفان