دارالعرفان/ محقق، مفسر و پژوهشگر قرآنی گفت: اگر انسان به قیامت یقین داشته باشد، درست زندگی میکند و مال این ملت و مملکت را نمی بَرد؛ کسانی که میلیاردها تومن پول این مملکت و ملت را دزدیدند در قیامت هیچ جوابی ندارند و محکوم هستند.
به گزارش روابط عمومی و امور بین الملل مؤسسه علمی فرهنگی دارالعرفان، استاد حسین انصاریان در سخنرانی خود در حسینیه نیاوران تهران، به بحث قیامت به عنوان یکی از مهم ترین مسائل مطرح شده در قرآن مجید، اشاره و اظهار کرد: براساس عدل پروردگار، عالم برپا میشود؛ این مسئله غیر از قرآن، در 113 کتابی که بر انبیای الهی نازل شده، مطرح بوده و 124 هزار پیغمبر الهی - به فرمودهٔ امام صادق(ع) - تا پایان عمرشان و حتی نزدیک مرگشان، مسئلهٔ قیامت را برای همهٔ امتها مطرح کردهاند؛ و دوازده امام آنقدر دربارهٔ قیامت مطلب بیان کردهاند که علامهٔ مجلسی(ره) در بیش از هزار صفحه و شخصیت کمنظیر شیعه، فیلسوف بزرگ و محدّثِ خبیر، ملامحسن فیض کاشانی(ره) مسئلهٔ قیامت را در جلد دوم «علمالیقین» در نهصد صفحه با دلیل، برهان و حکمت بیان کرده است.
اگر انسان قیامت را باور کند، از حقیقت تقوا برخوردار می گردد
وی گفت: بهنظر میآید در روزگار انبیاء، پیغمبر و دوازده امام، بهاندازهای که به مسئلهٔ قیامت پرداخته شده، به اصول دیگر و به فروع دین پرداخته نشده و علت آن هم این است که اگر مردم با گوشدادن به این دوهزار آیه قرآن و خبر 124 هزار پیغمبر و دوازده امام، قیامت را باور کنند، از حقیقت تقوا برخوردار میشوند و یک قدم به سوی فساد کوچک، متوسط و بزرگ برنخواهند داشت. این نسخه بهطور کامل با 114 کتاب و با گفتار 124 هزار پیغمبر راستگو و با سخنان دوازده امام بیان شده است. آنچه که بعد از این نسخهٔ کامل خیلی مهم است، این است که ما حرف خدا، انبیاء و ائمهٔ راستگو را باور کنیم. ما آن سوی داستان، معطل هیچچیزی نیستیم چون تمام مسائل مربوط به بعد از مرگ، قیامت و برزخ، حساب، پرونده، جزئیات قیامت و پایان کار مردم که بهشت یا دوزخ است، بیان شده. شما فرصتِ این را ندارید که تمام مفاهیم آیات مربوط به قیامت قرآن را با دقت بهدست بیاورید! فرصت ندارید که هزار صفحه از روایات نقلشده در جلد ششم و هفتم «بحارالأنوار» را ببینید! فرصت ندارید نهصد صفحهٔ کتاب «علمالیقین» را ببینید! ولی من که این آیات و روایات را با توفیق خدا در مدت پنجاهسال دیدهام، نوشتهام، بیان کردهام و دقت کردهام، برایتان عرض کنم که چیزی را در زمینهٔ توضیح قیامت خدا، انبیاء و ائمه فروگذار نکردهاند؛ هرچه بهنظر شما بیاید، من یا آیه یا روایت آن را برای شما میگویم؛ بنابراین ما هیچ عذری در پیشگاه پروردگار در مسئلهٔ قیامت نخواهیم داشت.
استاد انصاریان گفت: اگر در قیامت با پروندهٔ بد و خیانت در عمل، فکر، چشم، زبان، گوش، شکم، دست و پا و یا غریزهٔ جنسی وارد شدیم، اگر با خیانت به آبروی مردم، مال، ارض و ناموس مردم وارد شدیم و از ما بازپرسی شود که این اعمال و افکار و حرکات و این خیانتها و این معاصی را برای چه مرتکب شدهاید؟ نمیتوانیم بگوییم برایمان گفته نشده بود، نمیدانستیم و مرتکب شدیم. خدا چندبار در قرآن میفرماید: من هیچ بهانهای و هیچ عذری را از یکنفر - از زمان آدم تا قیامت - برای اینکه خودش را در گناهی معذور بداند، قبول نمیکنم و تنها حرفی که میتوانیم در قیامت بزنیم، این است که تو در دوهزار آیه گفتهای، در 113 کتابِ قبل از قرآن گفتهای، 124 هزار پیغمبرت گفتهاند، دوازده امام هم گفتهاند، اما ما نرفتهایم که بفهمیم و یا اگر شنیدیم، قبول نکردیم.
احدی را معمولی و کوچک نگاه نکنیم
وی با بیان اینکه آنکه قیامت را باور میکند، نسبت به خودش، همسر و فرزندش، مردم و مال، آبرو و عِرض مردم، بسیار مراقب زندگی میکند، گفت: در کتابی به نام «التصفیه» که مربوط به بیش از هزار سال قبل است، نقل شده، چندنفر از اصحاب پیغمبر(ص) قصد یک سفر نسبتاً یک هفته ای داشتند و از مدینه خارج شدند. بنا شد یک نفر در سفر پول خرج کند و بعد از پایان سفر حساب کنند تا هرکسی سهم خودش را بپردازد؛ از مدینه دور شدند، در بیابان و نزدیک ظهر که گرسنهشان بود و بنا داشتند غذا بخورند، چشمشان به یک چوپان با لباس کهنه، با رنگ سیاه افتاد که بسیار معمولی بهنظر میرسید. اینجا دین ما به ما میگوید احدی را معمولی و کوچک نگاه نکنید، چه میدانید که این شخص چه موقعیتی در پیشگاه پروردگار عالم دارد؟! در روایات دارد که عاشقان خدا و اولیای خدا بین مردم گم هستند و ما نمیتوانیم با چشم خودمان آنها را به هیچ شکل تشخیص دهیم لذا دین ما میگوید به همه احترام کنید و همه را در قلب خودتان بزرگ و با ارزش بدانید.
استاد انصاریان افزود: این چند نفر گفتند، این چوپان، آدم سادهای است، برویم و از او یک بره بخریم، بِکُشیم و آتش روشن کنیم، کباب کنیم و بخوریم. جلو آمدند و به چوپان گفتند: بره چند است؟ گفت: من مالک بره نیستم و مالک این گوسفندها یکنفر چادرنشین در پشت این تپههاست، من کارگر او هستم و وظیفهٔ من چراندن این چند گوسفند و بره است. غروب هم باید ببرم و به صاحبش بدهم، فروشی نیست! گفتند: حالا نمیفروشی، قیمت یک بره چند است؟ گفت: بیست دینار، بیست درهم! گفتند: ما پنجبرابر پولش را میدهیم. پول خوبی گیر تو میآید! با صد درهم، هم میتوانی زمین بخری و هم میتوانی برای زن و بچهات گشایش ایجاد بکنی. گفت: من غروب که برگشتم و صاحب گوسفندها پرسید بره کو، چه جوابی بدهم؟ گفتند: بگو گرگ پاره کرده است. گفت: مالک گوسفندها بسیار به من اعتماد دارد و من اگر به او بگویم گرگ پاره کرد، صد درصد قبول میکند. من این دروغ را با اعتمادی که به من دارد، میتوانم بقبولانم؛ اما به من بگویید این دروغ را چطوری در قیامت به پروردگار بقبولانم؟ چطوری به خدا بقبولانم که این بره را گرگ پاره کرد؟ این یعنی اعتقاد به قیامت است!
استاد انصاریان ادامه داد: بد نگاه نکنیم، بد برداشت نکنیم، فکر نکنیم اگر یکنفر وضع مالی خوبی دارد، دست در جیبش نمیکند و بخیل است. چه میدانی که بخیل است، چه میدانی در خلوت با پروردگار عالم، با پولش چه معاملاتی دارد؟ من خیلی از مردم پول گرفتهام، خیلی از مردم به من قسم دادهاند که اسم ما را در جایی نبر. در مسجدی که بسیار در آن نماز خواندم و در یکی از شهرستان هاست، یکنفر که من او را میشناختم، آمد و زمین را خرید، مسجد را کامل کرد. بسیار مسجد خوبی در دهانهٔ مغازهدارها و کاسبها شد. آقایی که در آنجا نماز میخواند، پشت سرش راه نبود، من میرفتم و به او اقتدا میکردم. این مسجد را ساخت، برقش را وصل کرد، گاز و آب آن را وصل کرد، موکت آن را پهن کرد، دیگر پول نداشت که برای مسجد فرش بخرد، برای ایام ماه رمضان و محرّم و صفر آشپزخانه را مجهز کند. خادم مسجد میگفت که من شبها در مسجد میماندم، چون میترسیدم افراد معتاد و لات بیایند و کنتور را ببرند، موکتها را ببرند، لامپها را باز کنند، شیرها را باز کنند. روزها پیش زن و بچهام میرفتم و شبها مسجد بودم. یک شب یکجایی شام دعوت داشتم، دیر شد و اینقدر تا نزدیک ساعت سه-چهار نشستیم. وقتی آمدم که درِ مسجد را باز کنم و دو رکعت نماز بخوانم، یکساعت به اذان مانده بود، دیدم قفل درِ مسجد را شکستهاند و یک زنجیر به در بستهاند، قفل هم زدهاند. کلید نداشتم و مرا ترس برداشت که موکتها رفت، کنتور رفت، لامپها رفت، شیرها رفت. بالاخره قفل را با یک وسیلهای، با یک پیچگوشتی، با یک چکشی شکستم و زنجیر را باز کردم، آمدم وارد شبستان شدم و دیدم از دمِ محراب تا دم در، فرش دستباف مشهد در کل شبستان پهن است. سی-چهل کارتن هم گوشهٔ شبستان هست و یک کاغذ روی آن است، دیدم نوشته است: بهاندازهٔ چهارصدنفر قاشق، چنگال، بشقاب، قندان، نعلبکی، استکان، سبزیخوری، ماستخوری، دیس و همهٔ وسائل سفره را در این کارتنها گذاشتهام. چند شب بود که زاغسیاهت را میزدم، نمیتوانستم در مسجد بیایم، چون بودی؛ ولی دیشب که درِ مسجد را ساعت یازده بستی و رفتی، من تا دوازده بودم که نکند بیایی، دیدم نیامدی، سریع قفل را شکستم و اینها را آوردم، مسجد را فرش کردم و اندازهٔ چهارصدنفر هم وسایل گذاشتم، یک قفل نو هم بغل کارتنهاست؛ اگر خواستی من را بشناسی که من چهکسی بودم که نصف شب آمدم، مشکلی ندارد و من خودم را به تو معرفی میکنم. من بندهٔ پروردگار هستم و اسمم، آدرسم، شکلم و قیافهام را در قیامت - اگر دلت خواست - از خدا بپرس تا من را نشان بدهد و اگر دلت هم نخواست که تا زنده هستی، دنبال من نگرد که من را پیدا نمیکنی. حالا اگر کسی همین آدم را در روز نگاهش کند، کیست؟ چیست؟ تو چه خبر از شب مردان خدا داری؟
دزدان مال مردم ذره ای به خدا و قیامت اعتقاد ندارند
استاد انصاریان گفت: گاهی از من میپرسند: چرا در بدنههای دولتی، بانکی و نهادی در روز روشن، سههزار، دههزار، هفتهزار و هشتهزار میلیارد میدزدند؟ میگویم: باید بدزدند و اگر ندزدند، خیلی تعجب است. میگویند: چطور باید بدزدند؟ میگویم: برای اینکه یکذره به خدا و قیامت اعتقاد ندارند؛ اگر شمر سر ابیعبدالله(ع) را نمیبرّید، تعجب داشت؛ اما حال که سر را بریده، طبیعی بوده است. یک آدمی که یکذره به خدا و به قیامت اعتقاد ندارد و فکر نمیکند که یک روزی به پروندهاش رسیدگی کنند، باید امام را بکُشد، میلیاردی باید مال این ملت مظلوم را بدزدد، باید زنا کند، عرق و ربا بخورد، روابط نامشروع با دختر و زن و شوهردار و بیشوهردار داشته باشد. آنکه قیامت را باور دارد، بعد از انبیاء دارای مقام است؛ یعنی طبق آیات سورهٔ واقعه، مقام دوم عالم آفرینش است: «إِذٰا وَقَعَتِ اَلْوٰاقِعَةُ * لَیسَ لِوَقْعَتِهٰا کٰاذِبَةٌ * خٰافِضَةٌ رٰافِعَةٌ * إِذٰا رُجَّتِ اَلْأَرْضُ رَجًّا * وَ بُسَّتِ اَلْجِبٰالُ بَسًّا * وَ کنْتُمْ أَزْوٰاجاً ثَلاٰثَةً» ﴿الواقعة، 1-7﴾.
سه گروه انسان در قیامت
استاد انصاریان با بیان اینکه انسان ها در قیامت سه گروه هستند، گفت: «وَاَلسّٰابِقُونَ اَلسّٰابِقُونَ * أُولٰئِک اَلْمُقَرَّبُونَ» ﴿الواقعة، 10-11﴾، انبیاء و ائمه(ع)، «فَأَصْحٰابُ اَلْمَیمَنَةِ مٰا أَصْحٰابُ اَلْمَیمَنَةِ» ﴿الواقعة، 8﴾ خداباوران و قیامتباوران در صف دوم هستند؛ یعنی با انبیای الهی در حرکت هستند، چون این اعتقاد به خدا و قیامت را از آنها گرفتهاند. گروه سوم هم اصحاب مشئمه هستند؛ آنهایی که وجودشان شوم، پلید، ناپاک و زشت است و به هر گناهی هم خیلی آسان دست میزنند؛ اگر انسان به قیامت یقین داشته باشد، خیلی درست زندگی میکند. کسانی که میلیاردها تومن پول این مملکت و ملت را دزدیدند در قیامت چه جوابی می دهند. با بردن سرمایهٔ این ملت، مملکت را لنگ کردهاند! چه جوابی میخواهند بدهند؟! آن که همسر داشته و زنا میکرده، او میخواهد چه جوابی بدهد؟ آن که ربا میخورد، میخواهد چه جوابی بدهد؟ گنهکاران در قیامت چه جوابی دارند که به پروردگار بدهند؟! هیچ جوابی ندارند و فقط محکوماند.
انتهای پیام/
منبع : پایگاه عرفان