دارالعرفان/ محقق، مفسر و پژوهشگر قرآنی با بیان اینکه فرزندان امانت الهی هستند، گفت: سلامت، سعادت، دینداری و عبادت فرزند در گرو وضع روحی، جسمی، عقلی و خوراک پدر و مادر است.
آبادی دنیا و آخرت فرزند در دست پدر و مادر است
به گزارش روابط عمومی و امور بین الملل مؤسسه علمی فرهنگی دارالعرفان، استاد حسین انصاریان در سخنرانی خود در حسینیهٔ بنیالزهرا، اظهار داشت: آیهٔ پانزدهم سورهٔ مبارکهٔ احقاف در یک مرحله به پدر و مادر، در یک مرحلهٔ جداگانه به مادر نسبت به روزگار حاملهبودنش و زاییدنش و شیردادنش و در بخش بعدی آیه هم به فرزند نگاه دارد. پدر و مادر نقش کامل و جامعی نسبت به فرزندشان دارند؛ فرزند در عقل، فکر، روان، روحیه، اخلاق، عمل، ایمان، آبادی دنیا و آبادی آخرت خود ساختهٔ پدر و مادر است و برعکس آن، در معطلبودن عقل، بداخلاقی، اختلال روان، بدکرداری و بدعملی محصول پدر و مادر است.
وی با استناد به آیات قرآن به رابطه میان والدین و اولاد اشاره و تصریح کرد: بسیاری از فرزندان برای پدر و مادری که داشتند، در قیامت شاد هستند و بسیاری دیگر از فرزندان هم شاکی از پدر و مادر خود در پیشگاه خداوند هستند؛ ما اگر همهٔ این آیات و روایات را ببینیم و ظرایف، دقایق و حقایق آن را مورد توجه قرار دهیم، یک پروندهٔ عظیم و بزرگی میشود که نقش پدر و مادر در دنیا خلاصه و تمام نمیشود و به آخرت کشیده میشود.
استاد انصاریان ادامه داد: در سورهٔ مبارکهٔ رعد و مؤمن میخوانیم که پروردگار مهربان عالم، عباد صالحِ شایسته خود را در قیامت وارد بهشت میکند و به پدر و مادر نمیگوید که کاری به کار فرزندتان نداشته باشید و شما به بهشت بروید، بلکه پروردگار میفرماید: «ومن صلح من آبائهم وازواجهم و ذریاتهم»، پدر و مادری که به بهشت میروند، تنها نیستند و پدر و مادران صالحِ شایستهشان هم با اینها به بهشت میروند؛ زنان شایستهشان با شوهرانشان - که پدر و مادر بچهها هستند - آنها هم به بهشت میروند؛ دختران و پسران شایستهشان هم با پدر و مادرها بهشت میروند و کنار هم هستند؛ یعنی آن گرمی بازار زندگی را که در دنیا داشتند، آن متانت، وقار، اخلاق و ایمانی که در دنیا داشتند، آن شادی و نشاطی که کنار هم داشتند، عین آن به بهشت منتقل میشود.
فرزندان مملوک حق و امانت پروردگار نزد والدین هستند
استاد انصاریان ادامه داد: آنچه در آیهٔ سورهٔ رعد و مؤمن مهم است، کلمهٔ «صلح»، شایستهبودن است؛ پدر و مادری شایسته بودند و فرزند شایسته تربیت کردند؛ یعنی خیلی در دنیا مواظب این امانت الهی بودند، چون فرزندان ما ملک ما نیستند و ما هم مالک آنها نیستیم، بلکه بچههای ما بچههایی هستند که فقط ما باعث بهدنیا آمدنشان شدهایم؛ اگر مرد و زن ازدواج نمیکردند، پای بچهای در میان نبود؛ اما آقایی با یک خانمی ازدواج کردند و واسطه بودند، نه مالک، واسطهٔ پدیدآمدن فرزند بودهاند و خودشان خالق فرزند نبودهاند، خالق وجود مقدس ربالعالمین بوده است. اختیاردار این اولاد پروردگار است، خدا از اختیار خودش استفاده کرده و به مرد و زنی فرزند داده، این فرزند مملوک حق و امانت پروردگار نزد این مرد و زن است.
والدین موظفند در قیامت فرزندانی صالح و دیندار به خداوند برگردانند
وی گفت: خداوند به همه والدین فرمان واجب میدهد که امانات را به صاحبانش درست و سالم برگردانند. یکی از این امانتها، فرزندان هستند و والدین باید آنها را در قیامت صحیح، سالم، با تربیت، دیندار و اهل خدا به خدا برگردانند و او هم حاضر نیست امانت عیبدار را قبول کند.
استاد انصاریان گفت: اگر پدر و مادر در قیامت فرزندی را به خدا تحویل دهند که بینماز، بیدین و حرامخور است و با تشویق آنها ناجوانمرد شده چون از او مواظبت نشده است، پروردگار اشکال کامل به آن پدر و مادر دارد که من امانتی که به تو دادهام، فطرتاً، جسماً، روحاً و عقلاَ سالم بوده، اما اکنون این امانتی را که داری به من پس میدهی - تو ای پدر و مادر -هزار عیب در او ایجاد کردهای.
خداوند به والدینی که اولاد عیبدار و بیدین بارآوردند، ایراد می گیرد
استاد انصاریان به سخن امیرالمؤمنین(ع) در نهج البلاغه در مورد تربیت اولاد توسط والدین اشاره و خاطر نشان کرد: خداوند به والدینی که اولاد عیبدار و بیدین بارآوردند و هیچ هم ناراحت نبودند که این اولاد غیرمسلمان و غیرعبد خدا بار میآید، ادب الهی، انسانی و عبادت ندارد، ایراد می گیرد.
وی ادامه داد: به طور مثال پدر و مادر مُردهاند و مثلاً صدمیلیون، دویستمیلیون، یکمیلیارد، دومیلیارد، ده خانه، شش پاساژ و دو ویلا از این پدر و مادر به این فرزند ارث رسیده است و این فرزند هم کنار این ارث هوسران، شهوتران، اهل فسق و فجور و گناه هست؛ یعنی ارثی که از پدر و مادر به او رسیده را هزینهٔ گناه کرده و پیر شود و بمیرد؛ حال قیامت است، پروردگار به آن پدر و مادر دو ایراد دارد: یک، چرا زمانی که زنده بودید، حقوق مالیتان را که مربوط به شخص من یعنی زکات، انفاق، خمس و صدقه بوده، «تعاون علی البر والتقوی» نپرداختهاید؟ براساس اینکه نپرداختهاید، شما در این صحرای محشر بخیل شناخته میشوید.
خداوند را به خودتان قسم دهید
استاد انصاریان در باب بخیل بودن، به روایتی در کتاب «جامعالسعادات» ملامهدی نراقی(ره) اشاره و اظهار کرد: پیغمبر(ص) در طواف مسجدالحرام دیدند که مردی حلقهٔ در کعبه را گرفته و به خوبی دعا میکند، پیغمبر اکرم(ص) طوافشان را متوقف کردند و همینطور که شانهٔ چپشان بهطرف خانه بود، آرام روی شانهٔ این دعاکننده دست گذاشتند و فرمودند: خدا را به قسم بالاتر قسم بده! گفت: یارسولالله! من بلد نیستم، قسم بالاتر از قسم به کعبه چیست؟ فرمودند: اگر مطمئن هستی که مؤمن هستی، خدا را به حق خودت قسم بده و بگو خدایا! به حق خودم، مشکل من را حل کن. این فرد مقداری مکث کرد، پیغمبر(ص) فرمودند: چرا مکث میکنی، دعا کن! گفت: آقا من وضع مالیام خوب است، اما بخیل هستم و نمیتوانم خرج کنم. اینهمه یتیم، مستحق، ازکارافتاده، آبرودار، اما نمیتوانم. پیغمبر اکرم(ص) به طوافشان سرعت دادند و با صدای بلند فرمودند: «البخل فی النار»، این فرد جزء افراد دوزخ است و طبق سه آیهٔ قرآن به طواف و نماز و روزهاش نگاه نکنید.
وی افزود: در روایتی از اهل سنت نقل شده که امیرالمؤمنین(ع) 22-23 ساله بودند، میفرمایند: وارد مسجد شدم و دیدم پیغمبر تکوتنها نشسته و هیچکس نیست. گفتم: یارسولالله! من یک درخواست دارم. فرمودند: بگو علیجان. گفتم: شما با زبان خودتان از خدا بخواهید که خدا من را بیامرزد. پیغمبر(ص) پذیرفت و بلند شد دو رکعت نماز خواند، چون دعای بعد از نماز مستجاب است؛ امیرالمؤمنین(ع) میگویند: در سجدهٔ آخر، من نشسته بودم و داشتم گوش میدادم که پیغمبر یعنی سلطان عقل، علم و عبودیت، چگونه به من دعا میکند، دیدم در سجده گفت: «اللهم اغفر لعلی بحق علی»، خدایا! علی را به حق علی بیامرز. نمازش تمام شد، گفتم: آقا چرا خدا را به خود من قسم دادی؟ فرمودند: در سجدهام ملک و ملکوت عالم را نگاه کردم و دیدم کسی پیش خدا محبوبتر از تو نیست. دیدم خدا را به تو قسم بدهم، دعا درجا مستجاب است. دعاکننده! به خودت اگر مطمئن هستی و مؤمن هستی، خدا را به حق خودت قسم بده.
دو وجود متفاوت انسان ها
استاد انصاریان در بخش دیگری از سخنان خود در مورد دو وجود متفاوت انسان ها، گفت: یک وجود انسان، نزد سایر انسانهاست که بسیار پاک، صاف و نورانی است، یک وجود هم وجود خود فرد است که آن را سایر انسان ها نمیدانند و قرآن میگوید: «بَلِ اَلْإِنْسٰانُ عَلیٰ نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ» ﴿القیامة، 14﴾ خودم را خوب میشناسم و کاملاً هم درک میکنم آن که پیش شما هستم، آن نیستم. در حقیقت این دو وجود، یکی وجود پاک در ذهن مردم و یک وجود ناپاک در علم پروردگار، و این به معنای نفاق و بسیار خطرناک است.
استاد انصاریان در بخش دیگری از سخنان خود به دو ایراد شخص ثروتمند، اما بخیل اشاره و خاطرنشان کرد: یک ایراد چنین فردی این است که جمع کرد و مُرد، اینکه اینهمه ثروت را روی هم چیدی و مُردی، چه سودی برای تو داشت؟ از این ثروت کلان، غیر از یک لباس و یک خوراک و یک خانه و یک مرکب استفاده کردی؟ تو بخیل هستی و بهخاطر ثروت بهجاماندهات و بُخلت باید به جهنم بروی.
وی درباره ایراد دوم چنین فردی گفت: ایراد دوم این است که اولاد او بیتربیت، بیدین و بیایمان بود و کنار دست او هم بیایمان، شهوتران و بندهٔ شیطان شد و او به عنوان پدر یا مادر هیچ موضعی نگرفت؛ پولهایی که از او ماند، همه را خرج گناه کرد و تو کمکدهندهٔ به کل گناهان او بودی؛ چون او که پولی نداشت و تو این پول را برای او گذاشتی، پس تو کمککننده و یار معصیت بر ضد من بودی؛ تو دو عذاب داری و یک عذاب هم آقازادهات که پولی گیرش آمد و خرج گناه کرد.
فرزندان امانت الهی هستند
استاد انصاریان با بیان اینکه فرزندان امانت الهی هستند، اظهار کرد: پدر و مادر هستند که افکار، آرا، ارواح، روان و عقل فرزند را در خانه و در رحم میبافند. طبق روایات یکی از خطرات مهم برای بچه در رحم، حرام خوری پدر و مادر هست و از عجایب است، من یکبار در تلویزیون شنیدم که دانشمندان آلمان به این نتیجه رسیدهاند که مشروبخورها، آثار الکلی که میخورند، تا هفت نسل به نسلشان انتقال پیدا میکند؛ اما پیغمبر اکرم(ص) این را قبول ندارد و میفرمایند: «الحرام تبین فی الذریه»، حرامخوری تا وقتی که از این مرد و زن بچه و نسل بهدنیا میآید، اثر میگذارد، مگر اینکه به یکجا برسد و دیگر قطع شود؛ ولی تا اینها نسل پیدا میکنند، اثر میگذارد.
وی به دو نوع والدین متفاوت و به تبع آن اولاد متفاوت اشاره کرد و افزود: عموی پیغمبر، عباس رئیس رباخوران مکه بود. تا کِی ربا خورد؟ تا وقتی در مکه بود، ربا خورد، مدینه هم که آمد، پولهایش کار میکرد، تا اینکه سورهٔ بقره نازل و حرمت ربا اعلام شد. پیغمبر(ص) وقتی سفر آخر به مکه آمد، یک حرفش با مردم این بود که هرکسی به عموی من ربا بدهکار است، من این ربا را برداشتم و یکنفرتان ربای بدهکاریتان را به عمویم ندهید و اصل پولش را بدهید. عموی پیغمبر بود(ص)، ولی نسل او - بنیعباس را در تاریخ ببینید - حدود ششصدسال تا آخرین حاکم بنیعباس، آنها به دین، علما، شیعه، اهلبیت(ع)، توحید و نبوت، سختترین ضربهها را زدند و این آثار ربای پدرشان بود.
استاد انصاریان خاطرنشان کرد: اما پدر و مادری چون امیرالمؤمنین(ع) و صدیقهٔ کبری(س) و فرزندانشان، تفاوتی بیمانند دارند، یازده فرزندان آنان امام شدند و آنهایی هم که امام نشدند، زینب کبری(س)، حضرت کلثوم(س) و قمربنیهاشم(ع) شدند. اینها آثار پدر و مادر است؛ آثار وجودی آنان نسل به نسل در حال انتقال و قابل مشاهده است و این عین پاکی، درستی و ایمان است.
استاد انصاریان در پایان گفت: فرزندان ما امانتالله هستند و سلامت، سعادت، دینداری و عبادت فرزند در گرو وضع روحی، جسمی، عقلی و خوراک پدر و مادر است.
انتهای پیام/
منبع : پایگاه عرفان