دارالعرفان/ محقق، مفسر و پژوهشگر قرآنی گفت: کاسب هم باید مغازهاش مسجد او باشد؛ مسجد باید خانه مرد، زن و بچه باشد و همهجا باید با خدا زندگی کرد؛ اگر اینگونه زندگی کنیم، خدا هم با ما خواهد بود.
به گزارش روابط عمومی و امور بین الملل مؤسسه علمی فرهنگی دارالعرفان، استاد حسین انصاریان در سخنرانی خود در حسینیهٔ آیتالله ابنالرضا(ره) خوانسار، اظهار کرد: سالهای گذشته در ایام ولات امام حسن عسکری(ع) متن بسیار مهمی را از ایشان نقل کردم که تنها به دو بخش آن پرداخته شد. این متن بهمنزلهٔ یک کتاب راهنماست؛ البته در درجهٔ اوّل برای شیعه چون خطاب حضرت به شیعه است و در مرحلهٔ بعد هم بهطور قطع عموم مردم، چون صادرشدهٔ از امام معصوم است و امامتِ امام هم امامت عام است یعنی همهٔ مردم در هر تاریخی و در هر روزگاری نسبت به امامت امام معصوم مسئول هستند و این مسئولیت تعطیلبردار نیست.
کافر و مشرک هم در پیشگاه خدا مسئول و مکلف است
او ادامه داد: آیاتی در قرآن مجید داریم که این آیات سلسله مسائلی را خطاب به کافران و مشرکان مطرح میکند؛ این آیات صریحاً نشان میدهد کافر و مشرک هم مکلف است چرا که از گوهر باعظمت فطرت و عقل برخوردار است؛ آنکه تکلیف ندارد طفل آن هم تا زمانیکه به بلوغ نرسیده و نیز شخص دیوانه و مجنون است؛ اما هرکسی که در فضای فطرت و عقل زندگی میکند، از نظر خداوند مسئول و مکلف است؛ حال میخواهد کافر، مشرک یا مؤمن باشد بنابراین راهنماییهای امام که دارای امامت و ریاست عامه بر جامعهٔ انسانی است متوجه تکتک مردم است.
استاد انصاریان با تأکید براینکه غیرمؤمن، کافر و مشرک مکلف هستند، گفت: زمان حضرت ابراهیم(ع) تعدادی از مردم مؤمن زندگی میکردند، مؤمنانی که تقریباً ایمان از زمان نوح و نسل به نسل در میان آنها جریان داشته، خود ابراهیم را هم شما در قرآن ملاحظه میکنید که قبل از نبوتش به دین نوح مکلف بوده است: «ان من شیعته لابراهیم»؛ پس گروهی مؤمن هم در زمان ابراهیم، از جمله پدر و مادر خود آن حضرت بودهاند. با نکاتی که در آیات قرآن هست، استفاده میشود که آذرِ بتساز و بتپرست، پدر حضرت نبوده است. با اینکه تعدادی مؤمن در آن زمان بوده، پروردگار وقتی میخواهد وجود مقدس حضرت ابراهیم(ع) را به امامت انتخاب کند، در سوره بقره چنین میفرماید: «انی جاعلک للناس اماما». از این نکته استفاده میشود که غیرمؤمن، کافر و مشرک هم مکلف است و نسبت به امامت امام انتخابشده از جانب پروردگار مسئول است.
تفاوت غیرمؤمن، کافر و مشرک با مؤمن
وی افزود: تفاوت غیرمؤمن، کافر و مشرک با مؤمن در این است که مؤمن مسئولیتش را نسبت به امام ادا میکند، یعنی به امام هدایت اقتدا میکند؛ ولی کافر و مشرک که در مسئولیت با مؤمن کاملاً مساوی هستند، به این تکلیف و مسئولیت خود عمل نمیکنند. چرا مؤمن در قیامت به بهشت وارد میشود؟ چون به وظائف عمل کرده است: «ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات»؛ چرا بقیه وارد دوزخ میشوند؟ چون عمل نکردهاند و دستشان خالی است. درحقیقت، پروندهشان از ایمان و عمل صالح پوک و پوچ است و به این علت به جهنم میروند؛ اگر مسئول و مکلف نبودند، جهنمی نبودند و میتوانستند فردای قیامت به پروردگار بگویند ما کافر بودیم، تکلیف نداشتیم و مسئول نبودیم، این اعتراض از کفار و مشرکین و منافقین که چرا به جهنم رفتیم، مورد پذیرش قرار نمیگیرد حتی در قرآن مجید میخوانیم که به همهٔ غیرمؤمنان خطاب میشود: «لا تعتذر الیوم»، امروز عذرخواهی نکنید و بهانه نیاورید که ما چون کافر، مشرک یا منافق بودیم، پس مسئول نبودهایم و نباید ما را به جهنم ببرند و دچار عذاب کنند؛ بلکه به آنها هم اعلام میشود که بهانه و عذری نیاورید.
برخی اهل پذیرش حق نبوده و گوشِ شنوا ندارند
وی با بیان اینکه برخی در این دنیا اهل پذیرفتن دعوت نیستند، اظهار کرد: در آیات سورهٔ ملک -اوّل جزء بیستونهم-میخوانیم که کارگردانان جهنم به تمام دوزخیان میگویند: چرا راهتان به جهنم افتاده است؟ اینان جواب میدهند: «لو کنا نسمع»، اگر ما سخنان و دعوت امام هدایت را با گوشِ قبول خود گوش میدادیم و میپذیرفتیم اینگونه نمیشد. در هر شهری بیدین و لائیک هست و حرف دین به گوش او میخورد؛ پس نه اینکه به گوشمان نخورد، بلکه برخی گوشِ قبول در دنیا ندارند یعنی اهل پذیرفتن دعوت نیستند.
استاد انصاریان ادامه داد: در روایاتمان داریم که کسی در حال ردشدن است و موسیقی به گوش او میخورد، ولی این موسیقی به گوشش میخورد، نه اینکه بشنود. در داستانهای روایی هم آمده که یکنفر به حضرت صادق(ع) عرض کرد: همسایهای دارم که جلسات موسیقی و آواز و عیشونوش در خانهاش دارد و صدای آن هم به خانهٔ ما میآید؛ اگر من وقتی که برای تجدید وضو به دستشویی میروم، یک مقداری خودم را معطل کنم، کار خلافی کردهام؟ حضرت فرمودند: این آیه را نخواندهای؟ «ان السمع والبصر والفواد کل اولئک کان عنه مسئولا»، اگر بنشینی که به گوش تو بخورد، آن نشستنِ اضافهات حرام است؛ اما اگر اهل گوشدادن نیستی و به گوش تو خورد و واقعاً دوست نداری و متنفر و منزجر هستی که این صداها را بشنوی، یقیناً بندهٔ خدا و فرمانبر پروردگار هستی.
او افزود: وقتی دوست نداری که به گوش تو بخورد، حواست را هم متمرکز در گوشدادن نمیکنی و به گوش تو میخورد هم عیبی ندارد؛ مثل چشم است؛ یکوقت من نیت دارم که برای دیدن نامحرمان -زنان و دختران جوانی که حجاب را خلاف قرآن رعایت نمیکنند- وارد کوچه و بازار یا ماشین و اتوبوس و قطار و طیاره میشوم که این دیدن حرام است؛ ولی وقتی من قصد دیدن ندارم و اهل دیدن حرام هم نیستم، درِ خانه را باز کردم و بیرون آمدم، چشمم به نامحرم افتاد و چشمم را پایین انداختم، پیغمبر(ص) میفرمایند: این نظر اوّل عیبی ندارد و گناهی برای تو نوشته نمیشود؛ اما حالا اگر نظر را ادامه بدهی، یعنی نظر را نظر دوم بکنی که این نظر دوم دلیل بر مریضبودن دل توست و این حرکت به عنوان گناه در پرونده تو ثبت می شود.
استاد انصاریان با بیان اینکه دائر مدارِ اختیار و انتخاب و نیت من است، گفت: اختیار، انتخاب و نیت به کارگردانان و فرشتگان دوزخ میگویند: «لو کنا نسمع کنا»، یعنی همان وقتی که ما در دنیا بودیم، اگر دعوت دعوتکنندگان به حق را پذیرفته بودیم، در چنین وضعیتی نبودیم. در حال حاضر شیعیان تعدادی ماهواره در دنیا دارند که گاهی هم کافران، مشرکان و منافقان، مخصوصاً جاسوسان صهیونیستها و مسیحیت، این کانالها را گوش میدهند که مواضع شیعه را بدانند. اسرائیل، هم رادیوهای شیعه را دائم گوش میدهد و سایتهای شیعه و کانالهای ماهوارهای را میبیند و به گوششان میخورد، ولی گوشِ قبول ندارند؛ اما آنکه گوش قبول دارد، درحقیقت در دنیا جهنم با همهٔ قدرتش که هفت طبقه هست را با قدرتِ گوشِ قبول خود دور میکند.
وی ادامه داد: امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند: بهشت در فضای باز است و درجاتش هم در فضای مسطح است و خدا بر روی هم نساخته است؛ ولی جهنم روی همدیگر است و مردم در آنجا در تنگنای عجیبی هستند، روز قیامت هم جهنم زنده است که پروردگار در سورههای جزء بیستونهم میفرماید: جهنم اهل خودش را صدا میزند و میشناسد و اینقدر هم قدرت دارد که حتی شعلهاش از جهنم بیرون میآید و حرکت میکند و دور سه طایفه را میگیرد: ثروتمندان بخیل، حاکمان ستمگر و عالمانی که آبروی دین را ریختهاند. پیغمبر(ص) میفرمایند: مثل مرغی که دانه جمع میکند، همه را از روی زمینِ محشر در چینهدان خودش جمع میکند و در جهنم برمیگردد.
فاصلهٔ مؤمن در برزخ و قیامت با جهنم، فاصلهٔ حق و باطل است
استاد انصاریان با اشاره به اینکه فاصلهٔ مؤمن در برزخ و قیامت با جهنم، فاصلهٔ حق و باطل هست، گفت: مؤمنی که گوش قبول دارد و این جهنم را با این عظمتش در دنیا از خودش دور میکند و مدام میراند، وقتی از دنیا میرود، نه در برزخ خبری از جهنم میبیند، چون جهنم را خیلی دور کرده و نه از عذاب جهنم در قیامت خبری برای او هست. فاصلهٔ مؤمن در برزخ و قیامت با جهنم، فاصلهٔ حق و باطل هست.
وی اظهار کرد: ممکن است ما به این پسزدن توجهی نداشته باشیم، ولی اکنون که علوم اهلبیت(ع) و قرآن را گوش میدهیم، داریم جهنم را بهشدت پس میزنیم و بهشت را بهطرف خودمان میآوریم؛ اگر در قرآن هم دقت کرده باشید، پروردگار میفرماید: «ازلفت الجنة للمتقین»، ما اهل تقوا را در قیامت معطل نمیکنیم که بهشت سرِ دویستکیلومتری است، لطفاً آهستهآهسته یا تند و شتابان یا قدمزنان بهطرف بهشت بروید، بلکه ما بهشت را بهطرف اهل ایمان و عمل صالح میآوریم.
انسان، جهنم یا بهشتی بودن خود را انتخاب میکند
استاد انصاریان تصریح کرد: شما بهشت را با نشستن خودتان برای شنیدن آثار خدا و اهلبیت(ع) میکِشید و جهنم را دفع میکنید؛ یا وقتی وارد نماز میشوید، در روایاتِ نماز هست که برای خاموشکردن آتش برافروخته بشتابید. نماز، جهنم را دور و بهشت را نزدیک میکند. این هویت مؤمن است و اگر بخواهیم مؤمن را یک نوع دیگر تعریف کنیم، این است.
مؤمن قدرت شکستناپذیر دارد
وی به تعریفی از مؤمن اشاره و اظهار کرد: یک نوع تعریف از مؤمن این است که خدا را باور دارد و اهل عمل صالح است و یک نوع تعریفش هم این است که مؤمن قدرت دارد: «ان العزة لله و لرسوله و للمؤمنین» عزت یعنی قدرت شکستناپذیر و خدا شکست نمیخورد، پیغمبر شکست نمیخورد، مردم مؤمن شکست نمیخورند و اینقدر توانمند است که جهنم را در دنیا دور میکند و عقب میراند و بهشت را نزدیک میکند.
اهل دوزخ شدن عدهای به سبب پایمال کردن حق و مال مردم
وی ادامه داد: جهنمیها میگویند: «لو کنا نسمع»، اگر ما گوش قبول داشتیم، «أو نعقل» یا مینشستیم و در کارهایمان فکر میکردیم؛ آیا این کارهایی که ما میکنیم، این پولهایی که از مردم میخوریم، این حقی که از مردم تباه میکنیم، این دلی که از مردم میسوزانیم، درست است؟ ما این فکرها را هم نکردیم لذا اهل دوزخ شدیم. پس از قرآن مجید استفاده میشود که کافر و مشرک مسئول امامت امام است، یعنی وقتی امام دعوت میکند یا مسائلی را مطرح میکند، او هم مسئول است و آن که عمل میکند و مسئولیتش را ادا کرده است، جهنم را پس میزند و بهشت را جلو میکشد؛ اما آن که به مسئولیتش عمل نکرده، محکوم به دوزخ است و اگر مسئول نبود، جهنمی نمیگردید.
استاد انصاریان به آیاتی از قرآن پس از ورود مردم به محشر اشاره و خاطرنشان کرد: وقتی مردم گروهگروه و دستهدسته وارد محشر میشوند، خطاب میرسد: «وقفوهم»، جلویشان را بگیرید و آنها را نگه دارید، «انهم مسئولون»، کل کسانی که وارد محشر شدهاند، دارای مسئولیت هستند و باید بازپرسی شوند. اگر کافر یا مشرک مسئول نبودند، خدا میفرمود که جلوی مؤمنین را بگیرید و پروندهشان را بررسیِ آسان کنید و به قول خود قرآن، حساب یسیر، «یحاسبوا حساباً یسیرا» و بعد هم به بهشت بفرستید.
کسانی که دین ندارند، خیلی خیالشان راحت و آسوده نباشد
وی افزود: پس کسانی که دین ندارند، خیلی خیالشان راحت و آسوده نباشد که حالا ما حق خدا را خوردیم، حق انبیاء را خوردیم، حق وحی را خوردیم، حق مردم را پایمال کردیم، ما دین نداشتهایم و مکلف به این تکالیف نبودهایم بلکه مکلف بودهاند.
استاد انصاریان به متن متقن امام عسکری(ع) خطاب به شیعه اشاره و اظهار کرد: متنی که امام عسکری(ع) به شیعه اعلام میدارند، درحقیقت، اولویت خطاب به شیعه و بعد از شیعه هم خطاب به کل مردم تاریخ است؛ چون امام عسکری(ع) فقط امام شیعه نیست و امامت ایشان همان امامت «انی جاعلک للناس اماما» است. حالا ما گوش دادهایم و شیعهٔ او هستیم؛ اما آنها گوش ندادهاند و شیعهٔ شیطان هستند، ولی در مسئولیت با ما یکسان هستند.
وی گفت: متنی را که حضرت بیان کردهاند مانند مطالب پدران بزرگوارشان واقعاً برای انسان مثل دریا موج میزند؛ از حضرت هادی(ع) که زیارت جامعهٔ کبیره را برای شناساندن ائمه(ع) از قلب مبارکشان طلوع دادهاند، تا صدیقهٔ کبری(س) که یک فرهنگ کاملی را برای ما بهجا گذاشتهاند، تا پیغمبر عظیمالشأن اسلام.
استاد انصاریان به روایتی در اصول کافی اشاره و خاطرنشان کرد: شخصی خدمت حضرت باقر(ع) میآید و میگوید: یک روایت با سند برای من بگو! ایشان فرمودند: من از قول پدرم زینالعابدین، او از قول پدرش امام حسین(ع)، او از امیرالمؤمنین(ع) و او از پیغمبر(ص) نقل کرده است، هرچه که من گفتهام؛ یعنی علم من همان علم پیغمبر است، حال چه به مردم بگویی «قال الباقر» یا بگویی «قال رسول الله» یا بگویی «قال علی بن الحسین». علم ما یک علم است و کل آن هم علم پیغمبر است و علم پیغمبر هم علم الله است یعنی این دین ما دانش، بصیرت، حکمت، محبت و فلسفهٔ خداست و آدم هر روایتی را بیاستثنا که نگاه میکند، فکر میکند که دریا را نگاه میکند، دریای پرموجی که ساحل ندارد.
وی گفت: وجود مبارک رسول خدا از سلمان اینگونه تعریف کردهاند: «سلمان بحر لا ینظف»، سلمان دریایی است که آب آن را نمیشود کشید و تمام کرد، «بحر لا ینظف و کنز لا ینفد» و گنجی است که هرچه از آن بردارند، تمام نمیشود. وقتی یک ایرانیِ مؤمنشدهٔ واقعی دریایی شده که کشیدنی و تمامشدنی نیست؛ وقتی یک ایرانیِ مؤمنشدهٔ واقعی، گنج و خزانهای شده که هرچه از آن بردارند، تمام نمیشود، حال امام را حساب کنید که چه دریایی است.
استاد انصاریان اظهار کرد: روایات امام همان دریاست. کلام صفت متکلم است، یعنی وقتی امام حرف میزند، خود کلمات هستند که بهصورت کلام نوری درآمدهاند مانند فرمایشات ائمهٔ طاهرین(ع) و صدیقهٔ کبری(س)؛ این را یادتان نرود که همیشه وجود مبارک صدیقهٔ طاهره را در گفتارتان بهحساب بیاورید؛ زیرا تمام ائمهٔ ما به وجود مقدس او مباهات و افتخار داشتهاند. امام زمان(عج) دربارهٔ صدیقه کبری(س) میفرمایند: سرمشق من در تمام زندگیام فاطمهٔ زهراست؛ یعنی منِ امام زمان هم در مقابل یک دریای علم و عقلی که نمیشود حدودش را فهمید، قرار گرفتهام و حدود هم ندارد؛ چون چیزی که به پروردگار عالم وصل است، دیگر از حدود و مرزهای بسته بیرون رفته است. وقتی سلمان دریای غیر قابلکشیدن باشد که بکشند تا خشک شود، پیغمبر میگویند اینگونه نمیشود. یا گنجی باشد که هرچه از آن مصرف کنند، تمام نمیشود؛ امام انتخابشدهٔ خدا، امامی که دارای عصمت و قطعیِ ولایت کلیهٔ کبرائیهٔ الهیه، هم در جهت تکوین و هم در جهت تشریع است.
استاد انصاریان گفت: ائمهٔ ما نسبت به انسانها دغدغه داشتهاند که کسی جهنمی نشود و نسبت به شیعه نظری خیلی بیشتر بوده است؛ اگر این متن خطاب به شیعه است، چون شیعه به آنها نزدیکتر است و آنها را قبول دارد و امام و پیشوای خود میداند لذا در خطاب آنها را اولویت دادهاند. این دغدغه را ما هم باید داشته باشیم، اول نسبت به زن و بچهمان و بعد هم نسبت به اطرافیانمان و نسبت به دوستانمان و کسانی که با آنها ارتباط داریم؛ دغدغهٔ اینکه نلغزند و به گناه -حداقل به کبیره- دچار نشوند و مسیر جهنم را برای خودشان باز نکنند؛ البته تحققدادن این دغدغه مقداری زمان میبرد و قدری سخت و مشکل است، ولی امیرالمؤمنین(ع) به ما سفارش کردهاند که از گنهکار ناامید نباشید، یعنی گنهکار را رها نکنید؛ اگر بچهات، دامادت، عروست، برادرت، پدرت، مادرت، همسرت یا شریکت خطا کرد، رهایش نکنید و نگویید بگذارید هر راهی که میخواهد را برود، برای من زحمت است که بخواهم حفظش کنم؛ این حفظکردن افراد یکی از بهترین اعمال دینی و از اخلاق انبیای الهی و ائمهٔ طاهرین است.
وی ادامه داد: امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند: پیغمبر اسلام(ص) نسبت به مردم اینگونه بود: «طبیب دوار بطبه»، نسخه در دست او بود و بهدنبال مردم میدوید، یعنی مردم را رها نمیکرد که حالا بگوید من در مسجد مینشینم و مردم بیایند تا من مسائل الهی را برای آنها بگویم. مردمی که میآیند تا ما مسائل الهی را بگوییم که مردم خوب و مؤمنی هستند. دنبال مردم میدوید، نه اینکه دنبال سلمان و ابوذر و مقداد بدود؛ آنها که دائم میآمدند و پیش پیغمبر بودند. «طبیب دوار بطبه» یعنی بهدنبال مردمی میدوید که بیمار بودند و برای علاج بیماریشان میدوید که برود و گوش کر آنها را درمان کند تا اینها هم پذیرندهٔ حق شوند یعنی گوشِ قبول پیدا کنند. دنبالشان میرود تا چشم کورشان را باز کند که آثار الهی را میبینند و یاد الهی نمیافتند و این برای کوری قلبشان است؛ وگرنه چشم گاو هم که این آسمان و ستاره و درختها را میبیند. میبینند و توجه و درک نمیکنند و به نتیجه نمیرسند، میرود تا این کوری را علاج کند. متن روایت نشان میدهد که امام بهشدت برای شیعه دغدغه دارند تا منحرف و گناهکار، خلافکار و حرامخور نشوند.
استاد انصاریان گفت: درحقیقت، میتوانیم بگوییم که حرفهای امام نشان میدهد که از پدر مهربانتر هستند. مِهر امام مِهر ویژه و خاصی است، مهر امام مهر پدری و فرزندی است، مهر امام مهر بهشتبردن انسان و حفظکردن او از رفتن به جهنم است که چنین قدرتی را مهر پدران ما ندارد.
قرآن میگوید: هرکسی به وصیت عمل نکند، گناه عملنکردن و بارِ عملنکردن به دوش اوست؛ وصیت یعنی به تو میگویم که عمل و اجرا بکنی. «اوصیکم بتقوی الله»، من شما را سفارش میکنم به اینکه خدا را در تمام برنامههای زندگیتان بهیاد داشته باشید؛ هنگامی که غذا میخوری، خدا را بهیاد بیاور؛ هنگام خوابیدن، خدا را بهیاد بیاور؛ دهانت را باز میکنی که حرف بزنی، خدا را بهیاد بیاور؛ هنگام نگاهکردن، خدا را بهیاد بیاور؛ درس میخوانی، خدا را بهیاد بیاور؛ چون بیشتر مردم خودشان را میپایند، نه خدا را؛ یعنی برای پاییدن خودشان بهدنبال کارخانه و مغازه و اداره میروند که یک پول حسابی به جیب بزنند؛ خودشان را میپایند که گرسنه و برهنه نشوند، بیخانه و بیماشین نمانند؛ یا منِ طلبه، روزی که رفتم تا در قم درس بخوانم، خودم را پاییدم که حالا مرجع تقلیدی یا مدرس بزرگی یا نویسندهٔ بزرگی بشوم و این خودپایی به درد قیامت ما نمیخورد.
وی گفت: «اوصیکم بتقوی الله»، یعنی پروا داشته باشید و بدانید که «ان الله علی کل شیء شهید»، خدا ناظر و حاضر و رقیب است، خداوند مراقب و لبالمرصاد است. «اذکر الله ذکراً کثیرا»، این آیه برای بعداز نماز است و خود نماز ذکر است: «اقم الصلاة لذکری»، حال چرا پروردگار امر واجب میکند که «اذکر الله ذکرا کثیرا»؟ ذکر کثیر یعنی پانصد مرتبه «الله اکبر» بعد از نماز بگو؟ اینکه نفس آدم را بند میآورد و زبان خشک میشود! یقیناً این «اذکر»، نه ذکر زبان است، بلکه توجه قلب به پروردگار و یاد همیشگی اوست. «کثیرا» یعنی دائمی، یعنی اینقدر به خودت تبلیغ بکن و این مسئله را پای ثابت جانت قرار بده که همیشه به یاد خدا باشی و خودِ توجه به یاد خدا بودن را تمرین داشته باش. «اوصیکم بتقوی الله»، من همهٔ شما -شیعه و غیرشیعه- را به پرواداشتن از پروردگار سفارش میکنم. درس میخوانید، فقط برای خدا باشد؛ همانا او بلد است که چهکار کند و شما نگران آیندهات نباش که چه خواهد شد. شما این علوم اهلبیت(ع) را خوب بخوان، خوب حس کن، خوب درک کن و شیرینی آن را بچش؛ خدا درآینده میداند که چهکار کند.
وی گفت: کاسب هم باید اینگونه باشد یعنی مغازهاش باید مسجد او باشد؛ مسجد باید خانه مرد، زن و بچه باشد و همهجا باید با خدا زندگی کرد؛ اگر اینگونه زندگی کنیم، خدا هم با ما خواهد بود: «فان الله -آخر سورهٔ نحل است- مع الذین اتقوا و الذین هم محسنون»، من هم با اهل تقوا و با کسانی که نیکوکار هستند، معیّت دارم.
انتهای پیام /
منبع : پایگاه عرفان