دارالعرفان/ محقق، مفسر، مترجم و پژوهشگر علوم و معارف قرآنی گفت: یکدیگر را شاد کنید و به هم محبت کنید، هر کار خیری که بر سر راه شما قرار گرفت، انجام دهید، اما از دل شکستن مؤمن و ناسزا گفتن بپرهیزید، یک بد گفتن نیش مار و عقرب بهدنبال دارد و یک غذا به فقیر دادن رد کردن نیش مار را دارد.
به گزارش روابط عمومی و امور بین الملل مؤسسه علمی فرهنگی دارالعرفان، استاد حسین انصاریان در سخنرانی خود در حسینیه همدانیها در مشهد، به سفارش امام رضا(ع) به فرزند خود حضرت جواد(ع) اشاره و اظهار کرد: امام هشتم(ع) از شهر مرو نامهای به حضرت جواد(ع) نوشتند و از آنجا به مدینه فرستادند که بیش از دوهزار کیلومتر راه بود. یک سفارش در آن نامه داشتند که این سفارش متوجه همهٔ ما هم هست. آن سفارش این بود: مردم از دیدن تو و ارتباط با تو محروم نشوند. فرار و خودپوشاندن از مردم که مردم پیش آدم نیایند و حرفشان را نزنند، دردشان را نگویند، اخلاق پروردگار، انبیاء و ائمه(ع) نیست.
با آدمهای منحرف، بدکار و فاسد که امیدی به هدایتشان نیست، رابطه نداشته باشید
وی برخورد مناسب با مردم را کلیدی برای حل مشکلات دانست و افزود: ما یک دستور از طرف خداوند متعال داریم که با آدمهای منحرف، بدکار و فاسد که امیدی به هدایتشان نیست، رابطه نداشته باشید و در دامن آنها نیفتید، آنها را در زندگیتان راه ندهید و بهخاطر آنها از خوبان چشم نپوشید. امام هشتم(ع) براساس همین آیه که در سورهٔ مبارکهٔ کهف هست، این نامه را به حضرت جواد(ع) نوشتند: مردم به تو راه داشته باشند، درِ خانه باز باشد و از در بزرگ رفتوآمد کن؛ وقتی بیرون میروی، پول با تو باشد و به آنهایی که احساس میکنی باید به آنها پول بدهی، پول بده؛ به مردم محبت کن و عنایت داشته باش. این برخوردهای خوب با مردم خودش یک کلید برای حل مشکلات است.
شاد کردن دل مؤمن باعث آمرزش گناه است
استاد اخلاق حوزه علمیه شاد کردن دل مؤمن را راهی برای آمرزش گناهان عنوان کرد و گفت: شاد کردن دل مؤمن، «ادخال السرور فی قلب المؤمن»، باعث آمرزش گناه است. گناه مانع کمی نیست و همین که آدم دل مردم را شاد کند، این مانع کنار میرود و راه آدم بهسوی بهشت باز میشود.
اقسام پروندهٔ حیات و ممات
استاد انصاریان به اقسام پروندهٔ حیات و ممات انسان اشاره و خاطرنشان کرد: نام یک پرونده ما محو و اثبات است، «یمْحُوا اَللّٰه مٰا یشٰاءُ وَ یثْبِتُ» (سورهٔ رعد،آیهٔ 39) در یک ورق این پرونده نوشته است که من از خیابان رد شوم، ماشین یا موتور بزند و من بمیرم؛ اما در کنارش هم نوشته است که اگر این آدم کار خیری انجام بدهد، ما این زیر ماشین رفتن را محو میکنیم که به این مرگ تعلیقی میگویند. یک پرونده هم بهنام «امالکتاب» داریم: «وَ عِنْدَهُ أُمُّ اَلْکتٰابِ». آنچه پای ما در این «امالکتاب» نوشته شده، با دعا، صدقه، کمک، کار خیر، نماز و گریه اصلاً قابلتغییر نیست. شاید مثلاً ما باید 10 بار با ماشین تصادف میکردیم، اما نکردیم. چون یک کار خوب و خیر در گذشته کردهایم و کمکی به یک کسی کردهایم، تبسمی به یکی کردهایم، یک نگاه خوبی به پدر و مادر کردهایم، احترامی به یک بزرگتر گذاشتهایم. اینها چیزهایی است که هم در قرآن کریم و هم در روایات و اخبار مطرح است.
وی ادامه داد: روزی حضرت مسیح(ع) با یکی از دوستانش از کوچه رد میشد، یک خانه را نشان داد و گفت: امشب اینجا عروسی است و امشب این عروس میمیرد. رفیقش به او گفت: چطوری میمیرد؟ گفت: در این خانه یک مار کبری زهرداری است که امشب این عروس را میگزد و او هم دَرجا میمیرد. تمام شد و رفتند. فردا این بندهٔ خدا تنها آمد که از داخل آن کوچه رد شود، دید پرچم سیاه نزدهاند، صدای گریه که نمیآید و کسی انجیل نمیخواند و همهجا آرام است. در زد، یکی در را باز کرد. گفت: دیشب اینجا عروسی بود؟ گفت: بله. گفت: حال عروس خوب است؟ گفت: تا دلت بخواهد. خداحافظی کرد، پیش حضرت مسیح(ع) آمد و گفت: آقا نفرمودید که دیشب آن عروس میمیرد، من امروز به در خانهشان رفتم، از آنکسی که پرسیدم، گفت عروس خیلی هم حالش خوب و سرزنده است. حضرت فرمود: بنا بود بمیرد، اما مهمانها که رفتند، برای عروس و داماد سفره انداختند و برای دوتای آنها شام گذاشتند. عروس و داماد هنوز دست به غذا نبرده بودند که فقیری در کوچه با ناله گفت: اگر کسی بیدار است، من گرسنهام و درد میکشم، یک غذا به ما بدهید. عروس به داماد گفت: غذای من را ببر و به این فقیر بده، امشب را دوتایی با هم یک غذا میخوریم. این صدقهای که دیشب این عروس داد، خدا شرّ آن مار را از سرش کم کرد.
هرچه کار خیر گیرتان آمد؛ انجام دهید
مبلغ عرصه بین الملل گفت: هرچه کار خیر گیرتان آمد؛ انجام دهید؛ ولو یک لیوان آب به یک تشنه بدهید، ولو یک نگاه محبتآمیز به یکی بیندازید، ولو یک نگاه محبتآمیز به مادرتان یا پدرتان داشته باشید، ولو بچهٔ شیرخواره را از بغل خانمت بگیری و دوبار ببوسی. اینها برای ما کار میکند و در روایات ائمه(ع) هست؛ امام هشتم(ع) از دوهزار کیلومتر بیشتر، نامهای با خط خودشان به حضرت جواد(ع) مینویسند و میفرمایند مردم تو را ببینند، وقتی بیرون میآیی، از در بزرگ بیرون بیا و در را نبند. در خورجینت پول بردار تا وقتی در راه میروی، میتوانی بشناسی که چه کسی نیازمند است، پول به او بده.
یک ناسزا یا یک بد گفتن، نیش مار و عقرب بهدنبال دارد
استاد انصاریان به جریمهٔ شکستن دل مؤمن اشاره و اظهار کرد: آیه در قرآن است که به پیغمبر(ص) میگوید: اصلاً روی خودت را از بندگان من که اهل بندگی هستند، برنگردان. به امیرالمؤمنین(ع) گفتند: رفیق تو را مار زده و در حال مرگ است. حضرت به خانه و کنار بسترش آمد. او گفت: یا علی! ما نمازمان را که میخوانیم، روزهمان را که میگیریم، محبت تو را که داریم، نمیدانم برای چه باید مرا مار بزند؟ آخر ما از پروندهمان خبر نداریم، حضرت فرمودند: دیروز بعدازظهر سر چهارراه، جلوی مردم بیعلت به قنبر ناسزا گفتی، خوشحال باش که خدا با این ماری که مأمور کرد تا تو را بگزد، پروندهٔ قیامتت را بست؛ والّا اگر این فحش دادن تو را به قیامت میانداخت و جریمهات میکرد که آزاد نمیشدی. یک ناسزا یا یک بد گفتن، نیش مار و عقرب بهدنبال دارد؛ یک غذا به فقیر دادن هم بهدنبالش رد کردن نیش مار را دارد که آدم زنده بماند.
انتهای پیام /
- متن، صوت، کلیپ و عکس های این سخنرانی را اینجا ببینید.