دارالعرفان/ محقق، مفسر، مترجم و پژوهشگر علوم و معارف قرآنی گفت: خداوند محبوبترین، انیسترین و جلیسترین است. او از همه نزدیکتر است، اما بندگان یاد او نمی کنند و به حرف او گوش نمی دهند؛ برخی از بندگان برای خاطر خدا از هیچ چیز نمی گذرند، از شهوات باطل، از غرایز باطل، از خواستههای باطل، از مال حرام، از رفاقت با ناباب، از ظلم کردن به خود، به زن و فرزند!
به شرق و غرب تکیه نکنید، شرق و غرب پوک است
به گزارش روابط عمومی و امور بین الملل مؤسسه علمی فرهنگی دارالعرفان، استاد حسین انصاریان در سخنرانی خود در مهدیه اعظم سمنان، اظهار داشت: خداوند در آیه ۱۷۷ سوره بقره می فرماید: نیکی، خوبی و کرامت به این نیست که به شرق و غرب تکیه کنید، شرق و غرب پوک است، به تکیهگاهی که پوک است و شما را نگه نمیدارد تکیه نکنید. «وَلكِنَّ الْبِرَّ» نیکی تکیهگاه مطمئن وجود کسانی است که «مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ الْمَلائِكَةِ وَ الْكِتابِ وَ النَّبِيِّينَ» هستند؛ این پنج مایه در وجود هر کسی هست کل وجودش برّ است. خدا نمیخواهد بگوید که این افراد به خدا، قیامت، فرشتگان، انبیا و قرآن مؤمن هستند، بلکه میخواهد بگوید کل وجودشان ظهور این حقایق است؛ یعنی وجودشان در این پنج حقیقت ثابت است و هر حادثه ای در زندگی آنان اتفاق بیفتد، تغییر نمیکنند.
وی در توضیح این مطلب، گفت: امیرالمؤمنین(ع) در روز بیستم بهدلیل وضع بدنشان، اقتضای ملاقات با یارانشان را نداشتند. شمشیری که قاتل هزار دینار خریده و هزار دینار هم داده آب زهر به خوردش دادند. فولاد فرق مبارک را تا روی بینی شکافته، یعنی جمجمه را شکسته و مغز را هم دوتا کرده است. طبیبان این روزگار میگویند: اگر یک مویرگ اصلی مغز پاره شود یا انسان نصف بدن میشود و زبانش از کار میافتد، یا کور و کر میشود، یا میمیرد. ولی امیرالمؤمنین(ع) از سحر نوزدهم تا نصف شب بیست و یکم همان علی بود که شمشیر نخورده بود. علمش، حالش، نگاهش، واقعیاتش همه سالم بود. شما وصیت یک ساعت مانده به شهادتش را در «نهجالبلاغه» به دختران و پسرانش ببینید، آن نشان میدهد که حضرت با اینکه مغزش متلاشی شده بود در اوج علم و دانایی و عقل بود. امام چشمش را در بستر باز کرد و گفت: حسن جان دلم برای حجر بن عدی تنگ شده، به در خانۀ حجر برو و بگو بیاید پیشم. حجر را آوردند.
حجر وقتی وارد اتاق شد دو زانو زد، صورتش را گذاشت روی سینۀ امیرالمؤمنین(ع)، گریهاش بند نمیآمد. امیرالمؤمنین(ع) با نوازش به او محبت کرد و فرمود: «یا حجر الخیر» ای همۀ وجودت خیر، یعنی دیگر نمیشود به تو بگویم ای خیّر، منِ علی ظاهر و باطنت را میبینم، تو خود خیری نه اهل خیر. حجر از نظر ایمان و عمل خود را به کجا رسانده بود که علم خدا و کانون معرفت توحید به او میگوید: «یا حجر الخیر»؟!
کجا خدا را پیدا کنیم؟
استاد اخلاق حوزه های علمیه در پاسخ به اینکه کجا خدا را پیدا کنیم؟ بیان کرد: «هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِن» (حدید، 3) خدا آشکار است، غایب نیست که پیدایش کنم؛ من از او غایبم، او از من غایب نیست. او اگر یک چشم بههم زدن از من غایب شود که من دیگر نیستم.
پروردگار مهربان «وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيد» (ق، 16) از رگ گردن به تمام بندگان نزدیک است. رگ گردن یک اصطلاح است، معنیاش این است که از جانشان به خودشان نزدیکترم.
برخی بندگان برای خاطر خدا از هیچ چیز نمی گذرند
مبلغ عرصه بین الملل با طرح پرسشی مبنی بر اینکه چرا عده ای خدا را گم کرده اند؟ گفت: خداوند محبوبترین است، او انیسترین است، او جلیسترین است. «یا انیس الذاکرین یا جلیس الشاکرین یا محبوب من احبه یا غوث من اراده» او که از همه نزدیکتر است، پس چرا یادت نمیکنند؟ پس چرا به حرفت گوش نمیدهند؟ پس چرا به اندازۀ نمکی که به ایشان دادی حق نمکدان را رعایت نمیکنند؟ خداوند به بندگان محبوب و معشوق هست، آنها را چه شده است؟ برخی از بندگان برای خاطر خدا از هیچ چیز نمی گذرند، از شهوات باطل، از غرایز باطل، از خواستههای باطل، از مال حرام، از رفاقت با ناباب، از ظلم کردن به خود، به زن و فرزند!
وی ادامه داد: خدا میفرماید: «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ» (مریم، 96) کسانی که دارای ایمان و عمل صالح هستند، خدا عشقشان را در قلبهای پاک پخش میکند. بیست و دو میلیون نفر که بسیاری با پای برهنه هستند، ششصد کیلومتر پیاده میآیند تا به حرم ابیعبدالله(ع) برسند، امام ایمان کامل و عمل صالح واقعی نیست؟ من هیچ وقت به قول امام صادق(ع) نمیگویم امام حسین(ع) اهل نماز، روزه و کار خیر بود. امام صادق(ع) میفرمایند: حسین(ع) خود نماز، روزه و حج است. در «بحار الانوار» آمده است حسین(ع) خود توحید و همۀ ارزشها خود حسین(ع) است.
مؤمن باید بداند ایمان عامل ظهور ارزشهاست
استاد انصاریان در ادامه سخنان خود به سه عبادت جبرئیل بر روی زمین اشاره و خاطرنشان کرد: مؤمن باید بداند ایمان عامل ظهور ارزشهاست. پیغمبر اکرم(ص) ملاقاتی غیر وحی با جبرئیل داشتند. جبرئیل در این ملاقات به پیغمبر گفت: یا رسول الله! اگر پروردگار عبادت ما را روی زمین قرار دهد، ما بهعنوان عبادت الله سه کار را انجام می دهیم: «سقی الماء» به تشنهها آب میدهیم. عبادت دوم: «اعانت صاحب العیال» کمک به مردهایی که عیالوار هستند -یعنی چهار یا پنج پسر و دختر دارند- و در اوضاع و احوال اقتصادی پر فشار نمیتوانند زندگی خود را اداره کنند. یا رسول الله! چشم دخترها به پدرشان است که چرا لباس نمیآورد، چرا غذا نمیآورد، چرا گوشت نمیخرد، نمیدانند که پدر توانایی ندارد. سومین عبادت که بسیار مهم است «ستر الذنوب» پرده از گناه احدی برنمی داشتیم و آبروداری می کردیم. اینکه اگر فهمیدیم یک کسی زنا کرده تا آخر عمر بروز نمیدهیم، فهمیدیم یک کسی کار خطایی کرده محال است به کسی بگوییم. «ستر الذنوب» خیلی مسئلۀ اخلاقی عالی است، آبروداری پر قیمت است.
حتی اگر مشرکی کار خیر کند خداوند در دنیا بی پاسخ نمی گذارد
وی گفت: ایمان و عمل صالح مؤمن ارزشهای عجیبی دارد؛ یک آدم بیدین به تمام معنا، آدم مشرک، کافر، ارمنی، یهودی یک کار خیر کند خدا در دنیا آن را بیپاسخ نمیگذارد، این ضمانت الهی در قرآن است که کار خوب احدی را بیجواب نمیگذارم. اگر در دنیا باید جوابش را بدهم، چون برای آخرت نصیبی برای خودش نگذاشته در دنیا جواب میدهم؛ اگر بناست هم دنیا جواب بدهم و هم آخرت، جواب میدهم.
وی اظهار کرد: در کتاب «فروع کافی» آمده، یک یهودی از کنار پیغمبر رد شد و با مسخره به پیغمبر گفت: السام علیک معنی این جمله این است مرگ بر تو. پیغمبر(ص) عکسالعملی نشان ندادند و فرمودند: علیک السام. یهودی رفت و خوشش آمد که عجب شعاری علیه پیغمبر داد، پیغمبر در معرض ناراحتی یارانش قرار گرفت گفتند: چرا جوابش را ندادی؟ فرمودند: این کار خیلی زشتی کرد، ولی امروز یک مار افعی خطرناک پشت گردنش را میزند و میمیرد.
محقق، مفسر، مترجم و پژوهشگر علوم و معارف قرآنی افزود: آن یهودی رفت بیرون مدینه نخلهایی که خشک شده بود را با تبر خیلی میزان خرد کرد و تبدیل به یک پشتۀ هیزم کرد و با طناب بست و انداخت روی پشتش، مسیر خانهاش از کنار مسجد بود -مسجد هم در و دیوار بلندی نداشت- پیغمبر(ص) او را دید، صدایش کرد و فرمود: از من خداحافظی کردی رفتی تا حالا که برمیگردی کاری انجام دادی؟ گفت: یا رسول الله! بله این هیزم را بستم و انداختم پشتم، در راه دوتا نان گیرم آمد که یک فقیری به من خورد و یک دانهاش را به او دادم. پیامبر(ص) فرمود: پشته را بگذار پایین، یک افعی خطرناکی داخل هیزمها است، سرش را تا نزدیک گردن تو آورده بود تا تو را نیش بزند، بهخاطر این محبتی که به یک گرسنه کردی خدا از مرگت گذشت، هیزم را پایین بگذار. یهودی پشته را گذاشت پایین، یک مار خطرناک از لای هیزمها درآمد و فرار کرد. پیغمبر(ص) فرمود: صدقه حتی بدترین مرگ را غیر از مرگ طبیعی از آدم برطرف میکند. این کار خیری کرد که مار به او نزد، حالا مؤمنی که همۀ وجود و قلب و روحش کار خیر است، در دنیا و آخرت چه چیزی گیرش میآید؟
کاری کنیم که دلهای پاک، ما را دوست داشته باشند
استاد انصاریان در پایان گفت: در همین زمان، کاری کنیم که دلهای پاک در شهر، ما را دوست داشته باشند. خیلی مهم است که آدم در دلهای پاک باشد. خیلی از این دلهای پاک سحر بیدارند، اشک میریزند و وادار میشوند به شما دعا کنند. وادار میشوند یعنی اگر خودشان هم نخواهند از عالم غیب آنان را هول میدهند، یاد شما را به خاطرشان میآورند و به آنها میگویند دعایش کن، درِ رحمت من باز است، من حرف سحرخیزان را قبول میکنم «وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُون» (ذاریات، 18) دعایش کن و بگو خدایا بیامرزش، من به دعای تو او را میآمرزم. تو بگو مشکلاتش را حل کن، من به دعای تو مشکلاتش را حل میکنم. نمونۀ این آیه بسیار است «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا» یعنی خدای مهربان، مِهر آنان را قطعاً در دلها میریزد.
انتهای پیام /
متن کامل، صوت و کلیپ های این سخنرانی را - اینجا - ببینید