دارالعرفان/ محقق، مفسر و پژوهشگر قرآنی، گفت: اندیشه دربارۀ خود و عوالم بالا انسان را به خداوند می رساند، باید شرک جلی و خفی را پاک کرد و برای تجلی توحید ناب آیینه شد. به گفته قرآن مجید توحید ناب «مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّين»، توحیدی است که در کنارش بت، فریاد نداشته باشد و هوای نفس، عربده نکشد.
پیامبر(ص) برای تحقق هدف خود سنگینترین حملات، آزارها و تهمتها را تحمل کردند
به گزارش روابط عمومی و امور بین الملل مؤسسه علمی فرهنگی دارالعرفان، استاد حسین انصاریان در سخنرانی خود در حسینیه آیتالله علوی بروجردی(ره)، اظهار داشت: رسول خدا(ص) با همت، عشق، محبت، خیرخواهی و دلسوزی نسبت به مردم برنامۀ رسالت خودشان را در مکه با سه مسئله شروع کردند. اگر در سورههای نازل شده در مکه که بخشی در جزء بیست و پنجم به بعد قرآن است دقت کنیم، این سه برنامه را به راحتی از آیات قرآن مجید به دست میآوریم. پیامبر(ص) برای تحقق این سه هدف سنگینترین حملات و آزارها و تهمتها را تحمل کردند، خسته نشدند و رو از مردم برنگرداندند، خود را عبد پروردگار و فرمانبری از وجود مقدس حق را واجب میدانست.
پیامبر(ص) مردم را به اندیشه و تفکر وادار کردند
وی به اقدامات پیامبر در این مسیر اشاره و خاطرنشان کرد: اقدام اول ایشان این بود که مردم را به اندیشه و تفکر وادار کردند، دربارۀ خودشان، عاقبت خودشان، دربارۀ عالم خلقت، دربارۀ موجوداتی که در اختیارشان است تا از طریق این اندیشه به توحید برسند، شرک را که ظلم عظیم است از وجودشان پاک کنند و خود را با موحد شدن از شرّ دنیا و آخرت برهانند. این بیداری فکری جریان پیدا کرد، حبس نشد و در امت اسلام رشتههای عظیم علمی و کتابخانههای معتبر به وجود آورد و تألیفات سنگینی تحقق پیدا کرد. خیلی از اسرار طبیعت را دانشمندان اسلامی کشف کردند و یک سفرهای را در کرۀ زمین گستردند که با اقرار خودِ غربیها، غرب سر سفرۀ حاضر آماده ای نشست.
استاد اخلاق حوزه های علمیه ادامه داد: غرب به جای نمکشناسی با یک مقدار پیشرفت علمی و ساختن یک نیروی دریایی قوی، مسلط بر کشورها شد و بعد با نیروی نظامی زمینی دولتهای اسلامی را در این چهارصد سال اخیر، غرق در وحشتِ از خودشان کرد و به دست آنها پیشرفت ملت اسلام محدود شد. حال ملت اسلام کمکم در حال بیدار شدن است که از برکات پیغمبر چه گذشتهای داشت و در این سه چهار قرن دچار چه ذلتی شد؛ اکنون یک بیداری ابتدایی پیدا شده است. غرب باید با تمام وجودشان تا زنده بودند و هستند سپاسگزار پیغمبر عظیمالشأن اسلام(ص) باشد. تمام تحولات علمی و تمدن، به همین کار پیغمبر اکرم(ص) برگشت میکند؛ یعنی ما گوشه به گوشۀ جهان که برویم، انواع دانشگاهها و کتابخانهها را که ببینیم ریشه در زحمات پیغمبر اسلام(ص) دارد. متأسفانه در این زمینه هم کار نشده تا حداقل ده یا بیست کتاب استوار نوشته شود که جهان در این هزار و پانصد سالۀ بعد از بعثت در خرد، عقل، فکر، اندیشه، کشف مسائل و پیشرفت علوم، مدیون رسول خداست.
پیامبر(ص) با مردمِ بسیار متکبر، برتریجو، جاهل و نفهم روبهرو بودند
وی ترویج عبادت و اطاعت در اسلام را دومین اقدام پیامبر(ص) دانست و تصریح کرد: پیامبر(ص) با مردمِ بسیار متکبر، برتریجو، جاهل و نفهم روبهرو بودند که ابداً حاضر به کرنش نبودند. برای آن مردم خیلی سخت بود که بیایند از یک نفر اطاعت کنند. به عنوان مثال در کتابها نوشتهاند یک روز ابوجهل سلام گرمی به پیغمبر(ص) کرد و احوالی پرسید. رفیق ابوجهل وقتی این سلام کردن و احوالپرسی را دید گفت: چطور با این سلامت و احترامت از او پیروی نمیکنی و فرهنگش را قبول نمیکنی؟ ابوجهل گفت: اولاً این آدم برای قبیلۀ ما نیست، اگر خدا بخواهد من دیندار شوم یک پیغمبر از قبیلۀ خودمان برای ما بفرستد. ثانیاً این یتیم عبدالله است، ارزشی برای ما ندارد. او مبلغ فکر و کبر مردم بود. ابوجهل در حقیقت نمایندۀ جاهلیت عصر بعثت است و سایر افراد هم همینگونه بودند. حال شما ببینید رسول خدا(ص) چه رنج و زحمتی را متحمل شدند تا که این مستکبران برتریجوی ابلیس خصلت را به رکوع و سجود در برابر پروردگار عالم کشیدند. از همان زمان رسول خدا(ص)، حتی نماز شب شروع شد یعنی ابتدا روح تفکر و سپس روح عبودیت را در میان آنها زنده کردند. بسیار کار پر مشقتی بود که پیامبر(ص) سیصد و شصت بت را از قلب مردم بیرون بکشد و بتخانۀ درون آنها را خانۀ توحید کند.
پیامبر(ص) هم مردم را موعظه کردند و هم روحیۀ موعظهطلبی را در مردم زنده کردند
مبلغ عرصه بین الملل ترویج موعظهخواهی در اسلام را سومین اقدام پیامبر در عصر جاهلیت عنوان و بیان کرد: پیامبر(ص) هم مردم را موعظه کردند و هم روحیۀ موعظهطلبی را در مردم زنده کردند. عربی که یک کلمۀ حق بلد نبود، عربی که سخن استوار نداشت، عربی که تقاضای مثبت معنادار نداشت، حال با یک دنیا تواضع و فروتنی کنار پیغمبر عظیمالشأن اسلام(ص) میآید و تقاضا میکند: «عظنی یا رسولالله» من را موعظه کنید. فقط موعظه شنیدن نبود، موعظه را عمل و اجرا میکردند. پیامبر برای مردم موعظه هایی به صورت عمومی و خصوص داشتند، یعنی مرد یا زن یا جوان به محضر الهی و ملکوتی ایشان میرسید و درخواست موعظه میکردند.
محقق و پژوهشگر قرآنی افزود: روزی خانمی به مسجد میآید، هنوز جمعیت جمع نشده بود، تکتک میآمدند، مسجد هم دیوار بلندی نداشت، اینهایی که از کنار مسجد حرکت میکردند داخل و مردم را میدیدند، این خانم دید رسول خدا تنها نشستند، گفت: حال که رسول خدا نشستند و مردم هم نیامدند بروم محضر مبارک ایشان درخواست نصیحت کنم. رسول خدا(ص) فرمودند: «اهجری المعاصی، فانها افضل الهجرة» با تمام گناهان ظاهر و باطن راهت را جدا کن، هجرت کن از باطن آلوده و ظاهر آلوده؛ چون در هجرت ایمانی این هجرت برترین هجرت است. این یک دستور برای پاکسازی درون و برون است «وَ مَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهاجِراً» کسی که از خانۀ نفس، هوای نفس، شهوات حرام، خواستههای نامشروع به سوی خدا هجرت کند «مَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهاجِراً إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ» و در مسیر این هجرت یعنی دوری از گناه بمیرد «ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ»(نسا، 100) نه فرشتهای، نه جنی، نه انسی نمیتواند حساب مزد او را برسد، مزد چنین مهاجری فقط بر عهدۀ خداست.
وی گفت: روزی پیامبر(ص) روی منبر بودند و به مردم فرمودند: «من المسلم؟» مسلمان چه کسی است؟ چند نفر از جمعیت داخل مسجد به پیغمبر گفتند: خدا و رسول میداند مسلمان کیست، خودتان بگویید. فرمودند: «المسلم من سلم المسلمون من یده و لسانه» مسلمان کسی است که هیچ مسلمانی از زبان و عمل دست او ضربه نبیند؛ از زبان او ضربه نبیند یعنی غیبت نکند، تهمت نزند، آبرو نبرد و گناه پنهان کسی را برملا نکند. دوباره رسول خدا(ص) سؤال کرد: «من المهاجر؟» مهاجر کیست؟ حتماً مردم میخواستند جواب بدهند آنهایی هستند که از مکه و مدینه آمدند، جواب ندادند و گفتند: آقا خدا و پیغمبر میداند مهاجر کیست، خودتان بگویید. فرمود: «المهاجر من هجر السیئات» مهاجر آن کسی است که از گناهان هجرت کند. دوباره رسول خدا(ص) پرسیدند: «من المؤمن؟» مؤمن کیست؟ باز پای منبریها گفتند: خدا و رسول میدانند مؤمن چه کسی است. فرمود: مؤمن کسی است که «من اِئتمنهُ المؤمنون علی اموالهم و انفسهم» همه در مال و جانشان از او در امان باشند.
استاد انصاریان در مورد پیشینه نصیحت خواهی، گفت: من روایات نصیحت را زیاد دیدم، این اتفاق که بیایند نصیحتخواهی کنند از زمان امیرالمؤمنین(ع) تا امام عسکری(ع) ادامه پیدا کرد. در شیعه زیاد آمدند پیش ائمه(ع) فقط برای اینکه درخواست نصیحت کنند و به رضایت، مغفرت و رحمت خدا برسند. در سورۀ یونس نگاه پروردگار دربارۀ کل قرآن آمده که می فرماید: «يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُم» (یونس، 57) برای شما از جانب مالک، مربی و پروردگارتان موعظه آمده است؛ یعنی همان «بسم الله الرحمن الرحیم» موعظه است تا «من الجنة و الناس».
با بودن رحمت واسعه و ویژه خدا، جا دارد دَر خانۀ دیگری را بزنید و مشرک، کافر و فاسق شوید؟
وی ادامه داد: با بودن رحمت واسعه و ویژه خدا، جا دارد دَر خانۀ دیگری را بزنید و مشرک، کافر و فاسق شوید؟ خود «بسم الله الرحمن الرحیم» بهترین موعظه است. «رحمان» را آدم بفهمد به همین رحمان قسم پایش برای مال حرام جلو نمیرود، رحمان یعنی وجود مقدسی که فیضش در مسائل بدنی موجودات عام است و برای یک خورندۀ انسانی هم در علمش رقم حرام نزده است. «رحیم» را آدم بفهمد که سر از بهشت درمیآورد، محال است دنبال شهوات حرام برود، چون رحیم در قیامت «ما تَشْتَهِي أَنْفُسُكُم» (فصلت، 31) را برای بندگانش فراهم کرده است.
تمام قرآن برای مردم مؤمن، رحمت است
وی گفت: تمام قرآن موعظه است، «وَ شِفاءٌ لِما فِي الصُّدُورِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِين» (یونس، 57) اگر پیوند به این موعظه بخورید تمام بیماریهای درونتان مانند بخل، کبر، حرص، ریا و منیت معالجه میشود. «وَ هُدىً» راه را به شما نشان میدهد، «وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِين» تمام قرآن برای مردم مؤمن، رحمت است.
مبلغ عرصه بین الملل در ادامه سخنان خود به عبادت جبرئیل بر زمین اشاره و خاطرنشان کرد: جبرئیل محضر پیغمبر(ص) بود و عرض کرد: یا رسول الله اگر خدا اراده کند و ما فرشتگان را به زمین بفرستد تا عبادت کنیم و دیگر در عوالم بالا نباشیم، ما در زمین سه عبادت میکنیم. 1- «سقی المسلمین» آب به مردم میرسانیم، حالا به کشاورزی، صنعت و خانههای آنان. 2- «اعانة صاحب العیال» به آدمی که زن و فرزند دارد و خرجش با دخلش میزان نمیشود، کمک میکنیم. 3- «ستر الذنوب» اگر گناهی از کسی را خبردار شویم تا زندهایم میپوشانیم و به زبان نمیآوریم. این عبادت اجتماعی عبادت الله می شود.
وی در بخش دیگری از سخنان خود به شگفتی های بدن انسان اشاره و اظهار کرد: امام هشتم(ع) میفرمایند: در وجود خودتان بنشینید، فکر کنید و به خدا برسید. ماندید روی زمین که چه شود؟ «أَوَ لَمْ يَنْظُرُوا فِي مَلَكُوتِ السَّماواتِ وَ الْأَرْض» (اعراف، 185)، «أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآن» (نسا، 82)، «أَ فَلا تَعْقِلُون»، «أَ فَلا تَتَفَكَّرُون» (انعام، 50) اینها گلایههای سخت پروردگار است که چرا حداقل در وجود خودتان اندیشه نمیکنید؟ با این اندیشه به این نتیجه میرسید که چراغ توحید در وجود خودتان از وقتی در رحم مادر بودید روشن شده «وَ فِي أَنْفُسِكُمْ أَ فَلا تُبْصِرُون» (ذاریات، 21).
اندیشه دربارۀ خود و عوالم بالا انسان را به خداوند می رساند
استاد انصاریان در پایان گفت: اندیشه دربارۀ خود و عوالم بالا انسان را به خداوند می رساند، باید شرک جلی و خفی را پاک کرد و برای تجلی توحید ناب آیینه شد. به گفته قرآن مجید توحید ناب «مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّين»، توحیدی است که در کنارش بت فریاد نداشته باشد و هوای نفس عربده نکشد.
انتهای پیام /
متن کامل، صوت و کلیپ های این سخنرانی را - اینجا - ببینید