دارالعرفان/ مفسرّ و مترجم برجسته قرآن کریم هشت باب بهشت و هفت باب جهنّم را تشریح کرد.
به گزارش روابط عمومی و اموربین الملل مؤسسه علمی فرهنگی دارالعرفان، اندیشمند فرزانه استاد حسین انصاریان در بخشی از جلد 12 کتاب ارزشمند «تفسير و شرح صحيفه سجاديه» آوردهاند؛ وقتى خبر به رسول گرامى اسلام(ص) رسيد كه عثمان بن مظعون بعد از مرگ فرزندش دچار غصّه و اندوه شده و از شدّت غموغصه در خانه، خودش را محبوس كرده و فقط مشغول عبادت شده، حضرت رسول(ص) نزد عثمان آمد و فرمود: «اى عثمان! خداوند براى ما رهبانيّت و گوشهگيرى را ننوشته است. رهبانيّت امّت من در جهاد است. اى عثمان! از براى بهشت هشت در است و از براى جهنّم هفت در، آيا تو را خوشحال نمىكند كه از درى از آن وارد نشوى مگر اينكه پسر خود را در پهلو و كنارت ببينى كه دست به دامن تو زده است و خود را شفيع تو به سوى پروردگارت قرار دهد»1.
از اين حديث مشخص مىشود كه هميشه رحمت خداوند بر غضب او غلبه دارد ازاينرو بهشت هشت دَر و جهنّم هفت دَر دارد.
البته براى بهشتىشدن بايد به احاديث نگاشته شده بر هشت دَر بهشت و هفت دَر جهنّم توجّه و عمل نمود كه پيامبر(ص) براى ما نقل مىفرمايد: «چون در شب معراج مرا به آسمانها بردند، من بهشت را ديدم كه داراى هشت در بود و بر فراز هر درى چهار كلمه نوشته بود، كه هر كلمه آن از تمام دنيا و آن چه در دنياست براى كسى كه بداند و عمل كند، بهتر است».
باب اوّل بهشت
1- بر بالاى در اول نوشته بود: «لا الهَ الَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلىٌّ وَلىُّ اللَّهِ؛ لِكُلِّ شَىْءٍ حِيْلَةٌ وَحِيْلَةُ الْعَيْشِ ارْبَعُ خِصالٍ: الْقَناعَةُ وَبَذْلُ الْحَقِّ وَتَرْكُ الحِقْدِ وَمُجالَسَةُ اهْلِ الْخَيْرِ»؛ خدايى به جز خداى يگانه نيست و محمد(ص) فرستاده او و على(ع) ولىّ خدا در زمين است. براى هر چيزى راهى و چارهاى است و راه وصولِ به راحتى و عيش، چهار صفت است: قناعت، بذل كردن حق، ترک كينه و همنشينى با اهل خير.
باب دوّم بهشت
2- بر بالاى در دوّم نوشته شده است: «لا الهَ الَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلىٌّ وَلىُّ اللَّهِ؛ لِكُلِّ شَىْءٍ حِيْلَةٌ وَحِيْلَةُ السُّرُورِ فِى الْآخِرَةِ ارْبَعُ خِصالٍ: مَسْحُ رُئُوسِ الْيَتامى وَالتَّعَطُّفُ عَلَى الْأَرامِلِ وَالسَّعى فى حَوائِجِ الْمُؤْمِنينَ وَالتَّفَقُّدُ لِلْفُقَراءِ وَالْمَساكِينِ»؛ خدايى به جز خداى يگانه نيست و محمّد(ص) فرستاده او و على(ع) ولىّ خدا در زمين است. براى هر چيزى راهى و چارهاى است، و راه وصول به سرور و خوشحالى در آخرت چهار صفت است: دست كشيدن بر سر يتيمان، عطوفت بر بيوه زنان، كوشش در برآوردن نيازهاى مؤمنان و تفقّد از فقيران و مسكينان.
باب سوّم بهشت
3- بر بالاى در سوم نوشته بود: «لا الهَ الَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلىٌّ وَلىُّ اللَّهِ؛ لِكُلِّ شَىْءٍ حِيْلَةٌ وَحِيْلَةُ الصِّحَّةِ فِى الدُّنْيا ارْبَعُ خِصالٍ: قِلَّةُ الْكَلامِ وَقِلَّةُ الْمَنامِ وَقِلَّةُ المَشْىِ وَقِلَّةُ الطَّعامِ»؛ خدايى به جز خداى يگانه نيست و محمد(ص) فرستاده او و على(ع) ولىّ خدا در زمين است. براى هر چيزى راهى و چارهاى است و راه وصول به سلامتى در دنيا چهار صفت است: كم گفتن، كم خوابيدن، كم راه رفتن و كم خوردن.
باب چهارم بهشت
4- بر بالاى در چهارم نوشته بود: «لا الهَ الَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلىٌّ وَلىُّ اللَّهِ؛ وَمَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ فَلْيُكْرِمْ ضَيْفَهُ وَمَنْ كانَ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ فَلْيُكْرِمْ جارَهُ وَمَنْ كانَ يُؤْمِن بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ فَلْيُكْرِمْ والِدَيْهِ وَمَنْ كانَ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ فَلْيَقُلْ خَيْراً اوْ يَسْكُتْ»؛ خدايى به جز خداى يگانه نيست و محمّد(ص) فرستاده او و على(ع) ولىّ خدا در زمين است. كسى كه ايمان به خدا و روز قيامت دارد، بايد ميهمان خود را گرامى بدارد و كسى كه ايمان به خدا و روز قيامت دارد، بايد همسايه خود را گرامى بدارد و كسى كه ايمان به خدا و روز قيامت دارد، بايد به پدر و مادر خود احترام بگذارد و كسى كه ايمان به خدا و روز قيامت دارد، بايد يا كلام خوب و گفتار خوب بگويد يا ساكت باشد.
باب پنجم بهشت
5- بر بالاى در پنجم نوشته بود: «لا الهَ الَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولِ اللَّهِ عَلىٌّ وَلىُّ اللَّهِ؛ مَنْ ارادَ انْ لايُظْلَمَ فَلايَظْلِمْ وَمَنْ أَرادَ أَنْ لايُشْتَمَ فَلا يَشْتِمْ مَنْ ارادَ انْ لايُذَلَّ فَلا يُذِلَّ وَمَنْ ارادَ انْ يَسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى فِى الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ فَلْيَقُلْ: لا الهَ الَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلىٌّ وَلىُّ اللَّهِ»؛ خدايى به جز خداى يگانه نيست و محمّد(ص) فرستاده او و على(ع) ولىّ خدا در زمين است. كسى كه بخواهد به او ظلم نشود، بايد خود او ظلم نكند، و كسى كه بخواهد به او فحش ندهند، بايد خود او فحش ندهد، و كسى كه بخواهد ذليل و پست نشود، بايد كسى را ذليل و پست نكند، و كسى كه بخواهد به دستگيره محكم و استوار در دنيا و آخرت چنگ زند بايد بگويد: لا الهَ الَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلىٌّ وَلىُّ اللَّهِ.
باب ششم بهشت
6- بر بالاى در ششم نوشته بود: «لا الهَ الَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلىٌّ وَلىُّ اللَّهِ؛ مَنْ ارادَ انْ يَكُونَ قَبْرُهُ وَسيعاً فَسيحاً فَلْيَبْنِ الْمَساجِدِ وَمَنْ ارادَ انْ لاتَأْكُلَهُ الْدِيْدانُ تَحْتَ الْارْضِ فَلْيَسْكُنِ الْمَساجِدَ وَمَنْ احَبَّ انْ يَكُونَ طَرِيّاً مُطِرَّاً لايَبْلَى فَلْيَكْنُسِ الْمَساجِدَ وَمَنْ احَبَّ انْ يَرى مَوْضِعَهُ فِى الْجَنَّةِ فَلْيَكْسُ الْمَساجِدَ بِالْبُسْطِ»؛ خدايى به جز خداى يگانه نيست و محمّد(ص) فرستاده او و على(ع) ولىّ خدا در زمين است. كسى كه دوست دارد قبرش وسيع و گشاد باشد، مساجد را بنا كند و كسى كه دوست دارد او را كرمها در زمين نخورند، در مساجد بسيار بماند، و كسى كه دوست دارد پيوسته جسدش پاک و تازه بوده و نپوسد و كهنه نشود مساجد را جاروب كند، و كسى كه دوست دارد جايگاه خود را در بهشت ببيند مساجد را با فرش بپوشاند.
باب هفتم بهشت
7- و بر بالاى در هفتم نوشته بود: «لا الهَ الَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلىٌّ وَلىُّ اللَّهِ؛ بَياضُ الْقَلْبِ فى أَرْبَعِ خِصالٍ: عَيادَةُ الْمَريضِ وَ اتِّباعُ الْجَنائِزِ وَ شِراءِ الْأَكْفانِ وَ رَدُّ الْقَرْضِ»؛ خدايى به جز خداى يگانه نيست و محمّد(ص) فرستاده او و على(ع) ولىّ خدا در زمين است. سفيدى و روشنايى دل در چهار صفت است: عيادت كردن از مريض و تشييع كردن جنازه و خريدن كفن براى خود و اداى قرض خود.
باب هشتم بهشت
8- بر بالاى درب هشتم نوشته بود: «لا الهَ الَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلىٌّ وَلىُّ اللَّهِ؛ مَنْ ارادَ الدُّخُولَ مِنْ هذِهِ الْأَبْوابِ فَلْيَتَمَسَّكْ بِارْبَعِ خِصالٍ: السَّخاءُ وَحُسْنُ الْخُلْقِ وَالصَّدَقَةُ وَالْكَفُّ عَنْ اذى عِبادِ اللَّهِ تَعالى»؛ خدايى به جز خداى يگانه نيست و محمّد(ص) فرستاده او و على(ع) ولىّ خدا در زمين است. كسى كه دوست دارد از اين درها وارد بهشت شود بايد به چهار خصلت متمسّک گردد: سخاوت، حسن خلق (اخلاق نيكو)، صدقه دادن و نگاهداشتن خود از اذيّت و آزار بندگان خداوند تعالى.
امّا ابواب جهنّم هفت در مىباشد كه بر بالاى آن اين احاديث نگاشته شده كه پيامبر(ص) براى ما نقل مىفرمايد:
باب اوّل جهنّم
1- بر بالاى در اول نوشته شده بود: «مَنْ رَجَا اللَّهَ سَعِدَ وَمَنْ خافَ اللَّهَ امِنَ وَالْهالِكُ الْمَغْرُورُ مَنْ رَجا غَيْرَ اللَّهِ وَخافَ سِواهُ»؛ هر كس اميد به خدا داشته باشد سعادتمند خواهد شد و هر كس از خداوند بترسد در امان است و مرده و فانىِ فريبخورده كسى است كه اميد به غيرخدا و ترس از غيرخدا داشته باشد.
باب دوّم جهنّم
2- بر بالاى در دوّم نوشته شده بود: «مَنْ أَرادَ أَنْ لايَكُونَ عُرْياناً يَوْمَ القِيامَةِ فَلْيَكْسُ الْجُلُودَ العارِيَةَ فِى الدُّنْيا. مَنْ أَرادَ أَنْ لايَكُونَ عَطْشَاناً يَوْمَ القِيامَةِ فَلْيَسْقِ العِطْاشَ فِى الدُّنْيا. مَنْ أَرادَ أَنْ لايَكُونَ يَوْمَ القِيامَةِ جائعاً فَلْيُطْعِمِ الْبُطُونَ الْجائِعَةَ فِى الدُّنْيا»؛ هركس مىخواهد در قيامت عريان محشور نشود، پس در دنيا عريانى را بپوشاند. هركس مىخواهد در قيامت تشنه محشور نشود، پس در دنيا تشنهاى را سيراب كند. هركس مىخواهد در قيامت گرسنه محشور نشود، پس در دنيا شكمهاى گرسنه را سير كند.
باب سوّم جهنّم
3- بر بالاى در سوّم نوشته شده بود: «لَعَنَ اللَّهُ الْكاذِبينَ، لَعَنَ اللَّهُ الباخِلين، لَعَنَ اللَّهُ الظَّالِمِينَ»؛ نفرين خدا بر دروغگويان، نفرين خدا بر بخيلان، نفرين خدا بر ستمكاران.
باب چهارم جهنّم
4- بر بالاى در چهارم نوشته شده بود: «أَذَلَّ اللَّهُ مَنْ أَهانَ الإسلامَ، أَذَلَّ اللَّهُ مَنْ أَهانَ أَهْلَ البيتِ، أَذَلَّ اللَّهُ مَنْ أَعَانَ الظَّالِمينَ عَلى ظُلْمِهِمْ لِلْمَخْلُوقِينَ»؛ خداوند خوار و ذليل كند كسى را كه به اسلام توهين كند، خداوند خوار و ذليل كند كسى را كه به خاندان اهلبيت پيغمبر توهين كند، خداوند خوار و ذليل كند كسى را كه ستمكاران را براى ستم بر بندگان خدا، كمک كند.
باب پنجم جهنّم
5- بر بالاى در پنجم نوشته شده بود: «لاتَتَّبِعُوا الهَوَى فَالهَوى يُخالِفُ الإِيمانَ وَلاتُكْثِرْ مَنْطِقَكَ فِيما لايَعْنِيكَ فَتَسْقُطُ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ وَلاتَكُنْ عَوْناً لِلظَّالِمِينَ»؛ از هواى نفس پيروی نكن كه برخلاف ايمان است، كلام و گفتارت را در امور بيهوده زياده مگردان كه تو را از رحمت خداوند ساقط و دور گرداند، و كمکكار ستمكاران مباش.
باب ششم جهنّم
6- بر بالاى در ششم نوشته شده بود: «أَنَا حَرامٌ عَلى المُجْتَهِدينَ، أَنَا حَرامٌ عَلى الْمُتَصَدِّقينَ، أَنَا حَرامٌ عَلى الصائِمينَ»؛ من [جهنّم] بر تلاشكنندگان در راه خدا و صدقهدهندگان و روزهداران حرام مىباشم.
باب هفتم جهنّم
7- بر بالاى در هفتم نوشته شده بود: «حاسِبُوا نُفُوسَكُمْ قَبْلَ أَنْ تُحاسَبُوا وَوَبِّخُوا نُفُوسَكُمْ قَبْلَ أَنْ تُوَبَّخُوا وَادْعُوا اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ قَبْلَ أَنْ تَرِدُوا عَلَيْهِ وَلاتَقْدِرُوا عَلَى ذلِكَ»؛ به حساب خودتان رسيدگى كنيد قبل از آنكه به حسابتان رسيدگى شود، خودتان را سرزنش كنيد قبل از آنكه سرزنش شويد، خداى عزّ وجلّ را بخوانيد قبل از آنكه بر او وارد شويد [كنايه از مرگ] و نتوانيد او را بخوانيد.
البته بايد توجّه داشت كه: اين درهاى بهشت هركدام با رمز ويژه باز و بسته مىشود و جملات زيبا و حكيمانهاى كه بر سر در تمامى هشت در بهشت به عنوان كتيبه نقشبسته، مزيّن به شهادت و وحدانيّت پروردگار و رسالت رسول گرامى اسلام(ص) و شهادت بر ولايت اميرمؤمنان على(ع) است كه در تمام ابواب بهشت تكرار شده و اين سه شهادت در ابواب جهنّم نمىباشد، كه اين مطلب بيانگر فلسفه و حكمتى است و آن اينكه: اين سه اصل محتواى اسلام راستين است و به هيچوجه از هم جداشدنى نيست و هر كه مىخواهد مشمول رحمت الهى قرار گرفته و وارد بهشت شود، بايد به اين سه اصل پايبند و معتقد باشد.
از ابنعباس نقل شده كه پيامبر(ص) فرمود: «انَّ حَلْقَةَ بابِ الْجَنَّةِ مِنْ ياقُوتَةٍ حَمْراءَ عَلَى صَفائِحِ الذَّهَبِ فَاذا دَقَّتِ الحَلْقَةُ عَلَى الصَّفْحَةِ طَنَّتْ وَقالَتْ: يا عَلىُّ»2؛ حلقه در بهشت، از ياقوت سرخ است كه بر صفحههاى طلا نواخته مىشود. هنگامى كه حلقه بر آن صفحه بكوبد، صدا كند و گويد: يا على.
آرى، صداى كوبه دَر از آن جهت (يا على) است كه صاحب بهشت و مهماندار اصلى بهشت، مقام ولايت است كه على ابنابىطالب(ع) مصداق جامع و كامل آن است.
توحيد كه لا اله الّا الله است/ اسلام محمد رسول اللّه است
با اين دو سخن كسى به جايى نرسد/ گر بىخبر از على ولى اللّه است
توحيد و نبوّت و امامت هر سه/ در گفتن يک على ولى اللّه است
--------------------------------------
پی نوشت:
1) بحارالأنوار 8/170، باب 23، حديث 112؛ وسائل الشيعة 3/246، باب 72، حديث 3531.
2) بحارالأنوار 8/122، باب 23، حديث 13؛ الأمالى، شيخ صدوق: 588، حديث 13.