كمك رسانى امام سجاد (ع ) به مستمندان ، و آمادگى براى سفر!
امام سجاد (ع ) شبانه به طور ناشناس ، آرد و نان و گندم و... درميان انبان به دوش مى گرفت ، و به خانه فقراى مدينه مى رسانيد، عده اى از مستمندان مردم مدينه با تاءمين معاش ، زندگى مى كردند، ولى نمى دانستند كه معاش آنها از كجا و از ناحيه چه كسى تاءمين مى شود، زيرا شبانه در تاريكى از ناحيه شخص ناشناسى ، غذاى آنها مى رسيد.
هنگامى كه امام سجاد (ع ) از دنيا رفت ، آن شخص ناشناس ، ديگر نيامد، فهميدند كه او امام سجاد (ع ) بوده است .
زهرى (يكى از سرشناسان آن عصر) مى گويد: در يك شب سرد بارانى امام سجاد (ع ) را در تاريك ديدم كه انبان آرد بر پشت گرفته بود و حركت مى كرد، گفتم : اى پسر رسول خدا(ص ) اين بارى كه به دوش گرفته اى چيست ؟
فرمود: مى خواهم به سفرى بروم ، اين بار توشه اين سفر است كه به محله ((حريز)) مى برم .
گفتم : ((غلام من همينجا است ، او بجاى شما مى برد، شما زحمت نكشيد)).
فرمود: نه ، من خودم مى برم .
گفتم : ((به من بده من ببرم ، همانا اگر من آن بار را حمل كنم ، مقام شما را ارجمند نموده ام )) (احترام شما حفظ خواهد شد)
فرمود: ولى من خودم را بلند مقامتر از چيزى (انبان غذا) كه مايه نجات من در سفر، و نيكى ورود من بر آن كسى كه در اين سفر بر او وارد مى شود نمى دانم ، تو را به خدا، مرا تنها بگذار، آنگاه رفت .
ولى چند روز گذشت ، ديدم امام سجاد (ع ) به سفر نرفت ، آن حضرت را ديدم و عرض كردم : ((به مسافرتى كه فرمودى در پيش دارم ، نرفتى ))
فرمود: اى زهرى ! منظور از سفر، آن نبود كه تو گمان كردى (كه سفر دنيا باشد) بلكه منظورم سفر مرگ بود، براى اين سفر آماده باش ، و بدان كه آمادگى براى اين سفر به اين است كه :
1 - از گناه دورى كنى .
2 - و كارهاى نيك و كمك رسانى ، انجام دهى
آرى حضرت آن بار انبان را براى مستمندان مى برد تا توشه سفر آخرتش گردد(1).
به نقل از كتاب: داستانهاى شنيدنى از چهارده معصوم عليهم السلام (محمد محمدي اشتهاردي)
پاورقي:
1- اعيان الشيعه ، ج 1 ص 633