فارسی
دوشنبه 01 مرداد 1403 - الاثنين 14 محرم 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

0
نفر 0

توشه سفر آخرت

ابن شهاب زهری در شبی سرد و بارانی آن حضرت را در مدینه دید كه آردی بر دوش می كشد، گفت: یابن رسول الله (ص) این چیست؟ امام فرمود: سفری دارم، برای آن توشه ای آماده كرده ام، می خواهم در جای محفوظی بگذارم كه وقت رفتن با من باشد.

گفت: یابن رسول الله! بدهید غلام من آن را بردارد ،امام راضی نشد. گفت: پس بدهید من به جائی كه می خواهید ببرم و شما زحمت نكشید. امام فرمود: نه، می خواهم آنچه را كه در سفر به من یاری می كند و وارد شدنم را به آنجا كه وارد می شوم نیكو می گرداند خودم ببرم و اضافه كرد: زهری! تو را به خدا پی كار خودت برو و مرا به حال خودم واگذار.

ابن شهاب گوید: بعد از چندی آن حضرت را دیدم كه به سفر نرفته است. گفتم: یابن رسول الله! اثری از سفر در شما نمی بینم؟! فرمود: سفرم آن نیست كه تو گمان كردی بلكه نظرم سفر مرگ بود و برای آن آماده می شدم، آماده شدن برای مرگ، دوری از حرام و احسان در راه خیر است. «قال بلی یا زُهْری لیس هو كما ظننت ولكنّه الموت و له اَستعِدّ، انّما الاستعداد للموت تَجنُّب اِلحرام و بذلُ الندّی فی الخیر».

سیر الائمه/ج 3 /ص 201 و 209 /سید محسن امین عاملی.

0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

عفو زیباى امام علیه السلام
دستگیرى از درماندگان
حضور قلب در نماز
مناجات در كنار كعبه
زین العابدین(ع) و عبادت علی(ع)
برخورد امام سجاد(ع ) با شتر خود
پاسخ كوبنده امام سجاد(ع )به یزید
روز خود را اینگونه آغاز می كرد
استجابت دعا در هلاكت دشمن
فرزندى از دو بهترین انسانها

بیشترین بازدید این مجموعه


 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^