اشاره:
یكی از ویژگی های آثار شهید مطهری جامعیت آنها در علوم و معارف مختلف اسلامی است، به طوری كه تقریبا در تمامی حوزه های مربوط به تاریخ، فلسفه، فقه، كلام و اندیشه اسلامی، ایشان دارای آثار ارزشمند و متعددی هستند.
یكی از محورهای اصلی آثار و نوشته های وی به تاریخ زندگی و وقایع مربوط به ائمه معصومین علیهم السلام مربوط می شود.
در این مجموعه مقالات تلاش شده است كه دیدگاه ها و مطالبی كه ایشان درباره امام سجاد علیه السلام در آثار خود به آنها اشاره كرده است، جمع بندی و ارائه شود.
قسمت دوم:
عاشورا و حماسه امام سجاد علیه السلام
1. زین العابدین علیه السلام كه در آن وقت ازیك طرف بیمار بود و از طرف دیگر اسیر،... وقتی رفت بالای منبر، چه ول وله ای ایجاد كرد! یزید دست و پایش را گم كرد. گفت الآن مردم می ریزند و مرا می كشند. دست به حیله ای زد ظهر بود، یكدفعه به مؤذن گفت: اذان! وقت نماز دیر می شود. صدای مؤذن بلند شد. زین العابدین علیه السلام خاموش شد. مؤذن گفت،... تا رسید به شهادت به رسالت پیغمبر اكرم، زین العابدین علیه السلام فریاد زد: مؤذن! سكوت كن. رو كرد به یزید و فرمود: یزید! این كه اینجا اسمش برده می شود و گواهی به رسالت او می دهید، كیست؟ ایهاالناس! ما را كه به اسارت آورده اید، كیستیم؟ پدر مرا كه شهید كردید، كه بود؟ تا آن وقت مردم اصلا درست آگاه نبودند كه چه كرده اند.
آن وقت شما می شنوید كه یزید بعدها اهل بیت پیغمبر را از آن خرابه بیرون آورد و بعد دستور داد كه آنها را با احترام ببرند... بعد پسر زیاد را لعنت می كرد و می گفت: تمام، گناه او بود. چرا؟ آیا یزید، نجیب شده بود؟ ابدا [این، برای این بود كه] زین العابدین علیه السلام و زینب علیها السلام اوضاع و احوال را برگرداندند. (1)
2. بر او (ابن زیاد) علی بن حسین علیه السلام را عرضه كردند. فرعون وار صدا زد: «من انت; تو كی هستی؟»
فرمود: «انا علی بن الحسین; من علی بن حسین هستم.» گفت: مگر علی بن حسین را خدا نكشت؟ (حالا دیگر باید همه چیز به حساب خدا گذاشته شود تا معلوم شود كه اینها همه بر حق هستند!) فرمود: من برادری داشتم، نام او هم علی بود و مردم در كربلا او را كشتند. گفت: خیر، خدا كشت. فرمود: البته كه قبض روح همه مردم به دست خداست، اما مردم او را كشتند. بعد [ابن زیاد] گفت: «علی و علی » یعنی چه؟! پدر تو اسم همه بچه هایش را علی گذاشته [است]؟! فرمود: پدر من به پدرش ارادت داشت و این، تو هستی كه باید از پدرت «زیاد» ننگ داشته باشی...
این، یكی از خصوصیات اهل بیت بود كه با منطق «جبر گرایی » - كه در دنیا جبر است و در عین جبر، عدل است; یعنی بشر در این جهان هیچ وظیفه ای برای تغییر و تبدیل و تحول ندارد و آنچه هست، آن است كه باید باشد و آنچه نیست، همان است كه نباید باشد و بنابر این بشر نقشی ندارد - مبارزه كردند. (2)
3. امام سجاد علیه السلام و گریه برای امام حسین علیه السلام.
آن گریه ها كه می كرد و یادآوری می نمود، برای چه بود؟... می خواست این حادثه را زنده نگه دارد و مردم یادشان نرود كه چرا امام حسین علیه السلام قیام كرد و چه كسانی او را كشتند. این بود كه گاهی امام گریه می كرد; گریه های زیادی.
روزی یكی از خدمتگزارانش عرض كرد: آقا! آیا وقت آن نرسیده است كه شما از گریه باز ایستید؟ فرمود: چه می گویی؟! یعقوب یك یوسف بیشتر نداشت; قرآن عواطف او را این طور تشریح می كند: «و ابیضت عیناه من الحزن » (3) من در جلوی چشم خود هیجده یوسف را دیدم كه یكی یكی پس از دیگری بر زمین افتادند! (4)
مقصود رنجبر
پي نوشتها:
1. مجموعه آثار، ج 17، ص 313.
2. همان، ص 425.
3. یوسف/84.
4. مجموعه آثار، ج 18، ص 34.