کمالات بى انتهاى حضرت زين العابدين عليه السلام آنچنان درخشان بوده است که دشمنانش را هم به اقرار واداشته بود. به ديدگاه عبدالملک بن مروان و حجاج و عمر بن عبدالعزيز نسبت به امام اشاره ميشود: زهرى مى گويد: با على بن الحسين نزد عبدالملک بن مروان رفتيم. عبدالملک اثر سجده را بر پيشانى امام مشاهده کرد و گفت:« آثار عبادت خدا بر چهره تو ظاهر شده. تو پاره تن رسول الله هستى و در نسبتت با او ترديدى نيست. تو برتر از اهل بيتت و همه معاصرينت هستى. به تو از فضل و علم و دين و تقوا آن قدر داده شده که به هيچ کس، نه قبل از تو و نه بعد از تو، داده نشده است.» امام سجاد عليه السلام فرمود:«هر چه گفتى از فضل الهى است.» « حجاج بن يوسف ثقفى » وقتى پس از لشگرکشى به مکه و تهاجم به خانه خدا، در باز سازى کعبه و نصب حجر الاسود دچار مشکل شد، به او گفتند از امام سجاد مشورت بگيرد. حجاج گفت:« او معدن و سرچشمه شگفتيهاست و براى مديريت بازسازى خانه خدا صلاحيت دارد.» « عمر بن عبدالعزيز » از مردم پرسيد:« شريفترين مردم کيست؟ » حاضرين گفتند:« تو.» او گفت:« هرگز. شريفترين مردم على بن الحسين است _ کسى که تمام مردم دوست دارند از او و خاندان او باشند ولى خود او دوست نمى دارد از خاندان ديگرى باشد.» و پس از شهادت امام سجاد نيز گفت:« مشعل روشنگر دنيا و مايه جمال و زيبائى اسلام، زين العابدين، از ميان ما رفت »