فارسی
دوشنبه 01 مرداد 1403 - الاثنين 14 محرم 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

0
نفر 2
100% این مطلب را پسندیده اند

كیفر راهزن گستاخ

امام سجاد (ع) برای شركت در مراسم حجّ، عازم مكه شد، در مسیر راه به بیابان بین مكه و مدینه رسید و همچنان سوار بر شتر حركت می كرد، ناگاه یك دزد و راهزن قلدری به آن حضرت رسید و سر راه او را گرفت و گفت : پیاده شو! امام فرمود: از من چه می خواهی ؟ دست بردار! او گفت : می خواهم تو را بكشم و اموالت را برای خودم بردارم . امام فرمود: هر چه دارم ، آن را جدا كرده و به تو می دهم و برای تو حلال می كنم ، فقط مقدار اندكی بر می دارم تا مرا به مقصد برساند. راهزن قبول نكرد، همچنان اصرار داشت كه می خواهم تو را بكشم . در این هنگام ، امام سجاد (ع) به او فرمود: فاین ربك ؟ پس خدای تو در كجاست ؟ اگر مرا بكشی خداوند قصاص خواهد كرد. او با كمال گستاخی گفت : هونائم : خدا در خواب است . در این هنگام امام سّجاد (ع) به خدا متوجه شد و از او مدد خواست ، ناگاه دو شیر در بیابان حاضر شدند، یكی از آنها سر آن راهزن ، و دیگری پای او را گرفتند و كشیدند و دریدند، امام در این حال به او فرمود: تو گمان كردی كه خدا در خواب است ، این است جزای تو، اكنون بچش عذاب گستاخی خود را.

0
100% (نفر 2)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

عفو زیباى امام علیه السلام
دستگیرى از درماندگان
حضور قلب در نماز
مناجات در كنار كعبه
زین العابدین(ع) و عبادت علی(ع)
برخورد امام سجاد(ع ) با شتر خود
پاسخ كوبنده امام سجاد(ع )به یزید
روز خود را اینگونه آغاز می كرد
استجابت دعا در هلاكت دشمن
فرزندى از دو بهترین انسانها

بیشترین بازدید این مجموعه


 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^