فارسی
دوشنبه 01 مرداد 1403 - الاثنين 14 محرم 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

0
نفر 0

درهای پر نور

از امام محمد باقر علیه السلام روایت كرده اند كه گفت : عبدالملك مروان آن سزاوار هاویه نیران ، طواف خانه می كرد و پدرم در پیش وی طواف می كرد. گفت : این كیست كه در پیش من افتاده ؟ گفتند: امام زین العابدین علی بن الحسین است . گفت : وی را بازگردانید. باز گردانیدند. گفت : ای علی بن الحسین ! من كشنده پدرت نیستم . پس چه چیز ترا منع می كند كه به نزدیك من آیی ؟ امام زین العابدین علیه السلام گفت : به درستی كه كشنده پدرم بدانچه كرد دنیای خود بر خود تباه كرد و پدرم آخرت بر وی تباه گردانید. اگر می خواهی چنان باش . گفت : نمی خواهم اما پیش ما می آی تا از دنیای ما چیزی یابی . امام زین العابدین علیه السلام چون این سخن شنید، بنشست و ردای خود بگسترانید و گفت : خدواندا! حرمت دوستان نزدیك خود به وی نمای . چون باز نگریستند آن ردای وی را پر از درها دیدند كه نور آن در بصرها اثر می كرد، گفت : كسی را كه حرمت وی نزدیك چنین باشد به دنیای تو چه حاجت دارد؟ آنگه گفت : خدایا فراگیر كه مرا بدین حاجت نیست ، چون باز نگریستند هیچ ندیدند. باذن الله تعالی و تقدس.

0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

عفو زیباى امام علیه السلام
دستگیرى از درماندگان
حضور قلب در نماز
مناجات در كنار كعبه
زین العابدین(ع) و عبادت علی(ع)
برخورد امام سجاد(ع ) با شتر خود
پاسخ كوبنده امام سجاد(ع )به یزید
روز خود را اینگونه آغاز می كرد
استجابت دعا در هلاكت دشمن
فرزندى از دو بهترین انسانها

بیشترین بازدید این مجموعه


 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^