بنابر آنچه ذكر شد، بيان امام سجاد عليه السلام كه مى فرمايد: بدان پدر اصل و ريشه تو است ؛ اولا، ناظر به همان شكل و صورت ظاهرى است ؛ ثانيا، شامل جهات نفسانى و معنوى و سجاياى اخلاقى انسان است كه از پدر و مادر ارث مى برد. در آيه كريمه قرآن ، خداوند متعال درباره حضرت نوح عليه السلام مى فرمايند كه او دست به دعا برداشت و عرض كرد:
و قال نوح ربِّ لا تَذَر على الارضِ منَ الكافرينَ ديَّارا#انَّكَ اءِن تَذَرهم يُضلُّوا عبادِك و لا يَلِدوا الا فاجِرا كَفَّارا(348).
((نوح گفت : پروردگارا! هيچ يك از كافران را بر روى زمين باقى مگذار؛ چرا كه اگر آنها را باقى بگذارى ، بندگانت را گمراه مى كنند و جز نسلى فاجر و كافر به وجود نمى آيند)).
قابل توجه است كه اگر كفار در زمين بمانند؛ اولا، ديگران را با وسوسه هاى شيطانى گمراه مى كنند؛ و نكته دوم كه شاهد مطلب ما است اين كلام قرآن است كه مى گويد: فرزندان آنها، جز افراد فاجر و كافر نخواهد بود؛ يعنى پدر كافر به حكم طبيعت اوليه ، مولود كافر و گمراه خواهد داشت .
در معارف ما، براى تاييد نكته دوم ، روايات فراوانى وجود دارد. رسول اكرم صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم مى فرمايند:
اءَيُّهَا النَّاس اءِيَّاكُم و خضراء الدِّمَن قيل يا رسول اللَّه و ما خضراء الدِّمَن قال المراءَةُ الحَسنَاءُ فى منبِتِ السُّوء(349).
((از سبزه اى كه در مزبله مى رويد، پرهيز كنيد. سوال كردند: يا رسول اللَّه ! سبزه مزبله چيست ؟ فرمودند: زن زيبارويى كه محل ولادت و تربيت او جايگاه نامناسبى باشد)).
از اين روايت هم نتيجه گرفته مى شود كه اصل و ريشه ، در خلق و خوى انسان اثر مستقيم دارد كه پيغمبر صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم در امر ازدواج ، مردم را از ارتباط با كسانى كه كرامات اخلاقى را به ميراث نبرده اند نهى مى فرمايند. از حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام نقل شده است كه فرمودند:
اذا كرُم اصلُ الرجل كرُم مغيبُه و محضرُه (350).
((اگر ريشه و اصل انسان ، با كرامت و بزرگوار باشد، محضر و مغيب او داراى اوصاف كمال خواهد بود)).
در سخن ديگرى از مولا اميرالمؤ منين عليه السلام نقل شده است كه فرمودند:
حسنُ الاخلاق برهانُ كَرَمِ الاعراق (351).
((اگر به انسانى برخورد كرديد كه داراى حسنات اخلاقى است دليل پاكيزگى و كرامت ريشه اوست )).
اهميت انتخاب مادرى صالح براى فرزندان
در تاريخ ثبت شده است ، در واقعه جمل وقتى كه اميرالمؤ منين عليه السلام محمَّد حنفيه را به ميدان فرستادند، مقدارى كه پيش رفت ، در اثر هجوم طرف مقابل عقب نشينى كرده ، بازگشت . حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام فرمودند:
اءَدرِككَ عرق من اءُمِّك (352).
((روحيه مادرت در تو اثر كرد)).
يعنى خلق و خوى پدر و مادر، نقش مستقيم ، واضح و روشنى در فرزند دارد. بنابراين اميرالمؤ منين عليه السلام وقتى كه مى خواستند با فاطمه ام البنين ازدواج بفرمايند، با عقيل كه عالم به انساب عرب بود، مشورت كردند كه مى خواهم همسرم از خانواده اى باشد كه شجاعت در آن موروثى باشد. در نتيجه ، با ام البنين ازدواج كردند و ثمره ازدواج ، چند فرزند پسر بود كه يكى از آنها حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام است كه شجاعت و مردانگى او در واقع عاشورا براى همگان روشن است (353)؛ يا وقتى كه سيدالشهدا عليه السلام تنها شده بود و به سپاه دشمن ، حمله كرد، فرياد ابن سعد بلند شد كه ، انَّ نفس اءَبيه لَبَينَ جَنبَيه (354) روح پدرش در كالبد او است . او اين شجاعت را از پدرش به ارث برده است ؛ يعنى ميراث بردن از كمالات و ويژگى هاى نفسانى ، امرى پذيرفته و مقبول بوده و هست .
در سخن ديگرى از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمودند:
اءِيَّاكُم و تزوُّجَ الحَمقاء، فانَّ صحبتَها ضياع و ولدَها ضياع (355).
با زنهايى كه ابله و احمق اند - اگر عبارت روايت را حمقاء بخوانيم اين خطاب عمومى تر مى شود، يعنى هم مردها و هم زنها - ازدواج نكنيد. نتيجه ازدواج با احمق اين است كه اولا، در زندگى جز بليه و درد و رنج ، حاصلى نخواهد داشت ؛ ثانيا، فرزندى كه مولود ازدواج با احمق باشد، تباه خواهد شد.
اين سفارش امام عليه السلام بدان دليل است كه فرزند، حماقت و بلاهت را از مادر يا پدر احمق به ارث خواهد برد و نتيجه ازدواج كه بايد فرزندى مفيد براى خود و اجتماع باشد، تباه و نابود خواهد شد، يعنى ثمره ازدواج ، با تولد فرزند احمق از بين مى رود.
روايات زيادى داريم توصيه كرده اند با چه خانواده هايى پيوند انجام بگيرد و با چه خانواده هايى وصلت انجام نگيرد؛ مثلا در روايتى از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه فرمودند:
مَن زوَّجَ كريمَتَهُ مِن شَارب الخَمر فَقَد قَطَعَ رَحِمَهَا(356).
((اگر كسى دخترش را به شارب الخمر كسى كه اهل خوردن شراب است بدهد، باعث قطع رحم مى شود)).
يعنى فرزند اين خانواده ديگر از آن ايشان نخواهد بود؛ زيرا به علت شرب خمر و تاثير مستقيم اخلاق و افعال پدر و مادر در فرزند، شراءفت و كرامت خانوادگى را از بين مى برد. شبيه اين روايت ، روايت ديگرى است كه از شخصى به نام حسين بن بشار واسطى نقل شده است كه مى گويد:
كتَبتُ الى اءَبِى الحسن الرضا عليه السلام اءَنَّ لى قَرابَة قد خَطَبَ الىَّ و فى خُلُقِه شى ء فقال لا تزوِّجهُ ان كان سيِّىَ الخُلُق (357).
((نامه اى به امام رضاع عليه السلام نوشتم و عرض كردم ما قوم و خويشى داريم كه از دختر من خواستگارى كرده است ، منتها اين شخص بداخلاق است ؛ آيا دخترم را به او بدهم يا نه ؟ حضرت فرمودند: اگر بداخلاق است ، دخترت را به او مده )).
قبل از توضيح روايت بايد گفت كه مردم در زمان ائمه معصومين عليهم السلام اگر به ايشان دسترسى داشتند، حضورى مشورت و استفسار مى كردند و اگر هم دسترسى نداشتند، از طريق نامه نگارى و مكاتبه از امام عليه السلام مصلحت جويى مى كردند و تا آن جا كه ما به خاطر مى آوريم اين كار در زمان هاى نه چندان گذشته هم سنت بود كه مردم حتى در امر ازدواج فرزندانشان با علماى بلاد و با كسانى كه انس و نزديكى داشتند مشورت مى كردند و آثار بسيار مطلوب و خيرى هم بر اين مشورت ها و مصلحت خواهى ها مترتب بود.
از مجموع اين روايات و نكاتى كه ذكر كرديم روشن مى شود كه والدين اصل و ريشه اند و در شكل گيرى و تكوّن جسمى و روحى فرزندان نقش مستقيم دارند.
اگر پدر و مادر از شايستگى جسمانى و اخلاقى برخوردار باشند، به طور طبيعى فرزند آنها نيز با استعدادها و قابليت هاى غير قابل انكار روحى متولد خواهد شد.
بر اين ساس در دنيا بعضى از نسلها و نژادها، مثل نژاد زرد، يك نژاد كوتاه قد بوده است ، كه حتى امروزه در صدد اصلاح اين نژاد برآمده اند. بنابراين ، تاثير خصايص والدين در شكل و صورت روحانى و جسمانى فرزندان از نظر علوم تجربى و اخلاقى غيرقابل انكار است .
البته اين كه گاه قانون طبيعى و سنت آفرينش استثنائاتى نيز دارد امرى طبيعى است و به خاطر اين موارد نادر، قانون شكسته نمى شود و در كُلّيت خود محفوظ است .
نقش والدين در سعادت و شقاوت فرزند
سرّ توصيه به ازدواج با خانواده هاى مؤ من و ريشه دار، در همين نكات دقيق نهفته است و مى تواند زمينه مساعدى براى وصول به مدارج كمال و رشد در فرزند را فراهم كند. شايد روايات متعددى كه در اين باره وارد شده نيز اشاره به همين نكات دقيق داشته باشد؛ از آن جمله حديثى از رسول گرامى اسلام صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم است كه مى فرمايند:
الشَّقى مَن شقِىَ فى بطن اءُمِّهِ، و السعيدُ مَن سَعِدَ فى بطن اءُمِّهِ(358).
((سعادت و شقاوت فرزندان در رحم مادر شكل مى گيرد)).
يعنى اگر قرار باشد فرزندى در طول عمرش ، بدكار، شقى و بدبخت و يا سعيد و نيك بخت باشد، نطفه شقاوت و يا سعادت از همان آغاز و در رحم مادر بسته مى شود.
اين روايات تصريح مى كند كه پدر و مادر در سعادت و شقاوت فرزند نقش مستقيم دارند. البته اين بحث از حوصله اين مجال خارج است و احتياج به يك بحث كلامى دارد.
خلاصه ، سرّ اين كه امام عليه السلام در سخنانشان مى فرمايند: با شارب الخمر، بداخلاق ، ضعيف ، ترسو و يا انسانى كه داراى اصالت خانوادگى نيست ، ازدواج نكنيد. در اين مطلب نهفته است كه : ((از كوزه همان برون تراود كه در اوست )) يعنى همان طور كه شكل و صورت ظاهرى شبيه والدين مى شود، روحيات اخلاقى و نفسانى هم به فرزند منتقل مى شود. در روايتى كه به رسول اكرم صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم نسبت داده شده ، آمده است كه حضرت مى فرمايند:
الولد سرُّ اءبيه (359).
((فرزند بيانگر و آيينه تمام نماى پدر است )).
در اشعار مثنوى هم آمده است كه :
بهر اين فرموده آن شاه نبيه | مصطفى كه الولد سرّ ابيه |
و معنى آيينه تمام نماى پدر بودن ، همان است كه در كلام امام سجاد عليه السلام آمده است :
فتعلم اءَنَّه اءَصلك و اءَنَّك فرعه .
پس اين اصل است كه در فرع و ميوه تاثير مى گذارد؛ بنابراين امام عليه السلام در عبارت بعدى مى فرمايند:
اءَنَّك لولاهُ لم تكن فمَهمَا راءَيتَ فى نفسك ممَّا يُعجِبُك فاعلَم انَّ اءبَاك اءَصل النِّعمةِ عليك فيه .
((اگر او نمى بود تو نبودى . پس اگر در خود چيزى - از زيبايى هاى ظاهرى و باطنى - يافتى بدان اصل پدر است )).
اگر چيزى از كملالات و زيبايى هاى اخلاقى ، روحى و نفسانى در خودت يافتى و اگر چيزى از زيبايى هاى مادى و معنوى تو را مسرور كرد، بدان كه اساس اين شادمانى پدر است . اين يك توجيه و تاويل براى اين بيان امام عليه السلام است كه فرمودند: ((اصل و ريشه پدر است و فرزنده ميوه و فرع اين ريشه و اصل است )).
شايد بتوان فرمايش حضرت را به تعبير ديگرى هم بيان كرد كه سعى و تلاش پدر در فراهم كردن زمينه هاى تربيتى فرزند است كه استعدادهاى بالقُوه او را شكوفا كند. اين پدر است كه به هنگام ناتوانى ، ضعف و كودكى ، فرزند را حضانت و حمايت مى كند و نيازهاى جسمى او را از قبيل خوراك ، پوشاك و مسكن فراهم مى كند و او را تا سن رشد و بلوغ در حمايت خود مى پرورد و از فراهم كردن وسايل كمال جسمى ، روحى و اخلاقى او دريغ نمى كند. بنابراين حضرت فرزند را مخاطب قرار داده و مى فرمايند كه اگر بعد از گذشت سال ها به رشد و كمال رسيده اى و خود را رشيد، بالغ ، زيبا و عالم مى بينى ، همه حاصل زحمت هاى پدر است و اگر او نبود، نه تو بودى ، نه اين همه كمالات فعلى . در سخنى از رسول اكرم صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم آمده است كه فرمودند:
يا على ! مَن اءَحزَنَ والديه فَقَد عقَّهُمَا(360).
((اى على ! هر كه موجبات ناراحتى پدر و مادر خود را فراهم كند، با آنان بدرفتارى كرده و آنها را آزرده است )).
تا اين مرتبه كه اگر كسى موجب حزن و اندوه پدر و مادر شود، مرتكب قطع رحم شده است كه در معارف ما به شدت از آن نهى شده است .
از عجايب سنن الهى و قوانين نظام اهستى اين است كه هر طور فرزند با والدين رفتار كند، فرزندان او همان طور با او رفتار خواهند كرد. در روايتى از رسول اكرم صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم ، نقل شده است كه فرمودند:
ثلاث مِن الذُّنوب تُعَجِّل عقوبَتِها و لا تؤَخِّرَ الى الاخرةِ عُقوقُ الوالدين والبَغىُ على النَّاس و كُفرُ الاحسان (361).
((سه دسته از گناهان است كه آثارش در همين دنيا براى انسان ظاهر مى شود و تا آخرت ، به تاخير نمى افتد: يكى عاق والدين ، قطع رحم و هتك حرمت آنهاست ؛ دوم ظلم به ديگران است و سوم ، ناسپاسى به كسى كه به انسان خدمتى كرده است )).
اين سه ، گناه و لغزش زشت اخلاقى است كه آثارش در همين دنيا دامن گير انسان مى شود