فارسی
دوشنبه 05 آذر 1403 - الاثنين 22 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 1
100% این مطلب را پسندیده اند

حیا، شرط وجود ایمان

حیا، شرط وجود ایمان

مساله شرم و حيا در بعضى از موارد ممدوح است و حتى امام صادق عليه السلام در توحيد مفضل خطاب به او، مساله حيا، شرم و آزرم را از مختصات بشر شمرده و مى فرمايند:
اءُنظُر يا مفضّلُ الى ما خُصَّ به الانسان دون جميع الحيوان مِن هذا الخلق ، الجليل قَدرهُ، العَظيم غِناؤُه ، اءعنى الحياءَ، فلولاه لم يُقرَضَيف ، و لم يُوفَ بالعَدَاتِ، و لم تُقضَ الحوائج ، و لم يُتَحَرَّ الجميل ، و لم يُتَنَكَّبِ القبيح فى شى ء من الاشياء، حتَّى اءنَّ كثيرا منَ الاُمور المُفتَرِضَةِ ايضا انَّمَا يُفعَل للحياء، فانَّ منَ النَّاس مَن لولا الحياء لَم يَرعَ حقَّ والديه ، و لم يَصِل ذارحم ، و لم يُؤَدِّ اءمانة ، و لم يَعِفَّ عن فاحشة (514).
تعبير امام عليه السلام اين است كه فقط انسان از اين سرمايه الهى و خداداى بهره مند شده است و ديگر مخلوقات از اين سرمايه محرومند. به اين خلق و خويى كه قدر و منزلتش بسيار بالا و سرشار از غنا و توانايى است حيا توجه كند. خلاصه امام صادق عليه السلام در اين بيانشان حيا را از مختصات انسان و يكى از سرمايه هاى ارزشمند خدادادى تلقى مى كنند. بعد به فوايدى كه بر اين نعمت الهى مترتب است اشاره كرده و مى فرمايند:
اگر حيا نبود، انسان هيچ مهمانى را اكرام نمى كرد. اين حياست كه وقتى مهمانى وارد منزل مى شود، انسان را وادار مى كند كه او را اكرام كند. اگر حيا نبود، انسان ها به وعده هاى خود وفا نمى كردند؛ چون پيمان شكنى با طبيعت و رفاه طلبى انسان سازگارتر است . اگر حيا نبود، انسان نسبت به خواهش ها و خواسته هاى ديگران بى اعتنا شده ، به دنبال خوبى ها حركت نمى كرد و از بدى ها پروا نمى داشت .
علاوه بر فوايدى كه امام عليه السلام براى حيا ذكر مى كنند، مى فرمايند كه اگر حيا نبود، انسان بسيارى از واجبات را انجام نمى داد؛ گرچه ريشه و انگيزه انجام دادن آنها حيا نيست . اگر حيا نبود بسيارى از انسان ها نسبت به رعايت حقّ والدين بى تفاوت مى شدند و به ديدن ارحام نمى رفتند. صله رحم نمى كردند. بسيارى از افراد در شادى ها و غم هاى ديگران به اين دليل شركت مى كنند كه ممكن است فردا خود دچار شادى يا غمى شوند و ديگرى نيز دعوت او را اجابت نكند و خجالت بكشد.
حضرت در ادامه مى فرمايند: اگر حيا نبود انسان ها امانت ها و اموال ديگران را پس نمى دادند و از بدى ها و فواحش ‍ پرهيز نمى كردند.
روايت ديگرى از اميرالمؤ منين عليه السلام وارد شده است كه فرمودند:
مَن قَلَّ حياء، قَلَّ ورعه (515).
((كسى كه حياى او كمتر باشد، تورعش از گناه كمتر خواهد بود)).
همچنين مى فرمايند:
الحياء يَصُدُّ عن فعل القبيح (516).
((نتيجه حيا، خوددارى از ارتكاب افعال زشت است )).
در جامع ترين جمله ممكن ، از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه فرموده اند:
لا ايمان لِمَن لا حياء له (517).
((آن كه حيا ندارد، ايمان ندارد)).
حضرت در روايت ديگرى ، مى فرمايند:
الحياء و الايمان مقرونان فى قرن فاذا ذَهَبَ اءحدهما تَبِعَهُ صاحبه (518).
((حيا و ايمان ، همواره با يكديگر در يك خانه ساكنند. اگر يكى باشد و به تبع آن ، ديگرى هم خواهد بود. - يعنى وقتى انسانى فاقد خصيصه حيا و شرم شد به تبع آن ، نسبت به تعبديات و معتقدات دينى نيز تقيد نخواهد داشت -)).
حيا به اين معنى است كه انسان به جاى اين كه از مجازات و قانون وحشت داشته باشد، از نگاه هاى ملامت بار ديگران بترسد و از بدنامى پرهيز داشته باشد.
ترس از بدنامى و اشتهار، باعث مى شود بسيارى از اعمال زشت را انجام ندهد. در اينجا حيا به معناى خصيصه و صفتى نيست كه به عنوان يك ملكه حاكم در انسان رسوخ پيدا كرده و انسان را از ورود به اجتماع بازدارد و از معاشرت با ديگران ممانعت كند. خجالت و ترس باعث مى شود كه انسان در انجام وظايف انسانى خود تعلل كند. حيا به اين معنا يكى از رذايل اخلاقى است . حيا تا جايى ارزش دارد كه انسان را از ارتكاب زشتى ها بازدارد. اما اگر از حد گذشت و باعث شد كه حالت خجالت ، شرم و آزرم در انسان شكل گرفته شود و او را به انزوا و گوشه گيرى سوق دهد. براى جامعه و فرد مضر خواهد بود. هم در آيات كريمه قرآن و هم در روايات اهل بيت عليهم السلام حدودى براى آن ذكر شده است . از جمله در سوره مباركه احزاب آمده است :
واللَّه لا يستحيى مِنَ الحقِّ(519).
((خداوند از بيان حقايق حيا نمى كند)).
بر اين اساس تخلق مؤ من به اخلاق الهى اقتضا مى كند كه انسان از رويارويى با حقايق پرهيز نكند، خجالت نكشد و آن را پذيرا شود و به تعبيرى ديگر حقايق را انجام بدهد، بيان كند و از حقيقت گريزان نباشد.
و در آيه شريفه بنابر نظر مفسران ، و تلويحا به مصداق كامل آن وجود مقدس اميرالمؤ منين عليه السلام اشاره فرموده است :
يجاهدون فى سبيل اللَّه و لا يَخافُون لومَةَ لائِم (520).
((آنها در راه خدا جهاد مى كنند و از سرزنش هيچ ملامتگرى هراسى ندارند)).
بر اساس اين آيه شريفه ، مؤ منان كسانى اند كه به خاطر حيا، وحشت و هراس از سرزنش ملامت كنندگان ، در انجام وظايف خود كوتاهى نمى كنند و مجاهده فى سبيل اللَّه و انجام فرايض را به خاطر ملامت ديگران رها نمى كنند.
بنابراين ، اگر حيا به مرحله برسد كه انجام واجبات را تحت الشعاع قرار دهدب امر مذمومى خواهد بود. همچنين اگر بخواهد مانع انجام وظايف زندگى شود يا باعث انزوا، گوشه گيرى و گريز از اجتماع و معاشرت با ديگران شود، مذموم ناپسند است كه در اجتماع هم اين افراد را مى توان مشاهده كرد.
گاهى بچه ها به خاطر خجالت و شرمسارى ، حتى از سلام كردن به ديگران وحشت دارند، از اين كه به مدرسه بروند و از معلمشان سوالى بپرسند مى ترسند و حيا مى كنند. اميرالمؤ منين عليه السلام مى فرمايند:
و لا يَستَحِيَنَّ اءَحدا منكم اِذا سُئِلَ عمَّا لا يَعلَم اءَن يقولَ لا اءَعلَمُ و لا يَستَحِيَنَّ اءَحد اذا لم يَعلَمِ الشَّى ءَ اءَن يَتَعَلَّمَهُ(521).
((اگر از انسان ها سوالى شد كه بلد نيستند، حيا نكنند و بگويند بلد نيستيم . جواب دادن به ((لا اعلم )) و ((لا ادرى )) حيا نمى خواهد. به دنبال همين سخن ، حضرت مى فرمايند كه : نبايد از اين كه چيزى نمى دانند، خجالت بشكند، بلكه بايد به دنبال يادگيرى آن بروند)).
ممكن است كسى داراى سن و سال بالايى باشد و بگويد يا تصور كند كه آموختن براى او خجالت دارد، اما ياد گرفتن و علم آموزى در هيچ مرحله اى از مراحل و مقاطع عمر نبايد تعطيل شود؛ به ويژه بهانه شرم .
پدران و مادران بايد روحيه شهامت و شجاعت را در فرزندان خود تقويت كنند و آنان را در خانه به شهامت تشويق كنند. اگر كارى انجام مى دهد كه در آن نشانه هايى از جرات و جسارت ديده مى شود او را تشويق كنند تا او در دوران كودكى از حيا و شرم منفى دورى كند و كم كم ملكه شهامت در او رشد كند.
در سخن ديگرى از اميرالمؤ منين عليه السلام آمده است كه مى فرمايند:
لا تَستَحِ مِن اءِعطاء القيل فَانَّ الحِرمان اءَقَلُّ منه (522).
((از كمك ناچيز، حيا مكن كه محروم كردن ناچيزتر از آن است )).
گاهى انسان ها مايلند به ديگران كمك كنند، اما چون كمك آنها ناچيز است ، خجالت كشيده ، از آن صرف نظر مى كنند.
بنابراين ، خصيصه حيا ضمن اين كه از ملكات و زيبايى هاى اخلاقى است ، اگر در آن افراط شود خصوصا، براى كودكان موجب خسارت مى شود و آنها را جبون ، ترسو، منزوى و گريزان از اجتماع تربيت مى كند.
بازگرديم به مطلب اول و روايتى كه مرحوم كُلينى از امام صادق عليه السلام و ايشان از رسول اكرم صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم نقل فرمودند كه :
رَحِمَ اللَّه مَن اءَعان ولده على بِرِّه قال قلت كيف يُعينه على بِرِّه قال يقبل ميسوره و يتجاوز عن معسوره و لا يُرهِقُهُ و لا يَُخرَقُ به (523).
((خداوند رحمت كند پدر و مادرى را كه كودكش را بر نيكى يارى و كمك كند. شخص سوال كرد كه چگونه طفل را بر نيكى كمك كند؟ حضرت فرمودند: آنچه را كه كودك قادر به انجام آن است را بپذيرد و ناتوانى هاى كودك را بر او ببخشايد و او را به زشتى ها، قبايح و كارهاى فوق طاقت امر نكند؛ محيط وحشت ، اضطراب و نگرانى براى او به وجود نياورد؛ چون چنين محيطى در روح كودك و خلق و خوى او تاثير مستقيم و منفى مى گذارد)).

0
100% (نفر 1)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

چرا زین العابدین؟
گلی از بستان امامت
جلوه‌های حقوق بشر در رساله حقوق امام سجاد(ع)
چارمین نور الهى
منشور جاوید در معرفى اهل بیت(ع)
تفاوت سامری امت حضرت موسی با سامری امت پیامبر
توشه سفر آخرت
گواهی حجر الاسود به امامت حضرت سجاد‏
عمر بن عبد العزیز خوب بود یا بد؟
رعایت حقوق همسایه از نظر قرآن

بیشترین بازدید این مجموعه

جلوه‌های حقوق بشر در رساله حقوق امام سجاد(ع)
آثار برخی گناهان از زبان امام سجاد(ع)
چرا زین العابدین؟
توشه سفر آخرت
تفاوت سامری امت حضرت موسی با سامری امت پیامبر
گواهی حجر الاسود به امامت حضرت سجاد‏
چارمین نور الهى
گلی از بستان امامت
عمر بن عبد العزیز خوب بود یا بد؟
منشور جاوید در معرفى اهل بیت(ع)

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^