فارسی
دوشنبه 05 آذر 1403 - الاثنين 22 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

ایمان به پیغمبر

ایمان به پیغمبر
پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و اله ) فرمود: اى جابر! آنان جانشين و اوصياء من و امـام مـسـلمـيـن مى باشند كه اول آنها اميرالمومنين على بن ابى طالب (ع ) است و سپس نام ائمـه را يكايك فرمود تا به پنجمين امام ، حضرت باقر (عليه السلام ) رسيد و فرمود: در تورات هم معروف به باقر است و او را درك خواهى كرد.
وقـتـى مـلاقـات نمودى سلام مرا به وى برسان ، آنگاه يكايك ائمه را نام بردند تا به امـام دوازدهم رسيد. سپس فرمود: هم نام و هم كنيه من است و حجت خدا در زمين و جانشين حق است بر بندگان و...
ليـكـن در پـايـان حديث جابر گويد بر امام چهارم حضرت زين العابدين (عليه السلام ) شـرفـيـاب شـدم و سـرگرم صحبت بوديم ناگهان طفلى وارد شد. نظرم را به خود جلب فـرمـود و بـدنـم لرزيـد. گـفـتـم بـه خـداى كـعـبـه قـسـم كـه ايـن طـفـل داراى شـمـائل پيغمبر (عليه السلام ) است . جلو رفتم و پرسيدم نامت چيست ؟ فرمود: مـحـمد. عرض كردم فرزند چه كسى ؟ فرمود: على بن الحسين . گفتم جانم فدايت باد پس شمائيد باقرالعلوم ؟ فرمود: آرى . پيام پيغمبر (ص ) را برسان ! سپس سلام حضرت را رساندم .
امام باقر (عليه السلام ) فرمود: مادام كه آسمان و زمين بر جا مى باشد بر پيامبر (ص ) و بر تو اى جابر سلام باد(16) .

5 - دعاى آن حضرت درباره خود و نزديكانش

و المـومـنـون و المـومـنـات بعضهم اولياء بعض يامرون بالمعروف و ينهون عن المنكر و يقيمون الصلوة و يوتون الزكوة و يطيعون الله و رسوله ...
مـردان و زنـان بـا ايـمـان ، يار و ياور يكديگرند. امر به معروف و نهى از منكر مى كنند، نماز را بپا مى دارند، و زكات را مى پرازند. و خدا و رسولش را اطاعت مى كنند(17) .
و يـا مـن لا تـفـنـى خـزائن رحـمـه ، صـل عـلى مـحـمـد عـلى مـحـمـد و اله و اجعل لنا نصيبا فى رحمتك (18) .
واى آن كـه گـنـجـيـنـه هـاى رحـمـت (احـسـان و بـخـشـش ) او نـابـود نمى گردد، بر محمد و آل محمد درود فرست ، و براى ما از رحمت خود بهره اى قرار ده .
و يا من تظهر عنده بواطن الاخبار، صل على محمد و اله ، و لا تفضيحنا لديك (19) .
واى آن كـه خـبرهاى نهانى در نزد او آشكار است . بر محمد و آلش درود فرست و ما را نزد خود رسوا مكن .
امام سجاد (عليه السلام ) و راهنمايى
امام سجاد(ع ) به فرزندش فرمود: ملاحظه نما و مراقب باش كه با پنج نفر همنشين و هم صحبت و همسفر نباشيد. آن حضرت سوال نمود آنها كيستند؟ امام (عليه السلام ) فرمود:
1 - پرهيز كن از هم صحبتى با دروغگو! زيرا كه او به منزله شوره زار است . از دور خود را مـانـنـد آب جلوه مى دهد، ليكن شوره است . دور را در نظرها نزديك و نزديك را دور نشان مى دهد،
2 - پـرهـيـز از مصاحبت و رفاقت با نافرمان به خدا! زيرا كه او تو را به يك لقمه يا كـمـتـر مـى فـروشـد. كـسـى كـه به خدا كه آفريننده او مى باشد دروغ بگويد حتما به مثل خودش كج روش و نافرمان است . بيدار شويد براى زندگى صحيح .
3 - پرهيز كن از همنشينى با بخيل ! زيرا كه تو را خوار و بى ارزش مى نمايد در هنگامى كه محتاج و نيازمندى . نه به مال و نه به زبان به تو كمك نخواهد كرد.امام (ع ) براى بيدارى شما جديت و دلسوزى مى نمايد.
4 - پرهيز كن از رفاقت با ابله و بى خرد! زيرا كه او مى خواهد به تو سود رساند اما زيان مى رساند. زيرا كه در تشخيص ، عاجز است و نمى تواند تميز دهد.
5 - پـرهـيز كن از هم صحبتى قاطع رحم ! آن كس كه به خويشاوندان و بستگان نسبى خـود صـله و خـوبـى نـمى كند و با آنها قطع رابطه نموده باشدزيرا كه من يافتم قـاطـع رحـم را كـه خدا در آن قرآن لعنتش فرموده است و بايد از ملعون دورى نمود تا به آتش او مبتلا نشوى (20) .

6 - دعاى آن حضرت هنگام بامداد و شام

و اذكر اسم ربك و تبتل اليه تبتيلا(21)
و دائم در شب و روز نام خدا را ذكر كن و به كلى از غير او علاقه ببر و به او بپرداز.
الحمدلله الذى خلق الليل و النهار بقوته . و ميز بينهما بقدرته (22) .
سـپـاس خداى را كه به قدرت خود شب و روز را آفريد. و به توانايى خويش ‍ بين شان فرق گذاشت . (هر يك را از ديگرى جدا ساخت . شب را تاريك و روز را روشن گردانيد.)
اللهـم صـلى عـلى مـحـمد و آله و وفقنا فى يومنا هذا و ليلتنا هذه و فى جميع ايامنا الا ستعمال الخير(23)
خـداونـدا! بـر مـحـمـد و آلش درود فرست و ما را در اين شبمان و در تمام روزهايمان براى انجام كار خير موفق بدار.
دعا براى مومن
ثـويـر بـن ابـى فـاخـته گويد: شنيدم حضرت امام زين العابدين (عليه السلام ) مى فـرمود: چون فرشتگان بشنوند كه مومنى پشت سر برادر مومنش دعا مى كند يا به نيكى او را يـاد مـى كـند، گويند: تو چه نيكو برادرى هستى براى برادرت كه درباره اش دعا خـيـر مـى كـنـى . بـا ايـن كـه پـنـهـان است او را به نيكى ياد مى كنى . هر آينه خداوند دو بـرابر آنچه برايش خواستى به تو و آنچه تو او را به نيكى ياد كردى دو برابرش به تو ثنا گويد و تو بر او برترى دارى ، ليكن چون بشنوند كه شخصى برادرش بـه بـدى يـاد كـرده و بـرايش نفرين كرده ، مى گويند: تو چه بد برادرى هستى براى برادرت . خود را از اين سخنان نگه دار و حفظ نما! اى كسى كه بر گناهانت پرده پوشى شـده ، نـگـاهـى به خودت نما چه اندازه عيب و گناه دارى ، و سپاس و شكر بنما از خداوند كـه روى عـيـوب و گـنـاهـانـت پـرده پـوشـيده و بدان كه خداوند نسبت به بنده اش از تو داناتر است (24) .

7 - دعاى آن حضرت در مهمات و سختيها

لتبلون فى اموالكم و انفسكم (25) .
البته شما را به مال و جان آزمايش خواهند كرد...
فـقـد ضـقـت لمـا نـزل بـى يـارب ذرعـا، و امـتـلات بـحـمـل مـا حـدث عـلى هـمـا، و انـت القـادر عـلى كـشـف مـا مـنـيـت بـه و دفـع مـا وقـعـت فـيه ، فافعل لى ذلك و ان لم استوجبه منك ، يا ذالعرش العظيم .
پـس اى پـرودگـار! به آنچه به من رسيده طاقت ندارم ، و به آنچه رو آورده پر از غم و اندوه گشته اند، و تو بر دفع غم و اندوهى كه به من گرفتار و دفع آنچه در آن افتاده ام توانايى . پس آن گرفتارى را از من دور كن اگر چه از جانب تو شايسته آن نباشم اى صاحب عرش و تخت بزرگ .
امور حزن آور
مـردى به حضور پيامبر (ص ) شرفياب شد و عرض كرد: من ثروتمند بودم ، فقير شدم و سـالم بـودم ، بـيـمـار شـدم . نـزد مـردم مـحـبـوب بـودم اكنون مورد خشم آنان هستم ، بر دل آنـهـا سـبـك بودم اكنون سنگينم ، خوشحال بودم و اكنون اندوه و غم ، زندگى مرا فرا گـرفـتـه اسـت ، زمـيـن بـا آن هـمـه وسـعـت بـر مـن تـنـگ شـده ، در تـمـام روز دنـبـال رزق و روزى تـلاش مـى كـنـم ، چـيزى كه با آن رفع گرسنگى خود نمى يابم ، گويى نام من در دفتر ارزاق ، محو شده است ؟!
پـيـامـبـر (ص ) فـرمـود: اى شخص ، تو گويا (ميراث غمها)(26) را انجام مى دهى ؟ او پرسيد: ميراث غمها چيست ؟
پـيـامـبـر (ص ) فـرمـود: گـويـى تـو نشسته عمامه خود را مى بندى يا ايستاده شلوار مى پوشى ، يا با دندانت ناخن خود را مى گيرى ، يا صورت خود را با لباست پاك مى كنى ، يا در آب راكد (غير جارى ) ادرار مى كنى ، يادمرو بر صورت مى خوابى ؟!(27)

8 - پناه بردن به خدا

و اما ينزغنك من الشيطان نزغ فاستعذ بالله انه سميع عليم (28) .
و هرگاه وسوسه اى از شيطان به تو رسد، به خدا پناه بر، كه او شنونده و داناست .
اللهـم انـى اعـوذبـك مـن هـيـجـان الحـرص ، و سـورة الغـضـب و غـلبـة الحـسـد، و ضـعـف الصبر(29) .
بـار خـدايا به تو پناه مى برم از حرص و آز و تندى غضب و خشم و تسلط حسد و رشك و سستى صبر و شكيبائى .
و مـباهات المكثرين ، و الازراء بالمقلين ، و سوء الولاية لمن تحت ايدينا و ترك الشكر لمن اصطنع العارفة عندنا(30) .
و پناه مى برم به تو از به خود نازيدن ثروتمندان ، و خوار شمردن فقرا و نيازمندان ، و بـدرفـتـارى بـا زيـردسـتان (زن ، فرزند، شاگرد، خدمتگزار، و پيران ) و شكر بجا نياوردن از كسى كه به ما نيكويى كرده .
پناه به خدا از خصلتهاى بد
مـردى از امـام سـجـاد (عـليـه السـلام ) سـوال كـرد كـه كـدام عـمل نزد خداوند بهتر است ؟ آن حضرت فرمودند: هيچ عملى بعد از معرفت و شناختن خدا و رسـولش ، بـهـتـر از بـغـض و دشـمنى دنيا نيست و براى شعبه هاى بسيار از گناهان و نافرمانيهاى خداست :
اول : تكبر، و نافرمان شيطان بود زمانى كه مخالفت و گردن فرازى نمود و از كافران گرديد.
دوم : حـرص است ، كه نافرمان آدم و حوا بود زمانى كه خداوند آنها را در بهشت آزاد قرار داد ليـكـن فـرمـود بـه ايـن درخـت نزديك نشويد كه از ستمكاران مى گرديد. پس آدم و حوا چـيـزى را گرفتند كه بدان محتاج نبودند. سپس اين خصلت تا روز قيامت در اولاد آدم رخنه كرد.
سـوم : حـسـد اسـت ، كـه نـافـرمـان پـسـر آدم ، قـابـيـل ، بـود زمـانـى كـه بـه برادرش ‍ هابيل حسد برد و او را كشت و سپس از اين نافرمانى و گناه ، دوستى زنان و دوستى دنيا و دوسـتـى ريـاسـت و دوسـتـى سـخـن چـيـنى و دوستى مقام و ثروت (از راه حرام ) منشعب و جدا گرديد. و اين هفت خصلت در دوستى دنيا جمعند.

از ايـن رو پـيـغـمـبـران و معصومين (عليه السلام ) و جانشينان آنان ، علما و دانشمندان دينى فـرمـودند دوستى دنيا سر منشا هر خطا و گناه است و سپس دنيا بر دو گونه است : دنياى رساننده و دنياى ملعون يعنى دنيايى كه آدمى را به طاعت و بندگى خدا مى رساند به قـدر كـفـاف ، كـه آن مـمـدوح و پسنديده است و دنيايى كه بيش از مقدار كفاف و زيادتر از احتياج است و آن مايه لعنت و دورى از رحمت خداوند است (31) .

9 - آرزو داشتن به آمرزش

و استغفروا ربكم ثم توبوا اليه ان ربى رحيم و دود(32) .
و از خدا آمرزش طلبيد و به درگاهش توبه و بازگشت كنيد، كه او بسيار مشفق و مهربان است .
اللهـم صـل عـلى مـحـمـد و اله ، و صـيرنا الى محبوبك من التوبه و ازلنا عن مكروهك من الاصرار(33) .
بـار خـدايا بر محمد و آل او درود فرست ، و ما را به توبه و بازگشت كه پسنديده تو است باز گردان ، و از اصرار (بر گناه ) كه آن را نمى پسندى دور گردان .
فـايـدنـا بـتـوفـيـقك ، و سددنا بتشديدك ، و اعم ابصار قلوبنا عما خالف محبتك ، و لا تجعل لشى ء من جوار حنا نفوذا فى معصيتك (34) .
پس ما را به توفيق خود كمك كن و با هدايتت به راه راست استوارمان دار. و ديده دلهامان را از آنچه خلاف دوستى توانست كور گردان و هيچكدام از اعضاى ما را در معصيت و نافرمانيت فرو مبر.
عالم بى عمل
مردى از امام سجاد (عليه السلام ) سوال كرد كه منافق كيست ؟ امام فرمود: آن كسى است كه از كـارى نـهى و جلوگيرى نمايد، ليكن خودش آن كار زشت را انجام دهد و سپس فرمان دهد بـه آنـچـه خـود نـمى كند. و چون به نماز ايستد اعتراض كند. ابو حمزه كه اين داستان را نقل مى كند سوال كرد كه اعتراض چيست ؟
امـام فـرمـود: صـورت بـه راست و چپ گردانيدن است و چون ركوع نمايد خود را مانند زمين خـوردگـان بـه زمـيـن انـدازد (يـعـنـى پـس از ركـوع بـدون تـوقـف بـه هـمـان حال به سجده رود) روزش را شب كند و اندوهى جز خوردن شام و غذا ندارد با اينكه روز هم روزه نـبوده ، و چون بامداد نمايد اندوهى جز خوابيدن ندارد با اينكه شب را بيدار نبوده ، و اگـر حديثى يا چيزى گويد دروغگو است ، و اگر نزدش چيزى به امانت گذارند خيانت نـمـايـد، و اگـر از نـظـرش پـنـهـان بـاشـى غيبت و بدگويى نمايد و اگر وعده دهد وفا ننمايد(35) .

10 - دعاى آن حضرت در پناه بردن به خداى تعالى

فاذا قرات القرآن فاستعذ بالله من الشيطان الرجيم (36) .
هنگامى كه قرآن مى خوانى از شر شيطان مطرود به خدا پناه بر.
اللهم ان تشا تعف عنا فبفضلك و ان تشا تعذبنا فبعدلك (37) .
بار خدايا اگر بخواهى از ما بگذرى از فضل و احسان تو است (نه شايستگى ما) و اگر بخواهى ما را به كيفر رسانى از عدل و دادگرى تو است (نه ستم بر ما).
فـسـهـل لنـا عفوك بمنك و اجرنا من عذابك بتجاوزك فانه لا طاقه لنا بعدلك و لا نجاة لاحد منا دون عفوك (38) .
پس به نعمت (بى پايان ) خود بخششت را بر ما آسان فرما، و به گذشت ، ما را از كيفر رهـايـى ده ، زيـرا مـا را تـوانـايـى دادگـرى تـو نـيست و بى عفو و بخششت هيچيك از ما را رهايى از عذاب نيست .
لطف خداست
امام سجاد (عليه السلام ) خدمتكار خود را دو مرتبه صدا زد و او جواب نداد در مرتبه سوم حـضرت فرمودند: فرزندم آيا صداى مرا نشنيدى ؟! گفت : شنيدم . فرمود: پس چرا جواب ندادى ؟ گفت : چون ترسى نداشتم و احساس امنيت كردم . امام سجاد (عليه السلام ) فرمود: سـپـاس خـدايـى را كـه مـمـلوك و خدمتكار مرا اين گونه قرار داده كه از من در امان است و در دل خود نسبت به من هراسى ندارد(39) .

11 - دعاى آن حضرت در طلب عاقبت به خيرى

تـلك الدار الاخـرة نـجـعـلهـا للذيـن لا يـريـدون عـلوا فـى الارض و لا فـسادا و العاقبة للمتقين (40) .
آرى ، اين سراى آخر تو را (تنها) براى كسانى قرار مى دهيم كه اراده برترى جويى در زمين و فساد را ندارند، و عاقبت نيك براى پرهيزگاران است .
يـا مـن ذكـره شـرف للذاكـريـن ، و يـا مـن شـكـره فـوز للشـاكـرين و يا من طاعته نجاة للمـطـيـعـيـن ، صـل عـلى مـحـمـد و اله ، و اشـغـل قـلوبـنـا بـذكـرك عـن كـل ذكـر، و السـنـتـنـا بـشـكـرك عـن كـل شـكـر، و جـوار حـنـا بـطـاعـتـك عـن كل طاعة (41) .
اى آن كه ياد او براى ياد كنندگان شرافت و بزرگى است . و اى آن كه سپاسگزارى او سپاسگزاران را پيروزى است . و اى آن كه فرمانبردارى او فرمانبرداران را رهايى است . بـر مـحـمـد و آل او درود فـرسـت و دلهاى ما را به ياد خود از هر يارى و زبانهامان را به سپاس خود از هر سپاسى و انداممان را به طاعت خود از هر طاعتى به كارآر.
انك رحيم بمن دعاك ، و مستجيب لمن ناداك (42) .
تويى كه به هر كه تو را بخواند مهربانى و تقاضاى هر كه تو را صدا بزند اجابت كننده اى .
(امام صادق (عليه السلام ) فرمود: هر كه ده بار بگويد: يا الله ! به او گفته مى شود لبيك ما حاجتك يعنى البته به خواسته ات مى رسى . حاجتت چيست ؟)
عاقبت به خيران
ابو حمزه ثمالى گويد: از امام سجاد (عليه السلام ) شنيدم فرمودند: وقتى كه روز قيامت مـى شـود، خـداوند تمام انسانها را از آغاز تا انجام در يك سرزمين جمع مى كند، سپس منادى حـق نـدا مـى كند: كجايند صاحبان فضليت ، از شما جمعيتى از مردم بر مى خيزند، فـرشـتـگان با آنان ملاقات مى نمايند و به آنها مى گويند فضيلت شما چيست ؟ آنان در پاسخ گويند: كنا نصل من قطنا، و نعطى من حرمنا و نعفو عمن ظلمنا.
1 - مـا در دنـيا با آنان كه قطع رابطه با ما مى كردند، رابطه بر قرار مى نموديم (يا صله رحم مى كرديم ).
2 - و به آنان كه ما را از نعمتها محروم مى ساختند، عطا مى نموديم .
3 - كـسـانـى را كـه به ما ستم مى نمودند مى بخشيديم (منظور ستمهاى جزيى بين افراد مومن است ).
در ايـن هـنـگـام منادى حق به آنها مى گويد: راست گفتيد. پس وارد بهشت شويد(43)

12 - دعاى آن حضرت در اقرار به گناه

قال رب انى اعوذ لك ان اسئلك ما ليس لى به علم و الا تغفرلى و ترحمنى اكن من الخاسرين (44) .
(نوح عرض كرد) بار الها پناه مى برم به تو كه ديگر چيزى كه نمى دانم هيچ تقاضا نكنم و اكنون اگر گناه مرا نبخشى و ترحم نفرمايى من از زيانكارانم .
اللهم انه يحجبنى عن مسئلتك خلال ثلاث ، و تحدونى عليها خلة واحدة (45) .
بار خدايا سه خصلت ، مرا از درخواست از تو مى دارد و يك خصلت مرا بر آن مى دارد.
يـحـجـبـنـى امر امرت به فابطات عنه و نهى نهيتنى عنه فاسرعت اليه ، و نعمة انعمت بـهـا عـلى فـقـصـرت فـى شـكـرهـا و يـحـدونـى عـلى مـسـئلتـك تـفـضـلك عـلى مـن اقـبـل بـوجـهـه اليـك و وفـد بـحـسـن ظـنـه اليـك ، اذ جـمـيـع احـسـانـك تفضل و اذ كل نعمك ابتداء(46) .
(آن سـه عـبـارت اسـت از) امرى كه به آن فرمان دادى و من در بجا آوردن آن درنگ كردم ، و كـارى كـه مـرا از آن نهى نمودى و من بسوى آن شتافتم ، و نعمتى كه به من بخشيدى و من در سـپـاسـگـزاريش كوتاهى نمودم . اما آنچه مرا بر درخواست از تو ترغيب مى كند احسان تـوست به آنكه با نيت پاك به تو روى آورده ، و از طريق خوش گمانى به درگاه تو آمـده زيـرا كـه تـمـام احـسـانهايت از روى تفضل است و نعمت هايت همه بى سبب و بدون سر آغاز.
ترس از خدا، اقرار به گناه
ابـو حـمـزه ثـمـالى از حـضـرت امـام سـجـاد (عـليـه السـلام ) نـقـل كرد كه آن جناب فرمودند: مردى با زن خود به كشتى نشست . كشتى در اثر امواج در هـم شـكسته شد. از مسافرين غير همان زنى كسى نجات نيافت . خود را به تخته پاره اى چسباند تا به جزيره اى رسيد.
در آن جـزيـره مـرد راهـزنـى بود كه از هيچ معصيتى خوددارى نداشت . اتفاقا با او مصادف گـرديـد. چـشـم راهـزن بـه زنـى تـنـهـا و بـى مـانـع افـتـاد، هـيـچ احـتـمـال نـمـى داد كـه در جزيره زنى ببيند. با تعجب پرسيد تو از آدميانى يا از جنيان ؟ جـواب داد از بـنى آدمم . راهزن به خيال خود وقت را غنيمت شمرده بدون اينكه كلمه اى از او پـرسـش كـنـد، قـصد دست درازى به او كرد. در اين هنگام چشمش به آن زن افتاد. ديد چنان لرزه اندامش را فرا گرفته كه مانند درختان تكان مى خورد.
پرسيد از چه مى ترسى ؟ با سر اشاره به طرف آسمان نموده گفت : از خدا مى ترسم . سوال كرد آيا تا كنون چنين پيشامدى برايت رخ داده كه به عملى نامشروع تن دهى ؟ گفت : به عزت پروردگارم سوگند هنوز چنين كارى نكرده ام .
صـحـبـتهاى زن و رنگ پريده اش ، اثرى شايسته در آن راهزن نمود و گفت : تو تا كنون چـنـيـن كارى را نكرده اى و اين بار هم به اجبار من با نارضايتى تن در مى دهى ، به همين دليل اينطور مى ترسى . به خدا سوگند من از تو سزاوارترم به اين گونه ترسيدن . از جـا حـركـت كـرده مـنـصـرف شـد، بـه سـوى خـانه و خانواده خود برگشت و از گناهان گذشته توبه نمود.
در راه مصادف با راهبى شد. مقدارى با هم راه پيمودند. حرارت آفتاب بر آنها تابيد. راهب گـفـت : جـوان ! خـوبـسـت دعـا كـنـى خداوند ما را بوسيله ابرى سايه اندازد كه از حرارت خورشيد آسوده شويم .
جـوان بـا شـرمندگى اظهار داشت : مرا در نزد خدا كار نيكى نيست كه جرات تقاضا داشته بـاشـم . راهـب گـفـت : پـس مـن دعـا مـى كـنـم ، تـو آمـيـن بـگـو! جـوان قبول كرد. راهب دست نياز دراز كرده و از خداوند خواست سايه اى از ابر بر آنها بياندازد، جوان آمين مى گفت ، چيزى نگذشت كه مقدارى از آسمان را ابر فرا گرفت . آن دو در سايه ابر به راه خود ادامه دادند. بيش از ساعتى راه نپيمودند، تا بر سر دو راهى رسيدند و از هم جدا شدند.
جوان از يك طرف و راهب از جاده ديگر، يك مرتبه راهب توجه كرده ديد ابر به همراه جوان مـى رود. بـه او گـفـت اكـنون معلوم شد تو از من بهترى . آمين تو مستجاب شد نه دعاى من . بـايـد داسـتـان خـود را بـرايـم شـرح دهـى . جـوان داسـتـان زن را بـرايـش مفصل بيان كرد.
فـقـال غـفـرلك مـامـضـى حـيـث دخـلك اخـوف ، فـانـظـر كـيـف تـكـون فـيـمـا تستقبل (47) .
خدا بواسطه همان ترسى كه ترا فرا گرفت گناهان گذشته ات را آمرزيد اينك متوجه باش در آينده خود را از خطا نگهدارى .
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

خداگونه شدن از منظر امام سجاد علیه السلام
امام سجاد - علیه السلام -، از دیدگاه دیگران
سیره امام سجاد (ع) از نگاه رهبری
چرا زین العابدین؟
گلی از بستان امامت
جلوه‌های حقوق بشر در رساله حقوق امام سجاد(ع)
چارمین نور الهى
منشور جاوید در معرفى اهل بیت(ع)
تفاوت سامری امت حضرت موسی با سامری امت پیامبر
توشه سفر آخرت

بیشترین بازدید این مجموعه

جلوه‌های حقوق بشر در رساله حقوق امام سجاد(ع)
آثار برخی گناهان از زبان امام سجاد(ع)
امام سجاد - علیه السلام -، از دیدگاه دیگران
چرا زین العابدین؟
تفاوت سامری امت حضرت موسی با سامری امت پیامبر
گواهی حجر الاسود به امامت حضرت سجاد‏
چارمین نور الهى
گلی از بستان امامت
عمر بن عبد العزیز خوب بود یا بد؟
منشور جاوید در معرفى اهل بیت(ع)

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^