امام زين العابدين (ع ) با توجه به فرزندان زيادى كه براى ايشان ياد كرده اند، همسران متعددى داشته است ، اما در ميان اين همسران ، تنها يكى از ايشان ، از طريق عقد دائم به همسرى آن حضرت در آمده بود و ديگران ، كنيزانى بودند كه به وسيله حضرتش خريدارى شده و افتخار يافته بودند كه از آن امام فرزندى داشت باشند.
تنها همسرى كه از طريق عقد دائم به ازدواج امام سجاد (ع ) در آمده است ، ام عبدالله دختر بزرگوارش - امام حسن مجتبى - عليه السلام - مى باشد.
ام عبدالله از زنان با فضيلتى است كه در بسيارى از افتخارهاى معنوى ، در عصر خويش يگانه بوده است . از آن جمله اين كه وى هم دختر امام و هم همسر امام و هم مادر امام مى باشد.
همسرى ام عبدالله با امام سجاد، دونسل امامت را به هم پيوند داد (51) و نتيجه اين پيوند، يگانه فرزندى بود كه باقر العلوم نام گرفت (52) و خط امامت را تداوم بخشيد.
اما تعداد فرزندان امام سجاد در كتابهاى تاريخى و حديثى 15،(53) 16 (54)، 17 (55)، و حتى 20 (56) فرزند پسر و دختر ياد شده است .
شيخ مفيد ره نام فرزندان امام سجاد (ع ) را اين گونه آورده است :
1- محمد (ابوجعفر، باقر العلوم (ع ) ) كه مادر وى ام عبدالله دختر امام حسن مجتبى (ع ) بوده است .
2- عبدالله
3- حسن
4- حسين ، كه مادر اينها ام ولد بوده است .
5- زيد
6- عمر، كه مادر آن دو نيز ام ولد مى باشد.
7- حسين اصغر
8- عبدالرحمان
9- سليمان كه هر سه از يك مادر ام ولد بوده اند.
10- محمداصغر
11- على وى را كوچكترين فرزند امام سجاد دانسته اند.
12- خديجه كه با على از يك مادر ام ولد بوده اند.
13- فاطمه
14- عليه
15- ام كلثوم كه مادر هر سه آنان ام ولد مى باشد. (57)
آنچه شيخ مفيد در اين زمينه يادكرده ، مورد اشاره برخى ديگر از مورخان نيز قرار گرفته است . (58)
بسيارى از فرزندان على بن الحسين (ع ) داراى اعقاب و نسلى نبوده اند و يا در تاريخ از نسل آنان چيزى ثبت نشده است .
ابن عنبه نسب شناسى معروف ، استمرار نسل امام سجاد (ع ) را تنها از طريق شش تن از فرزندان آن حضرت به نامهاى محمد الباقر (ع )، عبدالله ، زيد شهيد، عمر اشرف ، حسين اصغر و على اصغر دانسته است . (59) و ابن قتيه در اين زمينه تنها از محمد بن على الباقر، زيد، عبدالله بن الحسين ياد كرده است . (60)
در ميان فرزندان امام سجاد، با فضيلت ترين ، عالم ترين و شريف ترين فرزند را نخست امام باقر (ع ) و سپس زيد بن على دانسته اند.
چنان كه از محمد بن منكدر نقل كرده اند:
هيچ كس را نديدم كه در فضيلت با على بن الحسين برابر كند مگر زمانى كه با فرزندش محمد الباقر (ع ) مواجه شدم . (61)
و امام زيدبن على بن الحسين كنيه اش الوالحسين و يا الولاحسين . معروف به زيد شهيد است .
وى در سال 79 هجرى قمرى ديده به جهان گشود و به سال 122 هجرى قمرى در عصر خلافت هشام بن عبدالملك مروان به فرمان او و بدست يوسف بن عمر ثقفى به شهادت رسيد.
او در مبارزه عليه دستگاه مستبد خلافت اموى ، بسيار جدى و صريح بود و در عين اعتقاد و اذعان به امامت ولايت امام باقر (ع ) و امام صادق (ع ) (62)، قيام مسلحانه عليه دستگاه اموى را وظيفه خود مى دانست . مركز اصلى فعاليتى سياسى زيد در كوفه بود و در همان منطقه قيام كرد و به شهادت رسيد.
زيد علاوه بر مبارزات سياسى ، در علم و دانش نيز شخصيتى والا داشت و ابوخالد واسطى كتابى را نام الفقه به وى نسبت داده است كه اگر اين انتساب درست باشد نخستين كتاب فقهى به شمار مى آيد. (63)
رسالت دينى و اجتماعى امام سجاد (ع )
هدف اصلى و نهايى از تحقق و كاوش در زندگى معصومين (ع ) ، در حقيقت شناخت مواضع دينى و اجتماعى و معرفت پيامها و درسها و شيوه عملى ايشان است . زيرا امام يعنى جلودار قافله صالحان به سوى ارزشها، امام يعنى هدايتگر خلق به سوى خدا. و كسانى مى توانند اهل ولايت و رهپوى مسير صلاح و هدايت باشند كه نخست پيشواى خود را آن گونه كه بايد بشناسند و بر اساس شناخت و معرفت ، وى را الگوى عملى و اعتقادى خود قرار دهند.
مهمترين بعد اين شناخت را در زمينه پيامهاى اعتقادى ، اخلاقى ، اجتماعى ، سياسى و عبادى بايد جستجو كرد و اما شناخت نام ، كنيه و لقب و... امورى است كه جنبه مقدماتى دارد و رهگذرى است براى رسيدن به شناخت هاى اصلى و بنياد دينى كه بايد الگو و برنامه عمل و عقيده قرار گيرد. اكنون ما، در فصل آغازين اين كتاب و در بررسى اجمالى زندگى امام سجاد (ع ) از ولادت تا رحلت دريغمان آمد كه حتى اشاره اى هم به موضوع اصلى اين تحقيق نداشته باشيم . زيرا بيم آن مى رود كه ساده انديشانى گمان كنند شناخت زندگى امام سجاد - عليه السلام - خلاصه شده است در: شناخت زمان ولادت ، مكان ولادت نام پدر و مادر، همسران و فرزندان و... و بس !
بديهى است كه فصلهاى آينده كتاب ، دقيقا در راستاى شناخت ابعاد اصلى زندگى امام سجاد - عليه السلام - مى باشد و چون در اين بخش ، نظر به ترسيم اجمالى بيوگرافى آن حضرت است ، به همين تذكر و ياد بسنده مى كنيم .
شهادت
امام سجاد، اسوه زهد و تقوا و نمونه صبر شكيبايى و مظهر آميختگى علم و حلم پس از ايفاى وظيفه الهى خود و حفظ ارزشهاى دين و پاسدارى از تشكل شيعى در سخت ترين ادوار سياسى - اجتماعى -، در سال 95 هجرى قمرى به لقاى پروردگار و وصال معبود خويش شتافت .
در تاريخ وفات آن حضرت سال 94، (64) 95 (65) و 96 هجرى قمرى (66) گفته شده است ولى پيشينه دارترين و معتبرترين نقل مربوط به سال 95 هجرى قمرى مى باشد.
البته جز اين نقلها، برخى مورخان به سالهاى 92، (67) 93، (68) 99، (69) 100(70)نيز اشاره كرده اند. بنابراين ، اگر نقل مشهور را در سال ولادت و نيز رحلت امام سجاد - عليه السلام - سال 38 هجرى و 95 قمرى - ملاك قرار دهيم ، عمر شريف وى هنگام وفات 57 سال بوده است . دو سال آن مقارن با روزگار خلافت على بن ابى طالب ع ره و ده سال آن در دوران امامت عموى گراميش - حسن بن على ع و ده سال در روزگار زعامت حسين بن على ع بوده و 34 سال آن به دوران امامت خود آن حضرت اختصاص داشته است .
و اما آرا در زمينه ماه و روز رحلت آن حضرت نيز مختلف است . بيشتر نويسندگان ورز دوازدهم محرم را متذكر شده اند. (71) و برخى روزهاى 18، 19، 22 و 25 محرم را مطرح كرده اند (72) و نيز نقلى ، روز 14 ربيع الاول را احتمال داده است .
درباره علت وفات امام سجاد - عليه السلام - و چگونگى وفات آن پيشواى صالحان ، عمده تاريخنگاران تصريح كرده اند، وليد بن الملك ، ايشان را مسموم ساخته و آن را حضرت در نتيجه همان مسموميت درگذشته است .
بعضى هم نوشته اند كه هشام بن عبدالملم در روزگار خلافت وليد، امام على بن الحسين - عليه السلام - را مسموم كرده است .
اما ميان اين دو نظر، تنافى و تعارضى وجود ندارد. زيرا طبيعى است كه هر چند برنامه مسوميت امام سجاد از سوى دستگاه خلافت - وليد - ريخته شده و فرمان آن توسط شخص خليفه صادر گشته باشد، كسان ديگرى مجرى آن برنامه و فرمان خواهند بود. زيرا مسايل سياسى و اجتماعى و همچنين محبوبيت امام سجاد - عليه السلام - در ميان مردم و معروفيت وى به علم و زهد و تقوا، هرگز به حاكمان اين جراءت را نمى داده است كه به طور مستقيم با آن حضرت رويا رو شوند و به ستيز برخيزند و با زمينه هاى قتل وى را به طور علنى فراهم آورند.
بر اين اساس ، بعيد نمى نمايد كه هشام بن عبدالملك به دستور بردارش وليد مرتكب چنين جنايتى شده باشد و وليد و هشام هر دو كشنده امام سجاد بوده باشند.
مدفن على بن الحسين (ع )
بدن مطهر زين العابدين (ع ) كنار امام حسن مجتبى (ع ) در قبرستان بقيع مدفون گشت . (73)
بقيع زمين كوچكى است كه بسيارى از بزرگان اسلام را در خود جاى داده است . از آن جمله چهار امام شيعه - امام حسن مجتبى (ع )، امام زين العابدين (ع )، امام محمد باقر (ع ) و امام جعفر صادق - عليه السلام - ميباشد.
در گذشته زمان ، مسلمانان و شيفتگان اسلام و اهل بيت ، به تجليل آبادى اين مكان همت گماشته و براى هر يك از اين بزرگان ، حرم و بارگاهى بنا كرده بودند . اما سوگمندانه ، و هابيان در شوال 1344 هجرى قمرى اين آثار را تخريب كردند و همه را با خاك يكسان نمودند!از آن اين پس ، رفتار ناشايست و هابيان و حكام حجاز همواره از سوى محافل اسلامى مورد انتقاد شديد قرار داشته و دارد.
در اين مدت تلاشهاى زيادى صورت گرفت تا شديد وضع اسفبار بقيع به صورت نخستين آن برگردد و بى حرمتها پايان يابد. اما على رغم قولهاى مساعدى كه گاه حكام حجاز داده اند، هرگز قدم مثبتى در اين راستا برداشته نشده است . و در حالى كه شاهزادگان هوسران و خوشگذران در مجلل ترين كاخها به سر مى برند و دشمنان خلق و خدا و بيگانگان و دشمنان اسلام در آن كاخها استقبال مى كنند و ثروت و امكانات جهان اسلام را به پاى غرب و صهيونيسم بين الملل نثار مى نمايند، مرقد بزرگان و شايسته ترين چهره هاى دينى مسلمانان ، چون گورستانى متروك مورد بى مهرى و بى اعتنايى قرار دارد و شعائر اسلامى مورد سخت ترين بى حرمتيها واقع شده است !
امامت على بن الحسين - عليه السلام -
پس از شهادت حسين على (ع ) در محرم سال شصت و يك هجرى ، منصب امامت به على بن - عليه السلام - منتقل گرديد.
شيعه افتخار يافت كه پس از على بن ابى طالب (ع ) و حسن بن على - عليه السلام - و حسين على - عليه السلام -، زمام رهبرى وى را سيد الساجدين ، زين العابدين ، امام سجاد - عليه السلام - عهدار گشت .
امامت سيد الساجدين از سال ((61 هجرى قمرى )) تا سال 95 هجرى قمرى استمرار يافت .
دوران امامت
مورخان ، دوران امامت على بن الحسين - عليه السلام - را گوناگون ثبت كرده اند. بعضى 33 (74) سال و برخى 34 (75) سال و بيشتر تاريخنگاران 35 (76) سال و چند ماه را ياد آور شده اند و همين نظريه اخير، راءى مشهور است .
قول ضعيفى هم مدت امامت آن حضرت را 20 سال دانسته است .
(77)اين اختلاف بى شك نتيجه اختلاف در سال رحلت امام سجاد است يعنى ؛ مربوط به پايان امامت حضرت است و نه آغاز آن ، زيرا در اين كه محرم سال 61 هجرى قمرى آغاز امامت زين العابدين - عليه السلام - بوده ، هيچ ترديدى نيست .
دلايل امامت على بن الحسين - عليه السلام -
دلايل امامت امامان - عليه السلام - به محور عمده باز مى گردد:
الف ) شايستگان علمى و فضيلتهاى اخلاقى و معنوى برتر آن .
ب ) نصوص معتبر و تصريح از سوى پيامبر اكرم - صلى الله عليه وآله - و اما پيشين به امامت ايشان .
البته محور سومى هم وجود دارد كه به نوبه خود شايان توجه است و آن را تحت عنوان كرامات و معجزات و نمودهاى خارق العاده مى توان بررسى كرد.
اين سه محور هر گاه در مجموع مورد بررسى قرار گيرد و در زندگى فردى تحقق و تجسم بيابد، در پيشگاه عقل و منطق ، شرافت و فضيلت و امامت وى پذيرفته خواهد بود و انكار امامت او جز بر اساس هوى و هوس و تعصب و جهالت استوار نمى باشد.
تصريح پيامبر اكرم - صلى الله عليه وآله -
جابربن عبدالله انصارى روايت كرده است :
من در حضور رسول خدا (ص ) بودم در حالى كه حسين بن على - عليه السلام - در دامان آن حضرت نشسته بود و پيامبر - صلى الله عليه وآله - او را نوازش مى داد. در اين ميان پيامبر (ص ) رو به جانب من كرد و فرمود: اى جابر فرزندم حسين - عليه السلام - در آينده پسرى خواهد داشت كه نامش را على مى نهند و چون روز قيامت شود منادى حق از عرش ندا دهد: سيد العابدين بپا خيزد! در اين هنگام على بن الحسين وارد محشر مى شود.(78)
اين روايت نيز از پيامبر - صلى الله عليه وآله - نقل شده است كه فرمود:
اذا مضى الحسين قام بالامر ابنه عليه السلام و هو الحجة و الامام ... (79)
يعنى : پس از دوران امامت حسين - عليه السلام - فرزندش على بن الحسين زمام امامت را عهده دار خواهد بود و او حجت و امام است اعلام الورى 259؛ مناقب 3/338 كشف الغمه 2/322.
52- برخى تاريخنگاران جز امام باقر - عليه السلام - فرزندان ديگرى چون محمد، حسن و حسين و اكبر و عبدالله را فرزندان ام عبدالله شمرده اند. رك : طبقات ابن سعد 5/156؛ انساب الاشراف 3/147؛ تاريخ يعقوبى 2/305،
53- ارشاد 5/154؛ فصول المهمه 206؛ تذكرة الائمه 124؛ نورالابصار 142.
54- اعلام الورى 297؛ كشف الغمه 2/286؛ اعيان الشيعه 1/630.
55- طبقات ابن سعد 5/156.
56- تاريخ آل محمد 127؛ تاريخ گزيده 203.
57- ارشاد 2/154.
58- اعلام الوردى 297؛ كشف اغمه 2/284؛ فصول المهمة 209؛ نور البصار 142
59- عمدة الطالب 138.
60- معارف ابن قتيبه 215-216 .
61- ارشاد 2/159؛ تهذيب 9/352؛ احقاق الحق 12/178.
62- تنقيح المقال 1/668؛ بحارالانوار 47/19.
63- اعلام زركلى 3/98-99.
64- معارف ابن قتيه 215؛ كشف الغمه 4/275؛ كامل ابن اثير 4/238؛ مطالب السئوول 79؛ تذكرة الخواص 341؛ سير اعلام النبلا 4/400 فصول المهمه 208؛ تذكرة الائمه 124؛ بحارالانوار 64/8-13؛ اسعاف الراغبين 220.
65- تاريخ يعقوبى 2/303؛ دلائل الامامة 80؛ تاريخ الائمة ؛ مروج الذهب 3/160؛ اصول كافى 2/372؛ ارشاد 2/139؛ اعلام الورى 251؛ كفاية الطالب 306؛ وفيات الاعيان 2/431؛ مصباح كفعمى 509.
66- تاريخ طبرى 5/362
67- احقاق الحق 12/10
68- سير اعلام النبلا 4/400؛ امام حسين و ايران 548.
69- تاريخ يعقوبى 2/303.
70- همان مدرك
71- اعلام الورى 251 مطالب السوول 79
72- كشف الغمه 2 / 297؛ اعيان الشيعه 1 / 629.
73- شعرانى در كتاب طبقات احتمال داده است كه مرقد امام سجاد (ع ) در روستايى نزديك مصر قديم باشد ولى اين احتمال بى مورد است و چه بسا آنچه سبب پيدايش اين توهم اين شده ، مزارى باشد كه منسوب به زيدبن على بن الحسين است و بر اساس برخى نقلها سرزيد شهيد در آنجا مدفون است ، رك : اسعاف الراغبين 221.
74- فصول المهمه 208
75- ارشاد 2/139؛ اعلام الورى 252؛ كشف الغمه 2/276.
76- دلائل الامامه 80؛ كافى 2/372؛ اثبات الوصيه 148؛ بحار46/154.
77- تاج المواليد مجموعه نفسيه 37.
78- المختار مناقب الاخيار، 30؛ مطالب السؤ ول 81؛ الصواعق المرحقه 199؛ سنابيع الموده 332.
79- نفثة المصدور 63.