فارسی
دوشنبه 05 آذر 1403 - الاثنين 22 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

یزید و هجوم به مكه

یزید و هجوم به مكه

همزمان با شورش مدينه ، در مكه نيز آشوبهايى صورت گرفته و نغمه هاى مخالفت با حكومت امويان ، آغاز شده بود.
سپاه شام از آغاز حركت ، دو هدف را در پيش روى خود مى ديدند، نخست فرو نشاندن شورش مدينه و سپس خاموش ساختن نغمه هاى مخالف آشوبهاى مكه . عبدالله بن زبير كه از بيعت با يزيد امتناع ورزيده و براى ايمن ماندن از توطئه هاى دستگاه خلافت ، به حرم امن پناه برده و در مكه ساكن شده بود، در طول اقامتش در مكه هوادارانى گرد آورده ، سر ياسازگارى با يزيد را برداشته بود.
از اين رو، سپاه شام پس از قتل عام مدينه و خاموش ساختن صداى مخالف آنان ، عازم مكه شدند.
مسرف بن عقبه ، بر اثر بيمارى و كهولت سن در ميان راه جان سپرد. از آخرين سخنانى كه مسرف بر زبان آورده و نشانه پليدى روح اوست اين عبارت است كه گفته : پس از شهادت توحيد و رسالت محمد (ص ) هيچ يك از عملى را به اندازه كشتار مردم مدينه در نظرم ارجمند نيست و در قيامت مزد هيچ عملى را به اندازه آن مهم و ارزنده نمى شناسم ! (320)
اين نشانگر فرهنگ منحط و انديشه خام و نارساى كسانى است كه در لواى حكومت معاويه رشد يافته و نام مسلمان بر خود نهاده بودند!
به هر حال پس از مسرف ، رهبرى سپاه يزيد را حصين بن نمير به عهده گرفت ، چه ين كه او از شام براى چنين روزى و چنين منظورى از سوى يزيد انتخاب شده بود.
سپاهيان شام مكه را محاصره كردند و با منجنيق بر مكيان و برخانه ها مكه سنگ فرو ريختند و در اين نبرد خانه كعبه آتش گرفت و از وس ديگر خبر مرگ يزيد ميان سپاه شام و همچنين اهل مكه انتشار يافت .
با مرگ خليفه ، بديهى است كه جنگ نمى توانست تداوم يابد.
حصين بن نمير فرمانده سپاه شام ، پايان جنگ را اعلام داشت و به عبد الله بن زبير پيشنهاد كرد كه اگر شام به عزيمت كند حاضر است به عنوان خليفه با او بيعت نمايد. ولى عبدالله بن زبير كه در اين پيشنهاد، برنامه هاى توطئه آميز حصين را نهان مى ديد، پيشنهاد او را پذيرفت و حصين همراه با سپاه به شام بازگشت ..
فتنه عبدالله بن زبير
مرگ يزيد در ربيع الاول سال 64 هجرى هر چند به روايارويى سپاه شام و مردم مكه پايان داد ولى ادعاى ابن زبير براى خلافت همچنان استمرار يافت .
عبدالله بن زبير كه پس از مرگ معاويه از پذيرش حكومت يزيد و بيعت با او سرباز زده بود براى ايمن ماندن از انتقام يزيد، مكه را پايگاه خويش قرار داده بود و در اين منطقه براى بيعت گرفتن از مردم و دستيابى خود به خلافت تلاش مى كرد. روى آورى ابن زبير به مكه دو دليل مى توانست داشته باشد. نخست اين كه مكه سرزمين امن به شمار مى آمد و ديگر اين كه عبدالله ريشه در نسل مكيان داشت .
چه اين كه زبير - پدر عبدالله - فرزند صفيه ، عمه رسول خدابود.
عبدالله بن زبير به دليل اين كه پدرش - زبير - از صحابه معروف رسول خدا - صلى الله عليه وآله - و مادرش اسماء دختر ابوبكر - نخستين خليفه - بود، مكه را كه سرزمين پدرى او به شمار مى آمد براى عرض اندام و جلب هوادار مناسب مى ديد.
تا قبل از مرگ يزيد تلاشهاى عبدالله براى بيعت گرفتن از مردم چندان ثمر نبخشيد زيرا وحشتى كه يزيد در كربلا و مدينه به وجود آورده بود، مردم را از پيامدهاى مخالفت با يزيد و حكومت امويان باز مى داشت ،. اما پس از مرگ يزيد دامنه نفوذ عبدالله گسترش يافت و او مى توانست در برخى مناطق نمايندگانى بگمارد و از مردم بيعت بگيرد.
در مصر عبدالرحمان حجدم فهرى ، عامل ابن زبير بود و توانست مردم را به فرمان او در آورد.
در فلسطين ، نائل بن قيس جزامى .
در دمشق ، ضحاك بن قيص فهرى .
حمص ، نعمان بن بشير انصارى .
در بصره ، حارث بن عبدالله بن ابى ربيعه .
در خراسان ، عبدالله بن خازم سلمى .
در كوفه عبدالله بن مطيع عامل او بودند و تنها در اين ميان اردن تحت فرمان حسان بن طلبى به عبدالله بن زبير تمايل نيافت .
عبدالله بن زبير على رغم تلاشهايش براى دستيابى به حكومت هرگز در طول دوران مبارزه اش از مكه بيرون نيامد و گويا بيرون از مكه هرگز احساس ‍ امنيت نداشت .
عبدالله در طول دوران مبارزه قدرتش دوبار مورد هجوم شديد قرار گرفت نخست به وسيله سپاه يزيد به فرماندهى حصين بن نمير كه با مرگ يزيد سپاه شام دست از مبارزه كشيدند و عبدالله و هوادارانش جان سالم به در بردند. و سپس به وسيله سپاه عظيمى كه حجاج بن يوسف ثقفى به مكه اعزام داشت تا به مقابله عبدالله و يارانش برخيزند و ادعاها و تلاشهاى آنان را براى هميشه خاموش كنند.
دومين جنگ با عبدالله آخرين جنگ او نيز بود زيرا در اين يورش سپاه حجاج بن يوسف شكست سختى بر هواداران ابن زبير وارد كردند و عبدالله بن زبير را دستگير كرده ، در مكه به دار آويختند. و اين گونه فتنه عبدالله بن زبير كه از سال 64 اوج گرفته بود پس از9 سال (321) در 73 هجرى به پايان خط رسيد. (322)
موضع امام سجاد در برابر ابن زبير
براى شناخت موضع امام سجاد ع در برابر ابن زبير و تلاشها و داعيه هاى وى نخست بايد مرورى اجمالى به شخصيت سياسى وى عواملى كه مى تواند در فكر و اهداف او تاثير بگذارند داشت .
شخصيت فكرى و سياسى عبدالله بى ارتباط با شخصيت پدرش زبير نبود.
زبير از يك سو پسر عمه رسول خدا و از سوى ديگر صحابى نام آشناى پيامبر اسلام به شمار مى آمد و پس از قتل عثمان با على بن ابى طالب ع بيعت كرد ولى ديگرى نگذشت كه بيعت خود را شكست و با ناكثين روانه بصره شد و در جنگ جمل عليه على ع جنگيد و خارج از ميدان جنگ اما در رابطه با همان درگيريها كشته شد .
درگيرى و ستيز نهايى زبير با على بن ابيطالب ع و مرگ او در اين گير و دارها مى توانست شعله هاى كينه و عداوت را در قلب فرزند زبير عليه خاندان على ع روشن كند و يا اگر كينه اى از پيش وجود داشته آن را شعله ورتر سازد.
مطالعه تاريخ جنگ جمل مى نماياند كه اصلى ترين محرك اصحاب جملا قدرت طلبى و انگيزه هاى قومى بوده است بويژه در مورد شركت زبير در اين جنگ مورخان ياد آور شده اند كه او نخست از شركت در اين جنگ نادم شده بازگشت ولى فرزندش عبدالله او را به جنگيدن تحريك كرد. (323)
اين پيش زمينه ها مى تواند جدايى راه و انديشه عبدالله بن زبير از راه ائمه ع و على بن الحسين ع را بنماياند ولى نشانه هاى ديگرى نيز در دست است كه آن را تقويت مى كند.
در سالهاى بعد هنگامى كه يزيد به خلافت چنگ زد عبدالله بن زبير نقطه اشتراكى با حسين بن على ع پيدا كرد زيرا آن دو هيچ كدام حاضر به بيعت با يزيد نبودند.
زمانى كه حسين بن على ع از مدينه به سوى مكه رهسپار گرديد ابن زبير نيز در مكه حضور داشت .
بديهى است كه پس از استقرار حسين بن على در مكه به دليل نقطه اشتراكى كه ياد شد ابن زبير به ديدار آن حضرت مى آمد تا از تصميمهاى حسين بن على ع آگاه شود.
حساسيت ابن زبير نسبت به برنامه هاى حسين ع بى دليل نبود، زيرا ابن زبير در سر انديشه رهبرى و خلافت و جلب هوادارى و حمايت مكيان را داشت و حضور حسين ع شخصيت او را بشدت تحت الشعاع قرار مى داد و با وجود آن حضرت كسى به بيعت با ابن زبير تمايل نمى يافت اين است كه او در ملاقاتهايش هم سعى داشت امام را به خروج از مكه تشويق كند و هم تلاش مى كرد انگيزه اصلى خود را نهان دارد. از اين رو گاه پيشنهاد مى كرد كه امام در مكه بماند زيرا مكه امن تر است . (324) و زمانى هم مى گفت اگر من يارانى مثل ياران و هواداران شما در كوفه داشتم حتما به سوى كوفه حركت مى كردم و از تصميم خود برنمى گشتم . (325)
حسين بن على ع در همين سفر مخالفت خود را با روش ابن زبير به طور ضمن بيان داشت زيرا ابن زبير به گمان خود كعبه را سنگر مبارزه قرار داده تا هر گاه خطرى متوجه او شد به كعبه پناه برد ولى امام به او ياد آور شد كه اين امر موجب هتك حرمت كعبه مى شود زيرا يزيد و بنى اميه كسانى نيستند كه به كعبه حرمت نهند حسين بن على ع به ابن زبير فرمود.
اى پسر زبير من راضى نيستم يك قطره از خون من در خانه خدا ريخته شود و اگر يك يا دو وجب هم از حرم الهى دورتر باشم و خونم ريخته شود بهتر است از اين كه حرمت كعبه پايمال گردد. (326)
در بيانى ديگر چنين آمده است .
پسر زبير به حسين بن على ع گفت : اگر مى خواهى در مكه بمانى بمان و كار قيام عليه خلافت يزيد را رهبرى كن زيرا ما تو را پشتيبان هستيم و با تو بيعت مى كنيم .
امام حسين ع فرمود: پدرم به من خبر داده است كه سالارى در مكه جاى خواهد گرفت و مسجد الحرام را خواهد شكست من نمى خواهم در مكه بمانم و آن سالار باشم . (327)
سرگذشت زمان نشان داد كه پيش بينى امام ع تحقق يافت و عبدالله سبب شد تا دو مرتبه حرمت مكه در هم ريخته شود يك بار به وسيله حصين بن نمير و مرتبه ديگر به وسيله حجاج بن يوسف .
گذشته از اين نشانه ها و شواهد گويا ناسازگارى و عداوت ابن زبير با اهل بيت و بنى هاشم صريحتر از اينها بوده است چنان كه نوشته اند.
در روزگار قدرت ابن زبير چهل روز در خطبه هايش درود بر پيامبر نفرستاد و مى گفت : من از آن جهت بر پيامبر درود نمى فرستم كه برخى بنى هاشم گرفتار غروز نشوند و احساس فخر و بزرگى ننمايند. (328)
برخورد ابن زبير با بنى هاشم در ايامى كه قدرى اقتدار يافته بود بسيار خشن و غير دوستانه ياد شده است . چنان كه در مقطعى از كشمكشها هاشميان مكه را در دره اى مجتمع ساخت و آنان را با فراهم آوردن هيزم مورد تهديد قرار داد به گونه اى كه اگر شعله اى در آن هيزمها مى افتاد هيچ هاشمى سالم نمى ماند. (329)
با توجه به اين نكات موضع امام سجاد ع در قبال حركتهاى ابن زبير روشن مى نمايد.
آن حضرت برنامه هاى ابن زبير را حركتى ثمر بخش و قيامى رهايى آفرين نمى دانست بلكه فتنه اى بحران خيز به شمار مى آورد چنان كه از روايات ابو حمزه ثمالى استفاده مى شود.
ابوحمزه ثمالى مى گويد امام سجاد ع ديوارى را به من نشان داد و فرمود من روزى به اين ديوار تكيه زده بودم و در نگرانى به سر مى بردم ناگهان مردى سفيد پوش را در برابرم ديدم كه مرا مى نگرد.
آن مرد به من گفت اى على بن الحسين چرا تو را اندوهگين مى يابم . اگر براى دنيا غمگين هستى خدا روزى نيك و بدكار را مى رساند و اگر براى آخرت نگرانى آخرت و عده اى است صادق كه فرمانرواى آن خداوندى است قاهر.
به او گفتم ترس و نگرانى من از فتنه ابن زبير است .
مرد خنديد و گفت اى على بن الحسين آيا تا كنون ديده اى كسى بر خدا توكل كند. خدا كارش را سامان ندهد آيا تاكنون ديده اى كسى از خداى چيزى را طلب كند و خدا پاسخش ندهد ناگهان آن مرد از برابر ديدگانم پنهان شد و ديگر او را نمى ديدم او خضر ع بود. (330)

0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

سیره امام سجاد (ع) از نگاه رهبری
چرا زین العابدین؟
گلی از بستان امامت
جلوه‌های حقوق بشر در رساله حقوق امام سجاد(ع)
چارمین نور الهى
منشور جاوید در معرفى اهل بیت(ع)
تفاوت سامری امت حضرت موسی با سامری امت پیامبر
توشه سفر آخرت
گواهی حجر الاسود به امامت حضرت سجاد‏
عمر بن عبد العزیز خوب بود یا بد؟

بیشترین بازدید این مجموعه

جلوه‌های حقوق بشر در رساله حقوق امام سجاد(ع)
آثار برخی گناهان از زبان امام سجاد(ع)
امام سجاد - علیه السلام -، از دیدگاه دیگران
سیره امام سجاد (ع) از نگاه رهبری
تفاوت سامری امت حضرت موسی با سامری امت پیامبر
گواهی حجر الاسود به امامت حضرت سجاد‏
چارمین نور الهى
گلی از بستان امامت
عمر بن عبد العزیز خوب بود یا بد؟
منشور جاوید در معرفى اهل بیت(ع)

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^