دلايل امامت امامان (عليه السلام ) به محور عمده باز مى گردد:
الف ) شايستگي هاى علمى و عملى و فضيلت هاى اخلاقى و معنوى برتر آن .
ب ) نصوص معتبر و تصريح از سوى پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) و امام پيشين به امامت ايشان .
اين محورها هر گاه در مجموع مورد بررسى قرار گيرد و در زندگى فردى تحقق و تجسم بيابد، در پيشگاه عقل و منطق ، شرافت و فضيلت و امامت وى پذيرفته خواهد بود و انكار امامت او جز بر اساس هوى و هوس و تعصب و جهالت استوار نمى باشد.
تصريح پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم )
جابربن عبدالله انصارى روايت كرده است :
من در حضور رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) بودم در حالى كه حسين بن على (عليه السلام ) در دامان آن حضرت نشسته بود و پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) او را نوازش مى داد. در اين ميان پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) رو به جانب من كرد و فرمود:
اى جابر فرزندم حسين (عليه السلام ) در آينده پسرى خواهد داشت كه نامش را على مى نهند و چون روز قيامت شود منادى حق از عرش ندا دهد: سيدالعابدين بپاخيزد! در اين هنگام على بن الحسين وارد محشر مى شود.
اين روايت نيز از پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) نقل شده است كه فرمود:
اذا مضى الحسين قام بالامر بعده على ابنه (عليه السلام ) و هو الحجة و الامام ...
يعنى : پس از دوران امامت حسين (عليه السلام ) فرزندش على بن الحسين زمام امور امامت را عهده دار خواهد بود و او حجت و امام است .
دلايل امامت امامان (عليه السلام ) به محور عمده باز مى گردد:
الف ) شايستگي هاى علمى و عملى و فضيلت هاى اخلاقى و معنوى برتر آن .
ب ) نصوص معتبر و تصريح از سوى پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) و امام پيشين به امامت ايشان .
حديث لوح
حديث ديگرى نيز توسط جابربن عبدالله نقل شده است كه به عنوان حديث لوح مشهور مى باشد. مضمون آن حديث چنين است :
امام صادق (عليه السلام ) مى فرمايد: پدرم باقرالعلوم به جابربن عبدالله فرمود با تو كارى دارم و دوستدارم در جايى كه غريبه اى نباشد با تو سخن بگويم .
در پى اين سخن ملاقاتى ميان جابر و پدرم صورت گرفت .
پدرم - امام باقر (عليه السلام ) - به جابر فرمود: مى خواهم چيزى درباره لوح بدانم ؛ آن لوحى كه در دست مادرم فاطمه (سلام الله عليها) ديده اى .
جابر گفت : به خدا سوگند خدمت فاطمه دختر رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) رسيدم تا تولد فرزندش (حسين (عليه السلام )) را به وى تهنيت گويم ، در اين هنگام لوحى سبز، روشن و خوشبو در دست آن گرامى مشاهده كردم . پرسيدم اى دختر رسول خدا! آنچه در دست داريد چيست ؟
فاطمه (سلام الله عليها) فرمود: اين لوحى است كه از جانب خداوند به پدرم هديه شده است و در آن ، نام پدر، شوهر و نام فرزندانم كه اوصياى ايشانند ياد شده است .
من از آن بانوى بزرگوار خواستم تا لوح را به من بسپارد تا از آن نسخه اى بردارم و ايشان در خواست مرا پذيرفت و من هم نسخه اى از آن برداشتم .
امام باقر (عليه السلام ) به جابر فرمود:
آيا حاضرى نسخه ات را با لوحى كه من در اختيار دارم مقابله كنى و تطبيق نمايى ؟
جابر، اظهار آمادگى كرد و به خانه رفت و آن نسخه را به همراه آورد. امام باقر (عليه السلام ) مى خواند و او را از روى نوشته خودش خط مى برد. مطالب نوشته شده در آن لوح ، چنين بود:
((به نام خداوند رحمان و رحيم ، اين كتابى است از خداوند عزيز و آگاه كه به وسيله جبرئيل بر محمد (صلى الله عليه و آله و سلم ) - خاتم پيامبران - نازل شده است ... اى محمد! من تو را بر همه انبيا برترين بخشيدم و اوصياى تو را بر همه اوصيا فضيلت دادم ، حسن را پس از سپرى شدن دوران پدرش - على بن ابى طالب - مخزن علم خويش قرار دادم و حسين بهترين اولاد نسلهاى نخستين و آخرين است و امامت در خاندان اوست . و پس از وى على ، زين العابدين خواهد بود و...
در اين حديث نام يكايك ائمه تا حضرت مهدى (عليه السلام ) مورد تصريح قرار گرفته است .
شيخ مفيد دلائل متعددى بر امامت سيدالساجدين (عليه السلام ) اقامه كرده است و على بن عيسى اربلى درباره ادله مفيد گفته است : اگر او - مفيد (ره ) - ابتدا حديث پيامبر را نقل مى كرد، نيازى به ساير ادله نبود و در اين باب سخن پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) كافى بود.
تصريح على بن ابى طالب (عليه السلام )
جابربن عبدالله انصارى نيز مى گويد:
هنگامى كه دختر فرمانرواى ساسانى - شهربانو - به همسرى حسين بن على (عليه السلام ) در آمد، اميرالمؤ منين (عليه السلام ) به فرزندش حسين (عليه السلام ) فرمود:
از اين بانو، فرزندى نصيب تو خواهد شد كه همانندش بر پهنه زمين نخواهد بود. آن گاه على بن الحسين (عليه السلام ) از آن بانو تولد يافت .
تصريح حسين بن على (عليه السلام )
امام باقر (عليه السلام ) مى فرمايد:
زمانى كه حسين بن على (عليه السلام ) در كوران مسائل عاشورا قرار گرفت ، دختر بزرگ خويش - فاطمه - را فراخواند و نوشته پيچيده شده اى را به وى سپرد به گونه اى كه ديگران شاهد آن صحنه بودند - در اين ساعت على بن الحسين آن چنان بيمار بود كه همگان او را محتضر مى پنداشتند - فاطمه پس از آن وقايع ، وصاياى پدر را به على بن الحسين (عليه السلام ) رسانيد. و آن نوشته اكنون نزد ماست .
راوى حديث مى گويد: من از امام باقر (عليه السلام ) پرسيدم در آن كتاب چه چيزى نوشته است ؟
امام باقر (عليه السلام ) فرمود: آنچه به آن نيازمندند، سوگند به خدا در آن كتاب همه حدود و قوانين ثبت است ، حتى جريمه خراش وارد ساختن به ديگران !
لازم به يادآورى است كه چنين كتابى با چنين جامعيتى از چيزهايى است كه تنها نزد امامان وجود داشته است .
در روايتى ديگر چنين آمده است :
امام صادق (عليه السلام ) فرمود: وقتى كه حسين بن على (عليه السلام ) عازم عراق گرديد، كتاب ها و وصيت هاى خويش را به ام سلمه سپرد و زمانى كه على بن الحسين (عليه السلام ) بازگشت ، كتاب ها وصايا را به آن حضرت برگردانيد.
البته ميان اين روايت و روايت پيشين تنافى نيست ، زيرا آنچه به ام سلمه داده شده است مى توان غير از نوشته كتابى باشد كه به فاطمه بنت الحسين سپرده شده تا به امام سجاد (عليه السلام ) برساند.
منبع: امام سجاد(ع)- احمد ترابي