فارسی
شنبه 03 آذر 1403 - السبت 20 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

استفاده و بهره ورى از دنیا

استفاده و بهره ورى از دنیا

بنابر آنچه بيان شد، در شرع مقدس به همه مظاهر نعمت هاى الهى ، زيبايى ها و خوبى ها توصيه شده است . روايتى از اميرالمؤ منين على عليه السلام نقل شده است كه فرموده اند:
انَّ الدُّنيا دارُ صدق لِمَن صَدَقَها و دارُ عافيَة لِمَن فَهِمَ عنها و دارُ غِنى لِمَن تَزَوَّدَ منهَا و دارُ مَوعِظَة لِمَن اتَّعَظَ بها(336).
((به راستى دنيا براى كسى كه آن را تصديق كند، سراى صدق و راستى است - تصديق به معناى باور و شناخت كافى و كامل است - و سراى عافيت و آرامش است ، براى كسى كه آن را خوب درك كند و فريب آن را نخورد، سراى غنا و بى نيازى است ، براى كسى كه از اين سرا توشه برگيرد و خانه پند و اندرز است ، براى كسى كه در اين خانه پند مى گيرد)).
تعبيرهاى اميرالمؤ منين عليه السلام ترسيمى زيبا و تصويرى دوست داشتنى از دنيا است . در تعبير اول اميرالمؤ منين عليه السلام دنيا سراى صدق و راستى ، در تعبير دوم سراى عافيت و آرامش ، در تعبير سوم ، خانه ثروت و بى نيازى و در تعبير چهارم ، كلاس آموزش و پند و اندرز است . تعبيرهاى ديگرى هم در سخنان حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام يافت مى شود؛ مثلا در كلمات قصار ((نهج البلاغه )) آمده است :
الدُّنيا مَتجَرُ اءَولياءِ اللهِ(337).
((دنيا بازار تجارت اولياى خدا است )).
الدُّنيا مسجدُ اءَحِبَّاءِ اللهِ(338).
((دنيا محل عبادت دوستان خدا است )).
تعبير ديگرى را هم اهل سنت از رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم نقل كرده اند كه حضرت مى فرمايند:
الدُّنيا مزرعةُ الاخرة (339).
((دنيا كشتزار آخرت است )).
مجموع اين تعبيرهاى هفت گانه ، در واقع نه تنها مذمت و بدگويى از دنيا نيست ، بلكه زيبايى و دعوت به فراهم كردن امكانات مادى براى سعادت دنيوى و اخروى است . برخلاف آنچه انسان در بعضى از مكتب هاى ديگر مى يابد، در مكتب اسلام ، خدا دنيا را بيهوده نيافريده است .
بعضى گفته اند كه اصلا ما به خطا و اشتباه به اين دنيا آمده ايم و اين جا منزل ما نيست . ما به خاطر اشتباه آدم به اين دنيا آورده شديم و چوب اشتباه آدم را مى خوريم . اين نگاه مكتب ما به دنيا نيست . مهم اين است كه انسان دنيا را همان طور كه هست باور كند؛ اگر دنيا را آن گونه كه هست ، بشناسد و باور كند، به انسان راست مى گويد. اما اگر در شناخت دنيا خطا كرد، فريب خواهد خورد. حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام تعبير عجيبى دارد كه :
مثلُ الدُّنيا كمَثَل الحَيَّةِ لَيِّن مسُّها والسَّمُّ النَّافعُ فى جوفها يَهوى اليها الغِرُّ الجاهلُ و يَحذَرُها ذواللُّبِّ العاقِلُ(340).
((دنيا مثل مارى است كه اگر دست به روى پوست او كشيده شود، نرم و لطيف است ولى درون آن سم كشنده اى است ، نادان بى خبر به آن علاقه مند مى شود و هوشمند عاقل از آن حذر و دورى مى كند)).
اگر انسان هر موجودى را آن طور كه هست ، بشناسد و در شناسايى آن خطا و اشتباه نكند، از هر نعمتى به جاى خود و صحيح استفاده خواهد كرد. در بعضى از تعبيرهاى حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام آمده است كه دنيا فريب دهنده است :
الدُّنيا غَرور حائِل و سَراب زائل و سِناد مائِل (341).
((دنيا فريب دهنده است ، سراب است و تكيه گاه ناتوانى . مثل درختى است كه قدرت ندارد درخت ضعيفى به آن تكيه كند)).
يا در تعبير ديگرى است كه مى فرمايند:
اُهرُبوا مِن الدُّنيا واءصرفوا قُلوبكم عنها فانَّها سِجنُ المومنِ، حظُّهُ منها قليل و عقلُه بها عَليل و ناظرُه فيها كَليل (342).
((از دنيا بگريزيد، و دل هايتان را از آن بگردانيد؛ زيرا كه آن زندان مومن است ، بهره اش از آن اندك ، و عقلش به سبب آن بيمار بوده ، و نظركننده در آن (يعنى عقل و شعور او در آن ) كُند است )).
تعبير ديگر اميرالمؤ منين عليه السلام چنين است :
الدُّنيا دارُ مَمَرّ لا دارُ مَقَر(343).
((دنيا جايگاه گذر است ؛ نه جايگاه اقامت )).
دنيا گذرگاه و معبر است . آن كسى كه در گذرگاه و معبر، خانه اقامت بنا مى كند، خطا كرده است . معبر و مسير مذموم نيست ؛ كسى كه منزلگاه بين راه را هدف و مقصد مى داند و همه هم و غمش را در آبادى و عمران منزل بين راه مصرف مى كند، اشتباه كرده است .
پرهيز از وابستگى به دنيا
اگر درباره دنيا مذمتى شده ، نه از جهت مذموم بودن آن است ، بلكه در نحوه تلقى از دنيا است . پس مذمت ها متوجه تلقى و خطا در درك و فهم دنيا است ؛ لذا حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام مى گويد:
الدُّنيا ظِلُّ الغَمام و حُلُمُ المَنام (344).
((به راستى دنيا سايه ابر، و مجرد خواب و خيال است )).
دنيا مانند خواب است . مانند روياهايى است كه انسان در خواب مى بيند و براى او خوشايند است . حال اگر كسى به رويا دل ببندد، مذموم و ناپسند و قبيح نيست . يا سايه ابر چيز قبيحى نيست در گرماى طاقت فرساى كوير سايه ابر بسيار ارزشمند است ، اما اگر كسى خيال كند كه اين سايه هميشگى است و تداوم دارد، خطا كرده است ؛ ولى سايه ابر فى نفسه مذموم نيست . بنابراين :
الرُّكونُ الى الدُّنيا مع ما يُعاينُ مِن غيرِها جَهل (345).
((آرام گرفتن به دنيا و ميل به آن با آنچه از تغييرات و تبدلات آن ديده مى شود جهل و نادانى است )).
اين كه انسان بر دنيا تكيه كند و دنيا را هدف اصلى و نهايى قرار دهد، چيزى است كه در معارف ما مذموم شمرده شده است ؛ مثلا:
احذَرِ الدُّنيا فانَّها شَبَكَةُ الشَّيطانِ و مَفسَدَةُ الايمانِ(346).
((از دنيا پرهيز كنيد؛ زيرا كه دنيا دام شيطان و خانه فساد ايمان است )).
اگر كسى دام را بشناسد فريب نمى خورد. در خانه اى كه دام گسترده مى شود، انسان بايد دام را بشناسد؛ نه اين كه از آن خانه بدگويى كند، انسان بايد همواره به اين نكته توجه كند كه :
احذَرِ الزّائلَ الشَّهىَّ و الفانىَ المحبوبَ(347).
((از زائل شونده دلكش و فانى شونده محبوب دورى نماييد)).
به تعبير حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام دنيا زائل شدنى و گذرگاه است ؛ آن هم نه گذرگاه اختيارى ، گذرگاهى است كه به اجبار بايد از آن بگذرد. همه تعبيرها با اين بيان اميرالمؤ منين عليه السلام خوب روشن مى شود كه :
ايَّاكَ والوَلَهَ بالدُّنيا(348).
((بر تو باد دورى از حيران شدن به دنيا)).
اين كه انسان واله و شيداى دنيا شود، خطا است ؛ نه اين كه اصل دنيا مذموم و ناپسند است ، خداوند متعال همه عالم آفرينش را براى انسان آفريده است نه اين كه انسان را براى اسارت در قيد و بند زرق و برق ماديات آفريده باشد. كسى كه بايد همه چيز را در اختيار بگيرد و از آن ابزار راه سعادت بسازد، اگر خود اسير اين ابزار و عوامل شود، شايسته مذمت است . در سخنى از حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام بيان شده است :
ما الدُّنيا غَرَّتكَ و لكن بها اغتَرَرتَ(349).
((دنيا تو را فريب نداده است ، بلكه تو از آن فريب خورده اى )).
يعنى حقيقت دنيا را آن گونه كه هست نيافته اى ، بنابراين فريب خورده اى . يا در عبارت ديگرى مى فرمايند:
ما العاجلَةُ خَدَعَتكَ و لكن بها انخَدَعتَ(350).
((دنيا عاجل و گذرا است و باقى نمى ماند. دنيا با تو مكر نكرده است تا بگويى من اسير مكر دنيا شده ام ، تو خود پذيراى مكر شده اى )).
در معارف ما بر كوتاهى و تقصير خود انسان تاءكيد شده است . در سخن جامع ديگرى كه از اميرالمؤ منين عليه السلام به اسناد صحيح روايت شده است ، حضرت مى فرمايند:
حبُّ الدُّنيا راءسُ كلِّ خطيئة (351).
((علت همه خطاها و اشتباهات ، دوست داشتن دنيا است )).
اين جا خيلى آشكار بيان مى كند كه هيچ نقص و مذمتى متوجه دنيا نيست ؛ بلكه حب دنيا و دوست داشتن آن مذمت شده است . حضرت در اين كلام گهربارشان منشا همه لغزش ها و گناهان و انحرافات بشر را، دوست داشتن دنيا مى دانند. انسان ، براى تعلق و دلبستگى به مبدا كمالات خلق شده است ، اما به اشتباه وابستگى به دنيا جايگزين آن شده كه علت اين اشتباه نيز خود او است ، در همه تعبيرات مشاهده مى شود كه همه اشكال به خود انسان بازمى گردد؛ چون انسان موجودى مختار است و هنگامى كه در انتخاب و اختيار اشتباه مى كند اين مصيبت ها براى او به بار مى آيد.
همان طور كه بعضى از آيات قرآن ، بعضى ديگر را تفسير و تبيين مى كنند، برخى روايت ها نيز برخى ديگر را تفسير مى كنند. اگر اين بيان حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام كه : حبُّ الدُّنيا راءس كلِّ خطيئَة اجمال داشته باشد با كلام ديگرى از آن حضرت توضيح داده مى شود كه مى فرمايند:
لحُبِّ الدُّنيا صَمَّتِ الاءسماعُ عن سماعِ الحكمةِ و عُميَتِ القلوبُ عن نورِ البصيرة (352).
((حب دنيا است كه گوش ها را در مقابل مطالب حكمت آميز و دلالت كننده ، ناشنوا مى كند و قلب را از درك حقايق كور و از ديدن نور، ناتوان مى نمايد)).
تعبير ديگرى هم در كلام رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم داريم كه مى فرمايد:
حبُّك للشى ءِ يُعمى و يُصمُّ(353).
((دوستى ات نسبت به چيزى ، تو را كور و كر مى كند)).
اگر انسان به چيزى علاقه مند شد و نسبت به آن دوستى فوق العاده اى پيدا كرد، آن چنان او را از خود بى خود مى كند كه چشم او جز آن را نمى بيند و گوش او جز صداى آن را نمى شنود و ذهن او جز به آن نمى انديشد. حال اگر اين محبوب ، محبوبى خيالى و غيرحقيقى بود كه صلاحيت محبت و لياقت دلبستگى و وابستگى ندارد؛ يعنى اگر به جاى اين كه به حقيقت دل ببندد، به دنياى گذرا دل بست ؛ اين حب و دوستى ، باعث مى شود كه در مقابل همه حقايق ناشنوا و نابينا شود و جز يك چيز نبيند و آن دنيا و محبت دنيا است . حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام مى فرمايند:
زَخارفُ الدُّنيا تُفسدُ العقولَ الضَّعيفةَ(354).
((زيورهاى دنيا عقل هاى ضعيف را فاسد مى كند)).
در اين جا نيز اشكال متوجه خود انسان است اگر زخرف را به معناى طلا بگيريم و زيبايى ها و اشياى قيمتى دنيا را نيز به اين معنى بدانيم و يا به معناى پليدى ، اين اشكال متوجه دنيا نيست ؛ چرا كه به هر حال از ضروريات خلقت بوده ، اما آنچه موجب فساد و تباهى مى شود، ضعف عقل انسان است . اين معنا با كلام ديگرى از اميرالمؤ منين عليه السلام بهتر تبيين مى شود، حضرت مى فرمايند:
غايَةُ الدُّنيا الفَناءُ(355).
((انتهاى دنيا نابودى است )).
عاقلانه نيست به چيزى كه زائل شدنى است و دوام ندارد، دل بست . انسان بايد به محبوبى دل ببندد، كه ارزش داشته باشد كه انسان همه توانش را صرف آن محبوب كند؛ چون وقتى محبوب شد به طور طبيعى همه قواى انسان را به سمت خود جذب مى كند. اگر انسان همه سرمايه و هستى اش را به پاى كسى بريزد كه زائل شدنى است ، همه عقلا او را مذمت مى كنند؛ ولى ملاحظه مى شود كه بسيارى از انسان هايى كه دل بستن به امر فانى را محكوم مى كنند به دنياى فانى دل مى بندند؛ اين دليل ضعيف بودن عقل است . وقتى انسان دچار ضعف عقل شد، به امر فانى دل مى بندد. اما اگر عقل او قوت داشت و ادراك او به مرحله كمال رسيد، هرگز به چيز زائل شدنى و فانى كه قابل نگهدارى نيست ، دل نمى بندد.
انسان دوست دارد محبوبش را نگه دارد، ولى نبايد به چيزى كه نگهدارى اش از قدرت انسان خارج است ، دل ببندد؛ همان طور كه هيچ انسان عاقلى در منزل بين راه ، در اقامت گاه موقت ، خانه نمى سازد و آن جا را وطن خود قرار نمى دهد.
همه سخن ائمه عليهم السلام به اين بازمى گردد كه ارزش دنيا را پايين بياورند و ارزش واقعى و حقيقى دنيا را بنمايانند. آنچه از اين كلمات استفاده مى شود، تعالى نفس انسانى و ارزش دادن واقعى و بيان ارزش ‍ حقيقى خود انسان و بشر است . حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام مى فرمايند:
مَن كرُمَت نفسُه صُغرت الدنيا فى عينه (356).
((كسى كه نفس خود را - آن گونه كه هست - بزرگ مى دارد، دنيا - و متعلقات دنيا - در چشم او ناچيز و كوچك جلوه مى كند)).
شبيه اين فرمايش را در كلمات قصار آن حضرت در ((نهج البلاغه )) مى يابيم كه :
عَظُم الخالِقُ فى اءَنفسهم فصَغُر ما دونَه فى اءَعينهم (357).
((نزد مومن فقط خالق و ذات اقدس ربوبى بزرگ است و به او مى توان دل ببندد و نفس خود را بهاى او قرار دهد، و مادون خالق هيچ چيز ديگر بهاى نفس انسانى نيست )).
اين نكته قابل توجه در سخنان اميرالمؤ منين عليه السلام نسبت به مطلق دنيا است .

0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

امام سجاد (ع)احساس گناه را در دل مردم بر می افروخت
تربیت شاگردان مجاهد
هدایت خلق به رهبران راستین اسلام
امام سجاد (ع) و نهضت عاشورا
چهل حدیث گهربار از حضرت زین العابدین‏
امام سجاد(علیه السلام) فرمودند:
حضرت زین العابدین (ع) تداوم‏ بخش عزت و افتخار ...
زینت پرستش كنندگان الهى
بركتى عجیب از دو قرص نان
فروغ قرآن در نگاه سیدالساجدین

بیشترین بازدید این مجموعه

صبر در اندیشه و سیره امام سجاد (علیه السلام)
چند دقیقه پای درس اخلاق امام سجاد علیه السلام
تفاوت سامری امت حضرت موسی با سامری امت پیامبر
وقتی كه یهودی به یزید اعتراض می كند!
آیا قرآن خوانده ای؟
سه مصیبت بزرگ
سخاوت امام سجاد
امام سجاد (ع)احساس گناه را در دل مردم بر می افروخت
داستان ها و حكایاتی از دوران امام سجاد(ع)
حضرت زین العابدین (ع) تداوم‏ بخش عزت و افتخار ...

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^