همانطور كه زبور و انجيل از سوي خداوند بر زبان داود و عيسي جاري شده ، صحيفه هم از سوي خداوند بر زبان امام سجاد جاري گرديده است.[1] وي در جايي ديگر مي گويد : از آنجا صحيفه سجاديه به انجيل اهل بيت و زبور آل محمد صلوات الله عليهم لقب گرفته است كه صدور ان از توانايي بشر خارج است و مشابهت با اسلوب وحي و الهام دارد [2].
بي شك صحيفه كامله سجاديه اثر مولايمان سيد الساجدين است. چرا كه محتواي آن و فصاحت و بلاغتش و اشتمالش بر علوم الهي به گونه است كه جز معصوم نمي تواندگوينده آن باشد . خداي رب العالمين را سپاس و ستايش مي كنيم بر اين نعمت جليل و عظيمي كه به ما شيعيان اختصاص يافته است.
وي در كتاب روضه المتقين خود مي نويسد : عبارات صحيفه نشانگر آنست كه گوينده آن بشر عادي نيست و هر صاحب بصيرتي كه از تعصب عاري باشد حكم مي كند كه فوق كلام الهي است و احتمال مي دهد كه از زمره كلمات خداوند سبحانه است كه بر زبان پيامبر جاري شده است [مراد حديث قدسي است ][3]
بهترين و كامل ترين دعاهاي صباح و شام دعاي صحيفه كامله است كه حضرت سيدالساجدين مي خواندهاند.در هر صبح وشام ساير دعاها كه اكمل ادعيه است.اصل صحيفه از تفضلات الهي است به شيعيان كه عامه از آن محرومند و خود اعتراف نموده اند و در كتب خود آورده اند كه شيعيان دعاهاي بسياري از ائمه معصومين صلوات الله عليهم روايت كرده اند پس اگر كسي دعا هاي اهل سنت رابخواهد به كتب ايشان از جمله كتب غزالي رجوع كند[4]
ايشان نقل مي کند:در جواني طالب دعا و ياد خدا بودم ، دقيقه اي را از ذكرو ياد حق غافل نبودم شبي بين خواب و بيداري مولايم حجه بن الحسن را در مسجد جامع قديم اصفهان نزديم باب طين -كه اكنون محل تدريس من است- ايستاده اند. به ايشان سلام كردم خواستم به پاي مبارك ايشان بوسه بزنم مانع شده و نگذاشتند و مرا گرفتند. من هم دست مبارك وي را بوسيدم. اجازه خواستم مسائلي را كه در آنها اشكال داشتم سوال كنم . از جمله آن مسائل اين بود كه به حضرت عرض كردم من در نمازهايم گرفتار وسوسه مي شوم و با خود مي گويم آن طور كه از من خواسته اند آنها را ادا نكرده ام. لذا در وقت نماز شب بهجاي آن قضاي نمازهايم را به جا مي آورم. از شيخ بهايي سوال كردم شيخ بهايي گفت نماز ظهر و عصر و مغرب را [كه 11 ركعت است] را در هنگام شب هم به نيت قضاء وهم به نيت نماز شب بجاي آور. من همين كار را كردم. از حضرت پرسيدم كه آيا نماز شب را [جداگانه] هم به جاي آورم ؟ حضرت فرمودند: نماز شب رابخوان اما قضاي صلوات را ترك كن . سوالات ديگري را هم پرسيدم كه از خاطرم رفته است .به حضرت عرض كردم هميشه برايم ميسر نيست كه حضورتان شرفياب شوم از اين رو كتابي را به من معرفي كنيد كه پيوسته به آن عمل كنم . فرمودند :كتابي را به مولا محمد تاج داده ام به تو بدهد در آن حالت متوجه شدم كه او را مي شناسم. سپس حضرت فرمودند: (( رح فخذ منه برو از او بستان))
كتابي را كه حظي بود به من داد ديدم كه كتاب دعا است آن را بوسيدم و بر ديدگانم نهادم .خدمت امام زمان برگشتم كه ناگهان از خواب بيدار شدم و كتاب را نزد خود نيافتم .به خاطر از دست دادن كتاب تا صبح گريه كردم. زماني كه نماز و تعقيبات را به پايان بردم به خاطر آوردم كه مولي محمد تاج همان شيخ بهايي است كه به خاطر اشتهارش در بين علما به تاج معروف شده است .هنگامي كه به محل تدريس ايشان واقع در جوار مسجد جامع آمدم او را مشغول مقابله صحيفه يافتم. قرائت كننده صحيفه سيد صالح امير ذوالفقار گلپايگاني بود. لحظه اي نشستم تا آن مقابله را به پايان برد . ظاهراً وي مشغول قرائت سند صحيفه بود اما به خاطر حسرتي كه در دل داشتم كلام ايشان را نمي فهميدم به گريه افتادم و نزد شيخ رفتم و در حال گريه ماجراي روياي خود را باز گفتم شيخ فرمود : به تو علوم الهي و معارف معارف يقيني و جميع انچه در طلب اني بشارت مي دهم . بيشترين صحبت من با شيخ در رابطه با عرفان بود كه شيخ مايل به آن بود اما با اين سخنان آرامش نيافتم . به حالتي گريان و انديشناك از محضرش خارج شدم و در دلم افتاد كه به سمتي بروم كه حضرت را در خواب ديده بودم وقتي به دارالبطيخ رسيدم مرد صالحي به نام آقا حسن ملقب به تاج را يافتم و بر او سلام كردم وي به من گفت: تعدادي كتب وقفي نزد من است. طلبه ها اين كتاب ها را در اختيار مي گيرند اما به شرايط وقف عمل نمي كنند. اما تو اين شرايط را رعايت مي كني بيا و اين كتاب ها را ببين و هر كدام را خواستي بردار همراه او به كتابخانه اش رفتم نخستين كتابي كه به من داد همان بود كه در رويا ديده بودم به محض ديدن كتاب به گريه افتادم و گفتم همين مرا بس است. يادم نيست كه آياروياي خود را براي او تعريف كردم يا نكردم.
نزد شيخ بهاءالدين عاملي آمدم و به مقابله اين كتاب با نسخه اي كه جد پدري وي از روي نسخه شهيد نوشته بود پرداختم. شهيد نسخه اش را از روي نسخه عميدالروساء و ابن سكون نوشته و آن را نسخه ابن ادريس و با واسطه يا بدون واسطه مقابله كرده بود. نسخه اي كه حضرت صاحب به من عطا فرمود بود. نيز از روي خط شهيد كتابت شده بود و كاملا مطابق با آن نسخه بود و حتي در حواشي ؛بعد از فراغت يافتن از كار مقابله ديگران نيز از روي نسخه من مقابله كردند و بركت عطيه حضرت صاحب الزمان صلوات الله عليه صحيفه كامله د رهمه بلاد منتشر شد و همانند خورشيد فروزان در تمامي خانه ها بويژه منازل مردم اصفهان وارد شد . اكثر ايشان جزء صلحاء و اهل دعا قرار گرفته و بسياري از انها مستجاب الدعوه شدند
اين آثار و بركات معجزه اي از حضرت صاحب الامر بود. علومي را كه خداوند به سبب اين صحيفه به من عنايت فرمود نمي توانم بر شمرم. اين از فضل خداوند بر ما و بر مردم است و الحمدلله رب العالمين . [5]
[1] بحاالانوار 110 / 61
[2] فوائد الطريفه ، علامه مجلسي ، تحقيق سيد مهدي رجائي مكتبه علامه مجلسي ، تاريخ 1407 ، ص 4
[3] روضه المتقين ج14 ص 419 بنياد فرهنگ اسلامي كوشانپور سال 141
[4] شرح لوامع صاحبقراني ،محمد تقي مجلسي ،ج4ص215
[5] روضه المتقين ج 14/ 419- 422 ت 1413بنياد فرهنگك اسلامي حاج محمد كوشانپور