رساله حقوق و صحيفه سجاديّه
رساله اي كه بدين نام خوانده مي شود ، يكي از چند أثر منسوب به امام سجاد علي بن الحسين7است . تا آنجاكه اين بنده تتبع كرده است قديم ترين مأخذها كه نام اين رساله درآن آمده بشرح زير است :
1- تحف العقول ، از حسن بن علي بن حسين بن شعبه حَرّاني متوفي بسال 381 هـ.ق.
2- خصال ، از ابوجعفر محمد بن علي بن حسين بابويه قمي متوفي بسال 382 هـ.ق.
3- مَنْ لايَحْضُرُهُ الْفَقيه ، از همين مؤلف
پس از اين سه مأخذ نوشته احمد بن علي بن احمد نجاشي اسدي كوفي متوفي بسال 450 هجري قمري است .
مؤلف تحف العقول اين رساله را بدون سند آورده است ، اما صدوق در خصال سند خود را چنين نويسد :
علي بن احمد بن موسي ، از محمد بن ابي عبدالله كوفي ، از جعفر بن مالك فزاري از خيران بن داهر ، از احمد بن علي بن سليمان جبلي از پدرش ، از محمد بن علي از محمد بن فضيل ، از ابوحمزه ثمالي[1] و در من لايحضر حديث مرسل است .
و نويسد :
اسماعيل بنفضل از ثابتبندينار از سيدالعابدين عليبن الحسين بن علي بن ابي طالب:.[2]
در من لايحضر رساله با عبارت : (وَ حَقُّ اللهِ الْاَكْبَرُ عَلَيْكَ ...) آغاز مي شود و مقدمه اي را كه حقوق بإجمال در آن آمده است ندارد . در تحف العقول آن مقدمه موجود است . اما عبارت رساله با آنچه در خصال است اختلاف فراوان دارد :
در عبارت بسط بيشتري ديده مي شود و در مواردي كلمات مبهم ، مغشوش و يا نامفهوم است كه علت آنرا تصرف ناسخان بايد دانست .
شماره حق ها در هر دومورد كه به اجمال و تفصيل ياد شده در تحف العقول پنجاه حق است . اما در خصال و من لايحضر در تفصيل حقوق ، شماره حق ها پنجاه و يك حق است و حقي بنام حج (بين نماز و روزه) ديده مي شود . ليكن در مقدمة خصال كه حق ها به اجمال شمرده شده از حج نامي نيست .
بهر حال چون صدوق در خصال روايت رساله را مسنداً نوشته و نيز نشانه قدمت عبارت در آن آشكار است ، نويسنده ، متن خصال را براي ترجمه برگزيد و العلم عندالله . رساله حقوق بارها جداگانه نيز چاپ شده و بر آن شرح و تعليقه ها نوشته اند كه از آن جمله است :
1- رساله حقوق گردآورنده مرحوم سيد سبط الحسن لكهنوي با تعليقات . نسخه خطي آماده بچاپ . اين رساله را نويسنده در حدود سي و پنج سال پيش نزد مؤلف ديدم .
2- رساله حقوق گردآورنده عبدالهادي مختار كه با مقدمه مؤلف جزء سلسله كتاب هاي ماه بشماره 6 از جانب عبدالامير سبيتي مؤسس هيأت نشر سلسله «كتاب الشهر» در كاظمين با مقدمه سيد صادق صدر به چاپ رسيد .
3- رساله حقوق تأليف فاضل ارجمند و حقوق دان ، توفيق الفكيكي ، مقيم نجف اشرف كه هنگام توقف نويسنده در نجف به تأليف آن مشغول بود .
4- فقره هائي از اين رساله ضمن رساله اي بنام «سخنان سجاد بوسيله آقاي دكتر صاحب الزماني بسال 1326 هـ.ش در تهران چاپ و منتشر شد .»
5- ترجمه كامل رساله حقوق از روي متن خصال بقلم فاضل محترم آقاي حاج شيخ محمدباقر كمره اي .
6- رساله حقوق از مرحوم ناصري از فضلاي تهران
7- رساله حقوق از آقاي علي گل زاده غفوري
8- ترجمه رساله حقوق بوسيله دانشمند ارجمند حضرت آيت الله جنتي كه با متن تحف العقول بوسيله مؤسسه انتشارات علميه اسلامي بسال 1354 هـ.ق بچاپ رسيد .
9- ترجمه رساله حقوق از فاضل محترم آقاي حاجي سيد احمد فهري زنجاني كه با متن خصال بوسيله انتشارات علميه اسلاميه چاپ شده است .
10- رساله حقوق ، با مقدمه اي كوتاه از انتشارات دارالتوحيد ، تهران سال 1402 هجري قمري و مطمئناً شرح ها و ترجمه هاي ديگر نيز هست كه نويسنده از آن اطلاعي ندارد .
اثر ديگري كه از امام سجاد در دست داريم مجموعه اي است از دعاهاي آن حضرت كه بنام صحيفه سجاديه معروف گرديده . شهرت اين اثر ، نويسنده را از هر توضيحي درباره آن بي نياز ميسازد .
صحيفه سجاديه كه زبُور آل محمد9و انجيل اهل بيت: لقب گرفته شامل پنجاه و چهار دعاست . تاكنون بيش از شصت شرح بر آن نوشته اند و چند بار بزبان فارسي ترجمه شده ، ناگفته نماند كه علماي شيعه برصحيفه اي كه متداول است ، استدراك ها كرده و صحيفه هاي دوم ، سوم تا هشتم را گردآورده اند . [3]
هر چند سند صحيفه اي كه امروز در دست ماست به بهاء الشرف مي رسد و او در سده ششم هجري مي زيسته ، اما نام صحيفه سالها پيش از وي در كتاب هاي بزرگان شيعه موجود است . در فهرست كتابهاي اهدايي مرحوم مشكوة به دانشگاه تهران ، چنين آمده است :
اين داستان (عمير بن متوكل بن هارون و ملاقات او با يحيي پسر زيد شهيد) را بسياري از گفته عمير نقل كرده اند : مانند شيخ مفيد در ارشاد و علي بن محمد خزاز در كفاية الأثر و نجاشي در رجال و شيخ طوسي در فهرست.[4] اما اين نوشته ظاهراً بر اساسي نيست . در ارشاد نامي از صحيفه نيامده است تا به داستان عمير بن متوكل بن هارون چه رسد.گويا فهرست نويس ، مقدمه صحيفه سجاديه ،نوشته مرحوم مشكوة را در دست داشته و در نقل عبارت دچار خطا گرديده است . ترجمه آنچه در مقدمه صحيفه بقلم مرحوم مشكوة آمده چنين است :
اين (صحيفه سجاديه) دومين كتاب است در جهان اسلام پيش از آن جز قرآن كريم ، كتابي پديد نشده ...صحيفه مرجع بزرگان علما و مصنفان بوده است .
شيخ مفيد محمد بن نعمان در پايان شرح حال امام سجاد بدان اشارتي كرده و معاصر او علي بن محمد خزاز قمي بنام صحيفه وملاقات متوكل بن هارون با يحيي پسر زيد تصريح كرده است .
چنانكه مي بينيم عبارت مرحوم مشكوة در مورد مفيد (اشارت) است نه تصريح ، و در ارشاد ذيل ترجمه امام علي بن الحسين نامي از صحيفه نيست و ترجمه عبارت مفيد چنين است :
فقيهان عامه علم ها از او روايت كرده اند كه از بسياري به شمار در نمي آيد و موعظه ها و دعاها و فضائل قرآن و حلال و حرام و مغازي و ايام ضبط كرده اند كه ميان علما مشهور است [5] مي توان گفت كلمه (دعاها) اشارت گونه اي به صحيفه است .
چنانكه مي دانيم صحيفه سجاديه به صحيفه كامله شهرت يافته است . معني كلمه كامله چيست؟ وصحيفه ديگر كه ناقص بوده كجاست؟ آيت الله نجفي مرعشي در مقدمه اي كه بر صحيفه سجاديه (چاپ شيخ محمد آخوندي) نوشته و مقدمه مرحوم مشكوة را استدراك كرده اند چنين نويسند :
سبب ملقب شدن اين صحيفه به كامله بر طبق آنچه از سيد جمال الدين كوكياني يماني شنيدم اينست كه نسخت اين صحيفه بطور ناقص در دست زيديه است و برابر نصف اين صحيفه ميباشد . و براي همين است كه اين صحيفه به كامله مشهور شده است . [6]
ليكن اين تعليل نه تنها كافي نيست ، بلكه آنرا درست نمي توان شمرد ، چه لفظ كامله در سند صحيفه از گفته متوكل بن هارون كه خود يحيي بن زيد را ديده است ، مشاهده مي شود و ميگويد : أخْبَرَهُ انَّهُ مِنْ دُعاءِ أَبيهِ عِلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ مِنْ دُعاءِ الصَّحِيفَةِ الْكامِلَةِ .
و نيز متوكل مي گويد : يحيي بن زيد گفت مي خواهي ترا صحيفه اي از دعاي كامل بدهم؟
و مسلم است كه در آنوقت صحيفه اي كه امروز بنام صحيفه زيديّه مشهوراست (طبق گفته كوكباني) وجود نداشته و بر فرض وجود ، شكي نيست كه متوكل از آن بي خبر بوده است ، تا چه رسد كه از نقص آن مطلع باشد .
آنگاه در ضمن همين روايت متوكل گويد : پس از آنكه بمدينه رفتم و امام صادق(ع) را ديدم و داستان ملاقات خود را با يحيي بدو گفتم ، اجازه خواستم كه نسخه آن حضرت را با نسخه يحيي كه براي عمو زادگان خويش فرستاده بود ، مقابله كنم و پس از مقابله حرفي از يكي را مخالف ديگري نديدم ، بنابراين احتمال اينكه لفظ كامله برابر صحيفه ناقصه زيديه باشد بي مورد است . جز اينكه بگوئيم لفظ كامله در سند صحيفه از متوكل بن هارون نبوده و بهاءُالشَّرف كه در قرن ششم ميزيسته ، صحيفه خود را در مقابل صحيفه زيديه بدان ملقب ساخته و اين احتمال هم با مقام تقوي و نزاهت او پذيرفته نيست وديگر اينكه بگفته متوكل ، صحيفه امام صادق(ع) كه در دست ماست 75 باب بوده است و يازده باب آن از خاطر راوي رفته و گويد شصت و چند باب آنرا از بر دارم، در حالي كه مجموع ادعيه صحيفه 54 دعاست . پس بدين تقريب لقب يافتن اين صحيفه (بصحيفه كامله) نيز معني ندارد . در نسخه اي از صحيفه كه در شوال سال چهارصد و شانزده هجري قمري نوشته شده و در كتابخانه آستان قدس رضوي است در پشت صفحه مجلد (تا آنجا كه بخاطر دارم) لفظ كامل موجود است و سبب آنرا كامل بودن اين مجموعه از جهت دعا نوشته است .
آنچه بطور حدس در اين باره مي توانيم بگوييم (و البته حدس است و نمي توان آنرا دليل گرفت) اينكه اين مجموعه را از آن جهت كامله گفته اند كه دستوري كامل براي درخواست حاجات بنده از خداي تعالي است . در بيشتر موارد ، و درباره اغلب نيازمنديها، و چون چنين دعاها از ائمه معصومين با اين ترتيب ، صدور نيافته ، اين ادعيه در مقابل دعاهاي ائمه ديگر بكامله ملقب شده است . والله العالم. [7]
مأخذ : زندگاني علي ابن الحسين /دکتر سيد جعفر شهيدي
گردآورنده: محسن دريابيگي
[1] . خصال ج2 ص674 .
[2] . ج2 ص376 نسخة چاپ دار صعب. بيروت
[3] . الذريعه ذيل كلمة شرح و ذيل صحيفة سجاديه .
[4] . فهرست ، گردآورده علي نقي منزوي ج1 ص153
[5] . ارشاد ج2 ص154
[6] .مقدمه صحيفة سجادية (كط)
[7] . اين اجمال را نگارنده تقريبا سي سال پيش نوشت و آنچه در پشت مجلد نسخه موجود آستان قدس نوشته شده و اخيراً بنظر رسيد مؤيد اين احتمال است .