هنوز آثار شوم رسالت پایان نیافته بود که قیام حره، (شورش مردم مدینه به رهبری «عبدالله بن حنظله غسیل الملائکة » علیه یزید) رخ داد که با قتل عام ددمنشانه «مسلم بن عقبه » سرکوب شد و جرات نفس کشیدن از دیگران سلب گردید . و کسی را یارای حمایت از اهل بیت علیهم السلام نبود .
«شیخ طوسی » در «اختیار معرفة الرجال » (ص 155)، «مجلسی » در «بحار الانوار» (ج 46 ص 144) و «مفید» در «الاختصاص » گفته اند که: به همین جهت امام علیه السلام فرمود:
«ارتد الناس بعد قتل الحسین الا ثلاثة (او اربعة) ابو خالد کابلی، یحیی بن ام طویل، جبیر بن مطعم و ... ، ثم ان الناس لحقوا و کثیروا» .
«پس از شهادت امام حسین علیه السلام مردم از ولایت مرتد شدند و برگشتند مگر سه تا چهار نفر، ابو خالد، یحیی و جبیر و ... سپس مردم ملحق شدند و زیاد گشتند .»
در چنین شرایطی و حاکمیتی، اسلام راستین رنگ و رو باخته و مسخ می شود و به قول علی علیه السلام در نهج البلاغه (فیض الاسلام خطبه 108) اسلام را مثل پوستین وارونه به تن می پوشند «لبس الاسلام لبس الفر و مقلوبا» . اسلام اموی جایگزین اسلام ناب محمدی می گردد . تبلیغات وعاظ سلاطین و قصاص (قصه گویان) می توانند فرشته را، دیو و دد را فرشته سازند . و علی علیه السلام اول مؤمن را، ملحد و مستحق سب و لعن; و معاویه را کاتب وحی و خال المؤمنین، و خلیفه را برتر و مهم تر از پیامبر صلی الله علیه و آله بخوانند .
وقتی که تالی تلو قرآن و باب علم نبی (علی و اهل بیت) کنار زده و طرد می شوند و نقل حدیث از پیامبر صلی الله علیه و آله و نوشتن آن ممنوع و جرم باشد و با زندان و تازیانه کیفر بدهند . و این سیاست از خلافت ابوبکر تا سال 101 هجری (پایان حکومت عمر بن عبدالعزیز) ادامه یابد، چنانکه احمد در مسند ج 3 ص 499 و «ابن شبه » در «تاریخ المدینه المنوره » ج 1 ص 181 . «مختصر تاریخ عرب » ج 5 ص 186 . «سیوطی » در «تاریخ الخلفاء» و «محمود ابوریه » در «احفواء علی السنة الحمدیه » و مؤلف «القصاص و المذکرین » ص 37 . و «تاریخ تحلیلی و سیاسی اسلام » صفحات 58، 53 و 49 آورده اند، به جای علی علیه السلام و ... ، تمیم داری مسیحی، کعب الاحبار یهودی نو مسلمان، مجاز باشند در مسجد النبی صلی الله علیه و آله افسانه و قصص و تفسیر و ... بگویند، حتی پیش از نماز جمعه، «عمر» سخنرانی کند و در عصر «عثمان » عوض یکبار در هفته، دو بار سخن بگوید، خواهید دید که چه خواهد شد؟!
امام باقر علیه السلام فرمود: (توانستند) به ما دروغ ببندند و از قول ما احادیثی بسازند و ... تا ایجاد تنفر و کینه در دلها کنند، و احادیث دروغی به نام نیکان از صحابه و اهل بیت در فضایل برخی، جعل کنند و کار به جایی رسید که به ظن و گمان دست و پای کسانی که حتی متهم به تشیع بودند، قطع می کردند و به گفته «ابن ابی الحدید» در شرح نهج البلاغه ج 11 ص 64 و «ابو زهره » در «الامام الصادق » ص 112 - 111، اگر کسی متهم به کفر می شد، بهتر بود تا متهم به تشیع می گردید .
در چنین شرایطی چه تغییرات و جابجائی و بدعتهایی می تواند انجام پذیرد؟! فساد و هرزگی، عیاشی و افسار گسیختگی، اختصاص به یزید و دربار شام نداشت، در همه جای حکومت رواج یافته بود . حتی در شهرهای مقدس مکه و مدینه . «مسعودی » ، در «مروج الذهب » (ج 3 ص 67) می نویسد:
«فساد اخلاقی یزید به عمال و اطرافیانش سرایت کرده بود و در زمان او ساز و آواز، مجالس لهو و لعب، خنیاگری و خوشگذرانی به دو شهر مقدس مکه و مدینه نیز، کشیده شد . مردم مدینه آشکارا به شرابخواری پرداختند» .
«ابوالفرج » در «الاغانی » (ج 8 ص 235) می نویسد:
«در مدینه، مجالس رقص و آواز به طور دسته جمعی و مختلط تشکیل می شد بدون آنکه بین زنان و مردان پرده ای باشد» .
به فراموشی سپرده شدن احکام دین .
این وضع در زمان مروانیان ادامه داشت و شاید هم تشدید می شد، مردم مسلمان و حتی برخی از شیعیان نیز ابتدائی ترین مسائل مربوط به نماز و حج و حتی زکاة فطره را نمی دانستند . وضع مردم دیگر معلوم است!
«انس بن مالک » خادم و صحابی رسول خدا صلی الله علیه و آله گریه می کرد و می گفت: چیزی از آنچه در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله جاری بود، وجود ندارد . «محمد بن مسلم بن شهاب زهری » می گوید: در دمشق نزد «مالک بن انس » رفتم، تنها نشسته بود و گریه می کرد . علت گریه را پرسیدم، در پاسخ گفت: از مجموع آنچه از رسول خدا صلی الله علیه و آله فرا گرفتیم، تنها نماز مانده است آنهم ضایع شده است و در آن بدعت هایی به وجود آمده است: «الیس صنعتم ما صنعتم فیها ...» .
«حسن بصری » اندکی پس از او گفت: «اگر رسول خدا برگردد از میان آنچه به شما تعلیم داده است، جز قبله را نمی شناسد» .
«سیوطی » در «تاریخ الخلفا» (ص 224) می نویسد: «عمر بن عبدالعزیز» ، والی مدینه و امیر الحاج در خلافت «ولید بن عبد الملک » . برخی از مسایل حج از جمله وقوف در منی در عید قربان را غلط انجام داد . پس جای تعجب نیست که امت اسلامی در چگونگی وضو و نماز پیامبر صلی الله علیه و آله تردید داشته باشند با آنکه پیامبر صلی الله علیه و آله در روز چند بار در جمع آنان وضو می گرفت و نماز می خواند حتی آب وضوی او را به تبرک برمی داشتند و اختلافی در قرائت (آهسته یا بلند) «بسم الله » در نماز و یا شستن دست و صورت، یا مسح پا و سر نبود! ! پیداست که اختلاف در رابطه با مسائل یاد شده بعدها به وجود آمده است .
رسالت دشوار
زندگانی امام چهارم، وارث امامت و پاسدار اسلام راستین در چنین عصری است . که «ابن سعد» در «الطبقات الکبری » (ج 5 ص 22) می نویسد که: «سهل بن شعیب » از بزرگان مصر می گوید: علی بن الحسین را دیدم، حالش را پرسیدم . فرمود: نمی پنداشتم که شخصیتی چون شما از بزرگان مصر، حال ما را نداند ولی اکنون بدان که:
«وضع ما در میان قوم خود، چون بنی اسرائیل در میان فرعونیان است که: پسرانشان را می کشتند و زنان و دخترانشان را زنده نگه می داشتند . امروز وضع بر ما به قدری سخت و دشوار شده است که مردم برای تقرب به دشمنان، به بزرگ و سالار ما، علی علیه السلام سب و ناسزا می گویند» .
نیز امام علیه السلام فرمود: «در تمام مکه و مدینه، دوستان ما اهل بیت به 20 نفر نمی رسد» . چنین شرایطی که تبلیغ صحیح رسالت و ولایت محال و غیر ممکن می نماید . امام احیاگر اسلام راستین و تداوم بخش رسالت، و نگهبان دستاوردهای پیامبر صلی الله علیه و آله، مفسر و مبین قرآن باید از صفر شروع کند! اسلام محمدی را از نو بسازد . او این رسالت جدید را در چند محور ادامه می دهد:
1 . او پاسدار انقلاب خونین کربلاست و باید نخست خاطره مظلومیت و شهادت امام حسین علیه السلام و یارانش را زنده نگه دارد . اما به چه صورت؟ از تنها راه ممکن .
به نوشته «ابن ابی الحدید» در شرح نهج البلاغه (ج 4 ص 104) و مجلسی در بحار (ج 46 ص 143) هر جا می بیند گوسفندی ذبح می شود، می پرسد: آبش داده اند یا نه، یا آب می بیند گریه می کند و می گوید: «قتل ابن رسول الله عطشانا، قتل ابن رسول الله جوعانا» و به قول «یعقوبی » (در جلد 2 صفحه 267)، «شبلنجی » در «نور الابصار» (ج 3 ص 27) و «طبری » در «تاریخ الامم و الملوک » (ج 8 ص 68) و مجلسی در بحار (ج 46 صص 143 - 142) تازه «حجاج بن یوسف » والی عراق و مکه و مدینه به عبدالملک توصیه می کند که: «اگر می خواهی مملکت اصلاح بشود، علی بن الحسین علیه السلام را گردن بزن! !» . خود در مسجد با صوت حزین و ترتیل پرجاذبه به خواندن قرآن می پردازد . به گونه ای که مردم اجتماع می کنند و حتی سقاها به قدری مجذوبانه می ایستند که سر مشکهای آب که بر دوش دارند، باز می ماند و قطره قطره می ریزد تا تمام شود! !
2 . او به تربیت شاگردان ویژه می پردازد که نخست بسیار کم بودند . «محمد» ، «سعید بن جبیر» و ... او با سه تا چهار شاگرد شروع کرد و به تدریج تعدادشان زیاد شد . که مرحوم شیخ «طوسی » در «اختیار معرفة الرجال » می گوید: شاگردان امام که از او روایات کردند 170 تن بودند .
و با آموزش کم در شرایط دشوار، تنها نه تن از شاگردان، یازده کتاب نوشته اند .
3 . از مهمترین و گسترده ترین شیوه ممکن، یعنی دعا استفاده می کرد .
دعا به ظاهر منعی ندارد و حساسیتی ایجاد نمی کند ولی همین کانال، یک راه ساده و راز و نیاز معمولی نیست .
هر دعا یا صحیفه، خود یک دائرة المعارف ویژه ای است از علوم و معارف بشری، سیاست، مبارزه با ظلم و استبداد، اخلاق و اعتقادات و مسایل فکری و فرهنگی است .
نقش سازندگی و تربیتی دعای امام
دعاهای امام علاوه بر بیان مقام خدا و صفات او و رابطه خداوند با جهان و انسان و ارتباط انسانها با او، خویهای پسندیده و فضیلتهای انسانی و آنچه وسیله سعادت برای فرد و جامعه و موجب عدالت اجتماعی و صلح و صفا و نجات از سقوط و انحطاط، بر شمرده و از خدا می خواهد که از پستیها، ذلتها، نیاز به دیگران، پذیرش ستم و سازش با ظالم دوری کند . و این خود یک دستور نسبت به همه عوامل ذلت و انحطاط و نیز عوامل سعادت، سربلندی و خواستهای برتر است .
به طور کلی باید گفت: در زمانی که اسلام راستین و پیشرو، اسلام روشنگر و مظهر آزادی و عزت و عظمت، به صورت مظهر ذلت و انحطاط و جهل و تخدیر تبدیل شده بود و هیچ گونه حرکت و مبارزه و انقلاب اجتماعی و نظامی جز کار علمی و فرهنگی، امکان نداشت، امام در لباس یک آموزگار بزرگ فکری، یک برنامه عملی به نام «دعا» ارائه داد که عالی ترین نمونه فکری و اعتقادی در خداشناسی، انسان شناسی، جهان شناسی، کیهان شناسی، و اصول اخلاقی و اجتماعی و حقوق افراد نسبت به هم و طبقات نسبت به یکدیگر و ... است . و بهترین راه سیر و سلوک عرفانی است .
این دعاها که به نام «صحیفه سجادیه » معروف است، خود یک دائرة المعارف علمی، فرهنگی و یک دوره علوم و دانش و حکمت است .
«طنطاوی » ، دانشمند بزرگ اهل تسنن و صاحب تفسیر معروف «الجواهر» آنگونه که نگارنده شاهد نامه اش بود و آیة الله مرعشی (ره) آنرا برایم قرائت کرد، می گوید:
«صحیفه کتابی است یگانه، مشتمل بر علوم و معارف و حکمتهائی است که در غیر آن یافت نمی شود . حقا از شقاوت و بدبختی ما است که تاکنون به چنین اثر گرانبها و جاوید که از میراث نبوت و اهل بیت است، دست نیافته ایم! من هر چه در آن بیشتر دقت و مطالعه می کنم، می بینم که بالاتر از کلام مخلوق و پائین تر از کلام خالق است . (فوق کلام المخلوق و دون کلام الخالق) .» (رجوع کنید به امام چهارم پاسدار انقلاب، چاپ 1354 قم) .
نگارنده خود; حضور آیة الله مرعشی (ره) بودم و متن نامه «طنطاوی » 1353 ه . ق به معظم له را شنیده و آن را به من نشان داده است . «صحیفه سجادیه » ، ترجمه «صدر بلاغی » ، مقدمه ص 37، تهران دارالکتب اسلامیه .
وی آرزو می کرد که تفسیری گسترده بسان تفسیر «الجواهر» بر این صحیفه بنویسد که اجل مهلتش نداد .
علاوه بر صحیفه موجود و معروف، دعاهای دیگر از امام نقل شده است: «صحیفه ثانیه » ، توسط شیخ حر عاملی و «صحیفه علویه » ، «صحیفه ثالثه » ، محدث نوری صاحب مستدرک الوسایل، «صحیفه خامسه ی » «سید محسن امین جبل عاملی » ، چاپ دمشق . (افست کتابخانه عمومی امیرالمؤمنین اصفهان و ریاض العلماء نیز جمع آوری کرده اند). که مشهورترین آنها دعای ابوحمزه ثمالی و ... است که در سحرهای ماه رمضان خوانده می شود یا دعای افتتاح یا مکارم الاخلاق و دعای شب عرفه .
مجموعه دعاهای امام را «صحیفه سجادیه » می نامند که پس از قرآن و نهج البلاغه ارزنده ترین اثر از اهل بیت علیهم السلام است، که گاهی آن را «اخت القرآن، زبور آل محمد صلی الله علیه و آله » انجیل اهل بیت نیز گفته اند .
«آقا بزرگ تهرانی » نیز در «الذریعه الی تصانیف الشیعه » چاپ دوم، بیروت، دار الاضواء، 1378 ه . ق . ج 15، ص 18 . بر صحیفه شرح های بسیاری به عربی و فارسی آورده است .
مرحوم علامه شیخ آقا بزرگ تهرانی در کتاب معروفش «الذریعه » حدود هفتاد شرح بر صحیفه سجادیه را نام می برد . (همان مدرک، ج 2، صص 359 - 345) علاوه بر ترجمه و شروح زیاد، در صحیفه های متعدد جمعا 270 دعا ضبط شده است .
ثلاثة هن شین الدین:
«الفجور و الغدر و الخیانة »
سه چیز است که آنها دین را معیوب می کنند:
«ارتکاب گناهان، بی وفائی کردن، خیانت روا داشتن » .
(غرر الحکم، ج 1، ص 364)