تناسخ در عرفان حلقه

در عرفان حلقه دنیای بعد از مرگ به صورتی تصویر می شود که مخاطب احساس کند راه مصون ماندن از عذاب های بعد از مرگ، پناه آوردن به عرفان حلقه است. در منابع این گروه آمده است:

«پس از مرگ انسان در زندگي دنيا تمام كالبد هاي او اعم از كالبد روان، كالبد جسم، كالبد اختري ميميرند و تنها كالبد ذهني به حيات خود ادامه مي دهد. اما بين هر مرگ تا تولد در زندگي بعدي فاصله اي هست كه به آن برزخ مي گويند. برزخ هر زندگي درون همان زندگي ست، براي مثال برزخ دنيا درون دنياست. 

پس برزخ هر زندگي در همان زندگي است و طبعا برزخ دنيا هم در دنيا است. به محض مرگ، نام ما كالبد ذهني است . ما لا مكان شده ايم اما هنوز در عالم مكان هستيم (برزخ).»1

اگر از عقیده وی در باب برزخ که ناسازگاری روشنی با ادله نقلی دارد، بگذریم (که قائل شده برزخ در همین دنیاست)؛ آن چه در جملات بالا مورد اذعان نویسنده است؛ باور به این است که حقیقت انسان ها در هنگام مرگ، همان کالبد ذهنی است. عبارت پیش گفته که « به محض مرگ، نام ما كالبد ذهني است» بیانگر این باور در کلام نویسنده است. بعلاوه وی در جای دیگر صریحا می گوید: « پيش از اين بارها بيان شد كه آنچه عوام به عنوان روح مي شناسند در واقع همان كالبد ذهني و آرشيو اطلاعات است.»

وی در ادامه می گوید:

« در هنگام مرگ قطعی و به محض این که کالبد ذهنی می خواهد جدا شود، در کسری از ثانیه همه اطلاعات زندگی با جزئیات آن مرور می شود و تمام وابستگی های فرد خود نمایی می کند. کالبد های ذهنی زیادی هستند که تا مدت ها مرگ خود را باور نمی کنند و حتی به خود تجسم می بخشند.»2. جای دیگر آمده است: 

«پس از مدتي كه كالبد ذهني در برزخ بماند متوجه قابليتي در خود مي گردد كه مي تواند افرادي را كه در فاز منفي (غم، ترس، نااميدی) هستند را تسخير كند و دوباره از دريچه چشم آنان در دنيا زندگي كند.»3

در متون آموزشی عرفان حلقه، این نوع از تسخیر هر چند نام تناسخ را با خود ندارد؛ اما نوعی از حلول و برگشت فرد به عالم دنیاست که از تناسخ عادی که در آیین های شرقی ادعا می شود، پیچیده تر و عمیق تر است.

بر خلاف تناسخ عادی که هر روح فقط قادر به تسخیر یک کالبد است؛ برگشت کالبد ذهنی به کالبد دیگران و حلول آن در جسم دیگران چه از نظر تعداد کالبدی که به تسخیر درآمده و چه از نظر نوع کالبد تسخیر شده، محدودیتی ندارد. تا قبل از عرفان حلقه، روحی که طبق تناسخ قرار بود در کالبد دیگران حلول کند، اولا تنها قادر به یک حلول بود و بعلاوه نوع کالبدی که روح به آن تعلق می گرفت، انتخابی نبود و کالبد جدید بنا به قانون کارما به میزان عمل مثبت و یا منفی در زندگی گذشته، تعیین می شد. در عرفان حلقه تصریح شده است:

«يك كالبد ذهني به دليل لامكان بودن مي تواند همزمان چندين نفر را تسخير كند و محدوديتي براي تعداد نفراتي كه تسخير مي شوند وجود ندارد. اما وقتي با تشعشع دفاعي از بدن يك نفر خارج مي شود، از ديگران نيز خارج شده است ».4

«فشار قبر مشمول كساني مي شود كه مي خواهند دوباره وارد جسم مرده خود شوند.»5

بنا به نصوص دینی، اولا فشار قبر مربوط به آلودگی انسان به گناهان و معاصی است و بعلاوه روح بعد از مفارقت از بدن تلاشی برای برگشت به بدن ندارد و از این جهت روح ارتباطش با عالم دنیا قطع می شود.

در عرفان حلقه می‌گویند نه تنها تناسخ را قبول نداریم بلکه با دلیل علمی آن را رد می کنیم. این ادعا برای افرادی که به معارف اسلامی دل‌بسته اند اطمینان بخش بوده، گمان کرده اند که عرفان حلقه با عرفان های تناسخ محور، تفاوت مبنایی دارد.

در متون آموزشی عرفان حلقه، از واژۀ تسخیر استفاده شده است. این نوع از تسخیر هر چند نام تناسخ را با خود ندارد، نوعی از حلول و برگشت فرد به عالم دنیاست که از تناسخ عادی که در آیین های شرقی ادعا می شود، پیچیده تر و عمیق تر است. برخلاف تناسخ عادی که در آن، هر روح فقط قادر به تسخیر یک کالبد است، برگشت کالبد ذهنی به کالبد دیگران و حلول آن در جسم دیگران، چه از نظر تعداد کالبدی که به تسخیر درآمده و چه از نظر نوعِ کالبدِ تسخیر شده، محدودیتی ندارد.

 تا قبل از عرفان حلقه، روحی که طبق تناسخ قرار بود در کالبد دیگران حلول کند، اولاً فقط قادر به یک حلول بود؛ به‌علاوه نوع کالبدی که روح به آن تعلق می گرفت، انتخابی نبود و کالبد جدید بنا به قانون کارما به میزان عمل مثبت و یا منفی در زندگی گذشته، تعیین می شد. اما در عرفان حلقه تصریح شده است:

يك كالبد ذهني به دليل لامكان بودن مي تواند هم‌زمان چندين نفر را تسخير كند و محدوديتي براي تعداد نفراتي كه تسخير مي شوند وجود ندارد؛ اما وقتي با تشعشع دفاعي از بدن يك نفر خارج مي شود، از ديگران نيز خارج شده است. 

وقتي كالبد ذهني، كسي را تسخير مي‌كند، علایق قديمي خود را براي فرد تسخير شده بازسازي می‌كند؛ فرد تسخير شده ممكن است كارها، حرف‌ها و رفتارهاي همان مرحوم را پيدا كند؛ حتي در مواردي ديده شده كه بيماري هاي فرد مرحوم در زمان حيات براي فرد تسخير شده ايجاد شده و انواع مشكلات ذهني كه قبلا توضيح داده شد، مي تواند ايجاد گردد.6

مراد از تناسخ فقط این نیست که کسی قائل به عالم آخرت نباشد و به این دلیل مجبور شود به عقیدۀ حلول روح درکالبدهای دیگر در این عالم تن دهد. ازقضا درعرفان حلقه هرچند نام آن تصرف را تناسخ ننهاده اند، از پیشرفته ترین مصادیق تناسخ ( حلول همزمان روح در چند کالبد) است که متکلّمان و فلاسفه از پذیرش آن سر باز زده اند و متون دینی هم آن را رد کرده است.

 آن چه در عرفان حلقه ادعا شده، وجودِ نوعی حیات است که از طریق کالبد ذهنی در همین عالم قابل تداوم است و اتفاقاً این کالبد ذهنی توانایی حلول در دیگر کالبدها را هم دارد. اگر تناسخ باطل است، با همۀ اقسامش باطل است و معنا ندارد کسی عالم آخرت را بپذیرد و به حلول کالبد ذهنی در کالبد دیگران معتقد باشد. کالبد ذهنی چیزی است که نه از نظر علمی و تجربی اثبات‌پذیر است و نه در متون دینی تأییدی بر آن یافت می شود.

-------------------------------------------------

پی نوشتها :

1 تشعشع دفاعی، گروه آموزش مجازی عرفان حلقه، نسخه 4ص 7

2. موجودات غیر ارگانیک ص 40

3. همان ص 43

4. تشعشع دفاعی، متن آموزش مجازی عرفان حلقه، نسخه 4ص 7

5. همان ص 7

6. تشعشع دفاعی، متن آموزش مجازی عرفان حلقه، نسخه 4ص 7

http://nozohor.porsemani.ir