الف) گناه حرکت بر خلاف نظام هستی است
گناه یعنی حرکت برخلاف حرکت نظام هستی. همه نظام هستی دارای حرکت است. منافعی که نظام هستی تولید میکند، از برکت حرکت است. حرکت نظام هستی، نهایتاً به کدام سو و به کدام جهت است؟
صریحاً در قرآن مجید میبینیم که پروردگار منتهیالیه حرکت نظام هستی است؛ یعنی جهت حرکت در کل موجودات بهسوی پروردگار است. خیلی نمیدانم که وقتی کل موجودات در این حرکتشان به پروردگار عالم رسیدند، چه اتفاقی خواهد افتاد! من این را نمیدانم، آیه شریفه میفرماید: «إِلیٰ رَبِّک مُنْتَهٰاهٰا»﴿النازعات، 44﴾ نهایت و پایان حرکت همه موجودات، پروردگار عالم است.
خبر داری که سیّاحان افلاک/ چرا گردند گرد مرکز خاک
چه میخواهند از این محمل کشیدن/ چه میجویند از این منزل بریدن
چرا این ثابت است، آن منقلب نام/ که گفت آن را بجنب، این را بیارام
همه هستند سرگردان چو پرگار/ پدیدآرنده خود را طلبکار
کل هستی بهدنبال پروردگار در حرکت هستند، او را میخواهند، او را میجویند، طلبکار حضرت او هستند و نهایت به او میرسند.
اما جهت مجرمین، گنهکاران حرفهای و گنهکارانی که موفق به توبه واقعی نمیشوند، طبق آیات قرآن، دوزخ و جهنم است. بنابراین، گنهکار جهت حرکتش برخلاف جهت حرکت همه موجودات عالم هستی است. موجوداتی هم که برای انسان بهکار گرفته شدهاند؛ مثل شب، روز، خورشید، ماه، ستارگان در منظومه شمسی، صحرا، کوه، آب و موجودات زنده زمین؛ جهتشان بهطرف تولید نیرو، رزق و غذا برای انسان است. «خَلَقَ لَکمْ مٰا فِی اَلْأَرْضِ جَمِیعاً»﴿البقرة، 29﴾ برای چه هرچه در زمین است، برای تو آفریدم؟ برای اینکه تو با استفاده از این سفره عام، در گردونه عبادت قرار بگیری: «خَلَقَ لَکمْ مٰا فِی اَلْأَرْضِ جَمِیعاً»﴿البقرة، 29﴾؛ «وَ مٰا خَلَقْتُ اَلْجِنَّ وَ اَلْإِنْسَ إِلاّٰ لِیعْبُدُونِ»﴿الذاریات، 56﴾. این یک مطلب که حرکت گنهکار برخلاف حرکت همه موجودات عالم هستی است. شعر معروف «ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند// تا تو نانی به کف آری و به غفلت مخوری»، ترجمه این دوتا آیه است: «خَلَقَ لَکمْ مٰا فِی اَلْأَرْضِ جَمِیعاً»﴿البقرة، 29﴾؛ «وَ مٰا خَلَقْتُ اَلْجِنَّ وَ اَلْإِنْسَ إِلاّٰ لِیعْبُدُونِ»﴿الذاریات، 56﴾.
ب) گناه از همان ابتدا آتش است
اما مطلب دوم که بیان و کشف آن، کار علم نبوده و کار علم هم نیست؛ یعنی اگر دانش جهانیان از عالَم بالا هم رد بشود، قدرت کشف این مسئله را ندارد، قبلاً هم نداشته که عمق گناه و نتیجه گناه در پایان کار، وسط کار و اول کار چه خواهد بود! بیان این موضوع، فقط بهعهده وحی است. اینجا ما وحی را باید باور کنیم؛ حالا علم هرچه دلش میخواهد بگوید، وحی را باید قبول کرد. مطلبی که وحی درباره گناه دارد، این است که گناه از هنگام شروعش مولد آتش است؛ نه اینکه الآن گروهی ربا بخورند، زنا کنند، ظلم کنند، رشوه بگیرند، غصب کنند یا جنایت کنند، بعد که آخرت برپا شد، جایی به نام دوزخ را نشان آنها میدهند و میگویند جای شما اینجاست.
قرآن این را قبول ندارد! گناه از هنگام شروع، مولد آتش دوزخ است و بر این حساب، هیزم جهنم، خود مردم هستند. در سوره بقره میخوانیم: «فَاتَّقُوا اَلنّٰارَ اَلَّتِی وَقُودُهَا اَلنّٰاسُ»﴿البقرة، 24﴾ آتشگیره دوزخ، خود مردم هستند؛ یعنی این مردم هستند که از دنیا در چشم، گوش، دست، شکم، زبان، قدم و نفس خودشان آتش انبار میکنند. ولی چون در دنیا زندگی میکنند، پروردگار عالم نخواسته اینها سوزش آتش جمعشده را بچشند و شعلههای این آتش را ببینند. او این را نخواسته، و الّا همین الآن دوزخ بر کافرین محیط است و همین الآن در وجود گنهکاران، آتش موجود است.
اگر شما، این آیه را از نظر ترکیب ادبی دقت کنید، به این معنا میرسید که آیه جمله اسمیه است و با جمله فعلیه فرق میکند. یکوقت قرآن مجید میفرماید: «مٰا نَنْسَخْ مِنْ آیةٍ أَوْ نُنْسِهٰا نَأْتِ بِخَیرٍ مِنْهٰا»﴿البقرة، 106﴾، یعنی آدم را برای یک حکم به آینده امیدوار میکند. این را میگویند جمله فعلیه؛ اما این آیه جمله اسمیه است: «وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِیطَةٌ بِالْکٰافِرِینَ»﴿التوبة، 49﴾ همین الآن آتش بر وجود کافران احاطه دارد. «مُحیطة» اسم فاعل است و دلالت بر حال، یعنی الآن دارد و دلالت بر ثبوت، یعنی همیشه و دائمی دارد.
این یک آیه که گناه –کم یا زیاد- تولید آتش میکند؛ لذا رسول خدا(ص) اصرار داشتند: «اتَّقوا مِن مُحَقَّراتِ الذُّنوبِ» از گناهان کوچک هم بپرهیزید؛ چون اینها انبار میشود و از همان وقت، تولید آتش میکند و وجود شما را به یک انبار آتش تبدیل میکند. این را خیلی باید دقت کرد که حتی به گناهان کوچک هم آلوده نشویم و به گناهان کوچک بیاهمیت نگاه نکنیم. گناه کوچک هم در بعضی از روایات آمده که بزرگ است؛ چون مخالفت با پروردگار است و کوچک معنی ندارد. در سوره نساء میخوانیم(این آیه خیلی عجیب است؛ البته یکی از گناهان را میگوید): «إِنَّ اَلَّذِینَ یأْکلُونَ أَمْوٰالَ اَلْیتٰامیٰ ظُلْماً إِنَّمٰا یأْکلُونَ فِی بُطُونِهِمْ نٰاراً»﴿النساء، 10﴾ آنکسی که شروع میکند به خوردن مال یتیم، همان وقتی که میخورد، آتش میخورد، نه لقمه چلوکباب! پارچه قیمتی میپوشد، با مال یتیم؛ هر کاری میکند، آتش تولید میکند. این هم یک مسئله بود.
ج) گناه هزینه کردن نعمتهای الهی در اموری است که خدا راضی نیست
اما مسئله سوم گناه که این برای اهلش خیلی دردآور است. گناه یعنی هزینه کردن نعمتهای الهی در اموری که خداوند راضی نیست؛ چون آنکسی که میخواهد گناه کند، با ضعف و غش نمیتواند گناه کند و باید از نعمتهای خدا مصرف کند تا توان، قدرت و انرژی بگیرد و بتواند زنا کند، آدم بکشد یا مال مردم را به یغما ببرد. با ضعف و مردنی بودن که نمیشود گناهی صورت بگیرد! برای نمونه که نعمتها هزینه اموری بشود که خدا نمیپسندد،
کسی که وجود مقدّس حقّ، خلقت زیبا، صورت زیبا و صورت حسن به او عنایت کرده، او را کمک داده و خلق حسن دارد، یک همسر شایسته نصیب او کرده و سخاء النفس به او داده است. اما او اینها را در غیر مورد رضایت خدا هزینه میکند؛ این هزینه کردن نعمت در غضب الهی است؛