اگر دین به درستی فهمیده نشود و عمیق دریافت نگردد، فهمی آسیب دیده در انسان شکل می گیرد و چنین فهم و دریافتی راهبر به مقاصد دین نیست، بلکه گِرد خود گشتن و راه به جایی نبردن است.
1ـ بد فهمیدن و نفهمیدن
اگر دین به درستی فهمیده نشود و عمیق دریافت نگردد، فهمی آسیب دیده در انسان شکل می گیرد و چنین فهم و دریافتی راهبر به مقاصد دین نیست، بلکه گِرد خود گشتن و راه به جایی نبردن است.
مصداق بارز بد فهمیدن دین خوارجند که عبادت پیشه و متنسّک بودند، اما شرّ و فسادی که در دین و دینداری به پا کردند هنوز دامنگیر اسلام و مسلمانان است.
بنابراین بدیهی است فهم نادرست و اشتباه از دین و تعالیم آن و تبلیغ این برداشت های ناصحیح به نام دین، مانع از جذب دیگران می شود و عامل مهمی است در دین گریزی افراد.
فهم معیوب، جمع پرشماری از جوانان را از دین گریزان ساخته و گروه کثیری را، که این بـر اسـاس دیـن را پـذیرفتـه اند و عمـل کـرده اند بـه افراط و تفریط سوق داده است. کسانی که دین داری را در عزلت نشینی، خود آزاری، انحراف از مسیر تعادل اخلاقی و فرو افتادن در ورطه ی زیاده روی های نا به جا، شناخته اند، جوانانی که بدون مربی یا با مربیان نالایق حرکت می کنند و برخلاف آموزه های روشن آموزگاران معصوم دین، در مسیر تربیت اخلاقی گام بر می دارند، همه به زهر فهم معیوب مسمومند.[1]
2ـ خطر نارسایی مفاهیم دینی
نقصان در تبیین مفاهیم دینی، کوتاهی در ارائه زبان دین، ناتوانی در بیان مفاهیم متعالی دین از جمله آفاتی است که می تواند منجر به دین گریزی شود. اگر متولیان و داعیان و مبلّغان دین، مفاهیم دینی را به گونه ای نارسا ارائه کنند، این امر هم به دین آسیب وارد می کند و هم بستری فراهم می نماید که روی آورندگان به دین در عرصه ی دینداری آسیب پذیر شوند.
هر مفهومی از مفاهیم دین اگر دستخوش تنگ نظری، کج فهمی، کوته بینی و ضعف فکری شود، صورتی نارسا و نابسامان پیدا می کند که هر انسان فهیم و خرد ورزی را به نفی و مقابله با آن و حتی سستی در باورهای دینی و دین گریزی می کشاند.[2]
3ـ تباین دین با ضروریات بشری (احساس محدودیت)
در مواردی دین چنان به جوان معرفی می شود که گویی مانع ارضای نیازهای واقعی اوست. چنین تصویری در نهایت به دین گریزی می انجامد. چرا که در این صورت دین به گونه ای ارائه گردیده که با ضروریات وجودی و طبیعی و فطری و عقل و حس او تباین داشته و در تقابل با این ضروریات قرار گرفته. ارائه دین به این صورت دین را ناکارآمد و غیر الهی می سازد.
برخی از داعیان و مبلغان دینیِ بی خرد میان دین و سایر غرایز فطری و طبیعی بشر جنگ و ستیز ایجاد می کنند و دین را به جای این که مصلح و تعدیل کننده ی غرایز دیگر معرفی کنند آن را ضد و منافی و دشمن سایر فطریات بشر معرفی می کنند در نتیجه موجب اعراض و روی گردانی از دین می شوند.[3]
4ـ ایجاد تکلّف در دین و دینداری
ایجاد تکلف در دین و دینداری، بدین معنی که منطقه الفراغ دینداری، به منطقه ای مملو از باید و نباید تبدیل شود، مردمان را به تکلف و تصنع می کشاند و دین و دینداری را تضعیف می کند و آسیب می زند، زیرا اِعمال باید و نباید در محدوده ی آزاد دین، خلاف روح شریعت است.
هر کس ظرفیت، استعداد و توان خاصی دارد و به اندازه سعی خود بهره می برد و مسئولیت او در برابر خدا نیز فوق توان او نیست؛ « لاَ يُكَلِّفُ اللهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا »[4]
پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله) نیز بر توجه به سطوح شناختی تأکید دارد؛ که با هر کس باید به اندازه فهم و سعه ی وجودی او صحبت کرد؛ « انا معاشرُ الانبیاء اُمِرنا اَن نُکَلِّمُ الناس علی قدر عقولهم؛ ما جامعه پیامبران، مأموریت داریم که با مردم به قدر عقولشان سخن گوییم. »[5]
نظام دین، نظامی مبتنی بر راه های سهل و آسان است و از آداب و تکالیف شاق به دور است، زیرا در غیر این صورت میل به هدایت از بین می رود و امکان تحقق تربیت درست دینی فراهم نمی شود.
5ـ ناسازگار نمایی با عقل
برخی از دین گریزی ها در میان جوانان و دیگر اقشار جامعه از سر ناسازگار دیدن دین با عقل است. عده ای در جهان اسلام، شبیه خوانی، تعزیه خوانی، معجزات، شیطان، جنّ، تفاوت مرد و زن در دیه، ... را بر نمی تابند و آن ها را با عقل ناسازگار می خوانند.[6]
6ـ ناسازگاری با علم
در نـگاه عـده ای علم و دین ناسازگار با یکدیگرند و تلاش های فراوانی که در راستای آشتی این دو انجام شده ناکام است. دین فطریات نوآمد علمی را بر نمی تابد، چنان که تصور این که یک نفر هم دیندار باشد و هم دانشمند، امکان پذیر نیست.
یکی از نمونه های برجسته ناسازگاری علم و دین، نظریه تکامل داروین است. این نظریه با آنچه ادیان به عنوان هدفداری جهان مطرح می کنند کاملاً در ناسازگاری است.
ـــــــــــــــــ
پی نوشت
1 - دین گریزی چرا؟ دین گرایی چه سان؟، ابوالفضل ساجدی، ص 130 ـ 133
2 - رهزنان دین، مصطفی دلشاد تهرانی، ص 115
3 - مجموعه آثار، مرتضی مطهری، ج 3
4 - سوره بقره، آیه 286؛ « خداوند هیچ نفسی را بیش از امکانات و طاقت او مکلف نمی سازد » این مضمون در آیاتی متعدد آمده از جمله آیه 152 سوره انعام و آیه 42 سوره اعراف و آیه 62 سوره مؤمنون و آیه 7 سوره طلاق.
5 - اصول کافی، ج 1، ص 23 / بحارالانوار، ج 1، ص 85
6 - دین گریزی، عوامل و راهکارها، محمد بهرامی، ص 48
منبع : وبلاگ پاتوق طلبه ها